‹اغمــٔـا›
توییت امشب:
برای دوست داشتن وقت لازمه اما برای نفرت گاهی فقط یک حادثه، یک ثانیه:))!
از خستگی و درماندگی
تمام سلول های بدنش در حال فروپاشی بود
ولی همچنان سکوت کرده بود
و گاهی لبخند میزد .
یه دیالوگی بود که هر بار شنیدمش حس کردم که چقدر درسته و چقدر تو زندگیم اتفاق افتاده، میگفت:
‹اغمــٔـا›
یه دیالوگی بود که هر بار شنیدمش حس کردم که چقدر درسته و چقدر تو زندگیم اتفاق افتاده، میگفت:
وقتی آدم ی چیز خیلی با ارزش و از دست میده و مدت طولانی به خاطرش ناراحت میمونه ، اگر دوباره چیزیو از دست بده دیگه به اندازه اولین بار ناراحت نمیشه ، شاید حتی طوری رفتار کنه انگار براش خیلی مهم نیست و برگرده به روال قبلی زندگیش ، میدونی آدم بعد از دست دادن ی سری چیزا سِر میشه ، خنثی میشه انگار که تموم احساساستتو از اعماق وجودت با اشکات ریخته باشی بیرون و حالا خالی از احساس باشی…