‹اغمــٔـا›
ما هر روز داریم مَرگو با چشمامون میبینم،
اونیکه چِشماشو بَسته و نمیخواد ببینه تویی،
نه منی که حالم از ظُلم و ظالِم به هم میخوره.
#کنجِدلمن
نمیدونم تا حالا تجربه کردید این حس رو یا نه ؛ ولی وقتی یکی رو از دست میدی از اون روز به بعد همه تو شهر شبیهاش میشن...
انگار منو از همه جدا کردی، بردی یه جای خیلی دور و بعدش گفتی من نمیام، خودت بقیهی راهو تنهایی برو.
‹اغمــٔـا›
توییت امشب:
اندوهترا دوست بدار شاید برود بهرسم تمام چیزهایی که دوست داشتی و رفتند:))!
میخواست از همهچیز و همهجا بکند و برای یک بار هم که شده خود را واقعا رها و آزاد احساس کند.