سرنوشت همین است!
فراموشمان خواهند کرد هیچ کاری نمیشود کرد. تمام آن چه را که جدی، بزرگ و پر اهمیت میدانیم با گذشت زمان فراموش و بی اهمیت خواهد شد...
هرگز وجودش به روابط نیمبند راضی نمیشد؛ یا باید از همه کناره میگرفت و در خود فرو میرفت و یا پنهانترین گوشههای عشق را نیز با کسی میکاوید.!
بعضی وقتا از خودم میترسم دیگه رفتن ادما ناراحتم نمیکنه یا خودم بدون هیچ ناراحتی و نگرانی ترکشون میکنم حتی پشت سرمم نگاه نمیکنم .
‹اغمــٔـا›
صد بار گفتم میروم یکبار نشنیدم بمان یکبار گفتی میروم صد قفله کردم خانه را . .
تلخی عشق از تظاهرهای شیرین بهتر است؛
سیلی مادر کجا و بوسه نامادری کجا . .