eitaa logo
احـٰادیث چهـٰارده¹⁴ معصوم
8.4هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
223 ویدیو
8 فایل
《بِسْم‌الله‌الْرَّحْمن‌الْرَّحیمْ》 خوش آمدید🌸 لطفا از کانال قرآن کریم حمایت کنید⚘ 🔷️صفحه به صفحه قرآن @ghorankariim 🔻تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/4171694706C561b7929b0
مشاهده در ایتا
دانلود
@ahadis14masuom   ✨بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ✨ ❖◈هر روز یک صفـحـ📖ـه◈❖       ✵✿ بـا کـلام حــق ✿✵         〖 صـفـحـه 6⃣0⃣3⃣  〗 🌸اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن 📖اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن 🌸اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن 📖اَللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن 🌸اَللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن
⇝✿•📖•❀°✵﷽✵°❀•📖•✿⇜ 💠🔹هر روز تفسیـر کوتاه آیه به آیه از ابتـدای قـــرآن ❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋ ✨قَالُوا يَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَ تَرَكْنَا يُوسُفَ عِنْدَ مَتَاعِنَا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ ۖ وَمَا أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنَا وَلَوْ كُنَّا صَادِقِينَ{۱۷} گفتند: اى پدر ما رفتيم كه مسابقه دهيم و يوسف را نزد وسايل خود تنها گذاشتيم، پس گرگ او را خورد و البتّه تو سخن ما را هر چند راستگو باشيم باور ندارى(۱۷) ❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋ ◽️⇦ نکتـــه‌ها ↯ ⓵ دروغ، دروغ مى‌آورد برادران براى توجيه خطاى خود سه دروغ پی در پی گفتند: مسابقه رفته بوديم يوسف را نزد وسایل گذاشتيم گرگ او را خورد «نَسْتَبِقُ‌، تَرَكْنا، فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ» ⓶ دروغگو فراموش كار است با وجود اينكه برادران يوسف را براى بازى‌ بردند ولى در گزارش خود به پدر وى را مراقب اثاث خود اعلام كردند «تَرَكْنا يُوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا» ⓷ مسابقه در بازى داراى سابقه‌اى طولانى است «نَسْتَبِقُ» ⓸ خائن ترسو است و دروغگو از افشا شدن مى‌ترسد «ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَ لَوْ كُنَّا صادِقِينَ» ⓹ دروغگو اصرار دارد كه مردم او را صادق بپندارند «وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا وَ لَوْ كُنَّا صادِقِينَ» ↲تفسیر نور °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☑️ ⇦ کــانال احـادیـث چـهــارده مـعـصــوم علیـه‌السـلام                      کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @ahadis14masuom
@ahadis14masuom 💠🔹امام حسین علیه‌السلام⇩ 《اِتَّخِذُوا عِنْدَ الْفُقَراءِ اَيادى فَاِنَّ لَهُمْ دَوْلَةٌ يَوْمَ الْقيامَةِ》 با نیکى و کمک به نيازمندان نزد آنان جايگاهى براى خود بيابید که آنان روز قيامت مقام و منزلتى دارند ↲کنزالعمال، حدیث ۱۶۵۸۲
✿‍✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿‍ داســتــان مـعـنــوی ✧✾════✾✰✾════✾✧ رفع غده های سرطانی با خاک مزار شیخ نخودکی اصفهانی بی تردید افراد دارای جایگاه و مقام در نزد پروردگار پس از فوت خود نیز واسطه خیر میان بندگان با ذات اقدس الهی می‌گردند شخصی از اهالی یزد برای فرزند شیخ حسنعلی نقل نموده است: چندی قبل یکی از دوستانم مبتلا به سرطان غده گردن شد و دکترها گفتند باید عمل کند این شخص تصمیم گرفت تا ابتدا به مشهد مشرف شود و بعد برای عمل آماده گردد هنگامی که مشرف می‌شود در صحن مطهر افراد زیادی را می‌بیند که پشت پنجره فولاد برای رفع بیماری‌های خود به حضرت متوسل شده‌اند و دخیل بسته‌اند در این حال حضور حضرت عرض می‌کند: آقا من آمده‌ام از شما شفای بیماری خود را بگیرم ولی در حال حاضر مرا شفا ندهید و در عوض این بیماران را شفا عنایت فرمائید