ایتا - ‹اغمــٔـا›

‹اغمــٔـا›

جگرم سوخت و همه فکر کردند یک کسالتِ معمولی‌ست.

449 مشاهده15:00

‹اغمــٔـا›

همه‌چیز در یک لحظه اتفاق می‌افتد
و تا ابد ادامه دارد...

445 مشاهده15:00

‹اغمــٔـا›

‌گناهان خودت را نمیدانم اما اَشک های من . .
بیچاره ات میکند !

436 مشاهده15:02

‹اغمــٔـا›

امیدوار بودم و آنهایی که امیدوارند،
بیشتر زجر می کشند.

434 مشاهده15:03

‹اغمــٔـا›

درحال سقوطی که انتها ندارد .

430 مشاهده15:04

‹اغمــٔـا›

و این...

و این...

450 مشاهده15:08

‹اغمــٔـا›

تنهاییِ آدم‌ها بزرگه، خیلی بزرگ، شایدم به وسعت یک دریا است؛ اما برای پُر کردنش، یک لیوان محبت کافی‌ست.!

404 مشاهده17:52

‹اغمــٔـا›

با هر کس می نشستم
از امید حرف میزدم
حتی وقتی که ذره ای امید
درونم نمانده بود...

426 مشاهده17:53

‹اغمــٔـا›

‌ ‌ ‌‌‏آدمیزاد کلا موجود پشیمونیه؛
پشیمون از کارهایی که کرده، 
پشیمون از کارهایی که نکرده.

383 مشاهده17:53

‹اغمــٔـا›

یادم نمی‌آید
فقط میدانم در آخرین دوراهی
 به سمت هیچ رفتم!!

405 مشاهده17:54

‹اغمــٔـا›

:)

1 مشاهده17:55

‹اغمــٔـا›

تمام بی تفاوتی ها از یک زخم یا درد شروع شده است، شبیه به آدم کتک خورده ای که دیگر نمی خواهد درد را حس کند، بدنش را بی حس میکند و در آینده حتی نوازش را هم حس نمی کند...

1 مشاهده17:57

مطالب بعدی

پرسش‌ها

قوانین

داغ‌ترین‌ها

چندسکویی