‹اغمــٔـا›
هرگز گمان مبر که دلم را شکسته ای با هرقدم که دورشدی استخوان شکست . .
مثلحالِ پدری خسته پس از شبکاری
دیدهدر جیب پسر پاکتی از سیگار است . .
‹اغمــٔـا›
توییت امشب:
زندگی باهمه دَکو پُزش حسود بود چشمِ دیدن خندههایمان را نداشت:))!
آنچه در درون آدم میماند،
بینهایت بیشتر از آن چیزی است که به صورت کلمات بیرون میآید!
حالم خوب است
ممکن است کمی در قلبم
احساس درد کنم و گاهی اشکهایم
سرایز شوند و کتمان نمیکنم که گاهی
حسِ خفگی دارم اما حالم خوب است.
‹اغمــٔـا›
مثلحالِ پدری خسته پس از شبکاری دیدهدر جیب پسر پاکتی از سیگار است . .
ما را ستمی کُشت که با غیر نگفتیم
گاهی بخدا گفتن غمها شدنی نیست . .