پس از گفتن این جملات با دلی شکسته سر مقبره حاج شیخ حسنعلی می‌رود و فاتحه می‌خواند و عرض می‌کند من از امام رضا علیه‌السلام استدعا نمودم که مرا شفا ندهد و در عوض این بیماران را که دخیل بسته‌اند را شفا دهد حال آمده‌ام و شفای خود را از شما می‌خواهم و دست روی قبر مالیده و از خاک روی سنگ به گردن خود و روی غده‌ها می‌مالد بعد از یکی دو روز غده‌ها به کلی از بین می‌رود وقتی که به تهران بر می‌گردد و نزد طبیب خود که گویا فرد حاذقی نیز بوده است می‌رود مقایسه عکس‌ها سبب تعجب پزشک می‌شود و می‌پرسد چه کردی که خوب شدی؟ غده‌ها چه شد؟ ولی وی هیچ نگفته و آن راز را در سینه خود نگه می‌دارد ↲کشف و کرامات عارفان °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☑️ ⇦ کــانال احـادیـث چـهــارده مـعـصــوم علیـه‌السـلام                      کلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @ahadis14masuom
@ahadis14masuom   ✨بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ✨ ❖◈هر روز یک صفـحـ📖ـه◈❖       ✵✿ بـا کـلام حــق ✿✵         〖 صـفـحـه 7⃣0⃣3⃣  〗 🌸اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن 📖اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن 🌸اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن 📖اَللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن 🌸اَللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن
⇝✿•📖•❀°✵﷽✵°❀•📖•✿⇜ 💠🔹هر روز تفسیـر کوتاه آیه به آیه از ابتـدای قـــرآن ❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋ ✨وَجَاءُوا عَلىٰ قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ ۚ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا ۖ فَصَبْرٌ جَمِيلٌ ۖ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلىٰ مَا تَصِفُونَ{۱۸} و پيراهن يوسف را آغشته به خونى دروغين نزد پدر آوردند، پدر گفت: چنين نيست كه يوسف را گرگ دريده باشد بلكه نفسِتان كارى بد را براى شما آراسته است، پس صبرى جميل و نيكو لازم است و خدا را بر آنچه از فراق يوسف مى‌گوئید به استعانت مى‌طلبم(۱۸) ❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋ سـ❓ـؤال: صبر بر مقدرات الهى زيباست ولى صبر بر ظلمى كه در حقّ كودكى مظلوم روا شده چه زیبائی دارد كه يعقوب مى‌گويد: «فَصَبْرٌ جَمِيلٌ»؟ پاسـ☑️ـخ: ◽️اولًا يعقوب از طريق وحى مى‌دانست كه يوسف زنده است ◽️ثانياً اگر يعقوب حركتى مى‌كرد كه ظن و گمان آنها را بيافزايد، برادران بر سر چاه رفته يوسف را از بين مى‌بردند ◽️ثالثاً نبايد كارى كرد كه راه توبه حتّى بر ظالمان به كلّى بسته شود ◽️⇦ نکتـــه‌ها ↯ ① مراقب جوسازى‌ها باشيد «بِدَمٍ كَذِبٍ» ② فريب مظلوم نمایی ها را نخوريد يعقوب فريب پيراهن خون آلود و اشک‌ها را نخورد بلكه گفت: امان از نفس شما «بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ» ③ شيطان و نفس گناه را نزد انسان زيبا جلوه مى‌دهند و انجام آن را توجيه مى‌كنند «سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ» ④ يعقوب عليه السلام مى‌دانست يوسف را گرگ نخورده لذا از برادران استخوان و يا بقاياى جسد را مطالبه نكرد «بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ» ⑤ حوادث دو چهره دارد: بلا و سختی «بِدَمٍ كَذِبٍ» صبر و زيبائى «فَصَبْرٌ جَمِيلٌ» ⑥ انبیای الهى در برابر حوادث سخت زيباترين عكس العمل را نشان می‌دهند «فَصَبْرٌ جَمِيلٌ» ⑦ در حوادث بايد علاوه بر صبر و توانائی درونى از امدادهاى الهى استمداد جست «فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعانُ» ⑧ براى صبر بايد از خداوند استمداد كرد «فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعانُ» ⑨ بهترين نوع صبر آن است كه عليرغم آنكه دل مى‌سوزد و اشک جارى مى‌شود خدا فراموش نشود «وَاللَّهُ الْمُسْتَعانُ» ⑩ تحمّل توطئه فرزندان عليه برادر خود سخت و درد آور است، لذا بايد از خدا براى تحمّل آن استمداد كرد «وَاللَّهُ الْمُسْتَعانُ» ⑪ حضرت يعقوب با جمله «وَاللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلى‌ ما تَصِفُونَ» به جاى‌ «عَلى‌ ما فَعَلْتُمْ» به برادران فهماند كه مدّعاى آنان باور كردنى نيست ↲تفسیر نور °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☑️ ⇦ کــانال احـادیـث چـهــارده مـعـصــوم علیـه‌السـلام                      کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @ahadis14masuom
