‹اغمــٔـا›
توییت امشب:
بدی مهربون بودن اینه که مهربونا به هیچکی جز خودشون بدی نمیکنن:))!
میروم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانهی خویش . بخدا میبرم از شهر شما ؛ دل شوریده و دیوانهی خویش...
‹اغمــٔـا›
به قول عباس نعلبندیان که میگفت:
شاید میخواهد گریه ام بگیرد؛
اما غمگین تر از آنم !
‹اغمــٔـا›
مث آدمی که گذاشتنش تو قبر ولی زندس !
مث بچه ی پنج ساله ای
که خورده زمین و از دستاش داره خون میاد
زانوهاش زخم شدن داره داد میزنه که کمکش کنن
ولی انگار همه رفتن، نیستن،
انگار کسی نیست !