@ahadis14masuom 💠🔹پیامبر اکرم صلی الله عليه و آله⇩ 《صَلاةُ اللّيلِ مَرضاةٌ لِلرَّبِّ وَ حُبُّ المَلائِكَةِ وَ سُنَّةُ الاَْنْبياءِ وَ نورُ الْمَعْرفَةِ وَ اَصْلُ الاْيمانِ وَ راحَةُ الاَْبْدانِ وَ كَراهيَةٌ لِلشَّيْطانِ وَ سِلاحٌ عَلَى الاَْعْداءِ وَ اِجابَةٌ لِلدُّعاءِ وَ قَبولُ الاَْعْمالِ وَ بَرَكَةٌ فِى الرِّزْقِ》 نماز شب موجب رضايت پروردگار دوستى فرشتگان، سنت پيامبران نور معرفت، ريشه ايمان آسايش بدن‌ها، مايه ناراحتى شيطان سلاحى بر ضدّ دشمنان مايه اجابت دعا، قبولى اعمال و بركت در روزى است ↲ارشاد القلوب، جلد۱، صفحه۱۹۱
💢↶ پیامبر صلی الله عليه و آله فرمود: 《مَنْ رُزِقَ صَلاةَ اللَّيْلِ مِنْ عَبْدٍ اَوْاَمَةٍ قامَ للهِ عَزَّوَجَلَّ مُخْلِصا فَتَوَضَّأَ وُضُوءً سابِغا وَ صَلّى للهِ عَزَّوَجَلَّ بِنيَّةٍ صادِقَةٍ وَقَلْبٍ سَليمٍ وَ بَدَنٍ خاشِعٍ وَ عَيْنٍ دامِعَةٍ جَعَلَ اللّهُ تَبارَکَ وَ تَعالى خَلْفَهُ تِسعَةَ صُفُوفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ فِى كُلِّ صَفٍّ ما لا يُحْصى عَدَدَهُمْ اِلاَّ اللّهُ تَعالى اَحَدُ طَرَفَىْ كُلِّ صَفٍّ فِى الْمَشْرِقِ وَالآخِرُ بِالْمَغْرِبِ، قالَ: فَاِذا فَرَغَ كَتَبَ لَهُ بَعَدَدِهِمْ دَرَجاتٍ》 به بنده‌اى كه نماز شب نصیب شده هنگامى كه براى خدا بيدار شود و وضو بگيرد وضوى كامل و با نيّت خالص و قلب سالم و بدن خاشع و چشم گریان براى خدا نماز بخواند خداوند پشت سر او نه صف از فرشتگان را به صف می‌كند كه جز خدا كسى نمی‌تواند آنها را شمارش كند كه یک طرف هر صف در مشرق و طرف ديگر در مغرب است هنگامى كه او نماز را تمام كند خدا به تعداد آن فرشتگان براى او درجه و ثواب می‌نویسد ↲بحارالانوار، جلد۸۷، صفحه۱۳۷ ‌ °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☑️ ⇦ کــانال احـادیـث چـهــارده مـعـصــوم علیـه‌السـلام                      کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @ahadis14masuom
@Ahadis14masuom 💠🔹آیت الله سید علی قاضی: در دنیا به ثروتمندان و دارای خانه های وسیع و ریاستمندان می‌گویند اشراف مملکت اما در قیامت اشراف آن کسانی هستند که نمازشب خوان هستند
✿‍✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿‍ داســتــان مـعـنــوی ✧✾════✾✰✾════✾✧ سید جواد عاملی از فقهای نامدار شیعه نویسنده کتاب مفاتیح الکرامه در دوران جوانی که مشغول تحصیل علم و دانش بود شبی مشغول خوردن شام ناگهان صدای در را شنید وقتی صدای خدمتکار استادش سید مهدی بحرالعلوم از پشت در به گوشش رسید با عجله رفت و در را باز کرد و خدمتکار استاد به او گفت: حضرت استاد شما را احضار کرده است ایشان سر سفره نشسته ولی دست به غذا نخواهند زد تا شما بروید سید جواد عاملی بدون اینکه غذای خودش را تمام کند با شتاب به خانه استاد سید بحرالعلوم رفت تا چشم استاد به او افتاد با خشم و ناراحتی بی سابقه‌ای گفت: سید جواد از خدا نمی‌ترسی از خدا شرم نمی‌کنی!؟ سید جواد غرق در حیرت شد که چه مسئله ای پیش آمده است! تاکنون سابقه نداشت که اینچنین مورد عتاب و سرزنش قرار بگیرد هر چه از حافظه اش یاری طلبید تا علت این برخورد را بفهمد مؤفق نشد و ناچار پرسید: ممکن است حضرت استاد بفرمائید تقصیر اینجانب چه بوده؟ استاد فرمود: هفت شبانه روز همسایه‌ات بدون غذا مانده و گندم و برنج گیرشان نیامده است در این مدت از بقال سر کوچه با تهیه خرمای نسیه سر کرده‌اند امروز که رفته بود خرما بگیرد قبل از اینکه اظهار کند مغازه دار گفته که حساب نسیه شان زیاد شده است او خجالت کشیده و دست خالی به خانه برگشته و امشب خود و عائله‌اش بی شام مانده‌اند سید جواد عاملی گفت: به خدا قسم من از این جریان بی خبر بودم اگر می‌دانستم به احوالش رسیدگی می‌کردم استاد فرمود: همه ناراحتی و داد و فریاد من از این است که تو چرا از احوال همسایه‌ات بی خبر مانده‌ای؟ چرا هفت شبانه روز آنها به این وضع باشند و تو بی اطلاع باشی؟! اگر باخبر بودی و اقدام نمی‌کردی اصلاً مسلمان نبودی!! سید جواد عاملی گفت: اکنون شما می‌فرمائید چه کنم؟ استاد فرمود: خدمتکار این سینی غذا را برداشته و با هم تا دم در خانه آن مرد بروید خدمتکار از دم در برگردد و تو در را بزن و از همسایه ات خواهش کن که امشب با هم شام بخورید، این پول را هم بگیر و زیر فرش یا زیرانداز خانه‌اش بگذار و از اینکه درباره او که همسایه توست کوتاهی کرده‌ای معذرت بخواه و سینی را همانجا بگذار و برگرد من اینجا نشسته‌ام و شام نمیخورم تا تو برگردی خدمتکار سینی غذا را برداشت و همراه سید جواد تا دم در رفت و سینی را آنجا گذاشت و برگشت و او در را زد و پس از کسب اجازه وارد خانه همسایه شد صاحب خانه پس از گوش کردن به بیانات و عذرخواهی سید جواد دست به غذا برد و لقمه‌ای تناول کرد و حس کرد که این غذا دست پخت سید جواد نیست فوراً از غذا دست کشید و گفت: این غذا دست پخت عرب نیست بنابراین از خانه شما نیامده است تا نگویی این غذا از کجاست من دست به آن نخواهم زد او درست حدس زده بود غذا در خانه بحرالعلوم که ایرانی و اهل بروجرد بود طبخ شده بود و غذای عرب نبود سید جواد هر چه اصرار کرد که او غذا را بخورد و کاری نداشته باشد که این غذا کجا پخته شده مقبول نیفتاد و آن مرد گفت: تا نگوئی دست به غذا نخواهم زد سید جواد چاره‌ای ندید و ماجرا را از اول تا آخر نقل کرد آن مرد بعد از شنیدن ماجرا غذا را تناول کرد و در حالی که سخت در شگفت مانده بود گفت: من راز خود را به کسی نگفته‌ام و از نزدیکترین همسایگانم پنهان داشته‌ام نمیدانم سید بحرالعلوم از کجا باخبر شده است! ↲قصص العلما °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☑️ ⇦ کــانال احـادیـث چـهــارده مـعـصــوم علیـه‌السـلام                      کلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @ahadis14masuom
@ahadis14masuom   ✨بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ✨ ❖◈هر روز یک صفـحـ📖ـه◈❖       ✵✿ بـا کـلام حــق ✿✵         〖 صـفـحـه 8⃣0⃣3⃣  〗 🌸اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن 📖اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن 🌸اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن 📖اَللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن 🌸اَللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن
⇝✿•📖•❀°✵﷽✵°❀•📖•✿⇜ 💠🔹هر روز تفسیـر کوتاه آیه به آیه از ابتـدای قـــرآن ❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋ ✨وَجَاءَتْ سَيَّارَةٌ فَأَرْسَلُوا وَارِدَهُمْ فَأَدْلَىٰ دَلْوَهُ ۖ قَالَ يَا بُشْرىٰ هَٰذَا غُلَامٌ ۚ وَأَسَرُّوهُ بِضَاعَةً ۚ وَاللهُ عَلِيمٌ بِمَا يَعْمَلُونَ{۱۹} و يوسف در چاه بود تا كاروانى فرا رسيد و مأمور آب را فرستادند تا آب بياورد، پس او دلو خود را به چاه افكند يوسف به طناب دلو آويزان شد و به بالاى چاه رسيد، مأمور آب فرياد زد: مژده كه اين پسرى است او را چون كالائى پنهان داشتند تا كسى ادّعاى مالكيّت نكند در حالى كه خداوند بر آنچه انجام مى‌دادند آگاه بود(۱۹) ❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋ ⬅️ خداوند بندگان مخلص خود را تنها نمى‌گذارد و آنها را در شدايد و سختى‌ها نجات مى‌دهد نوح را روى آب، يونس را زير آب و يوسف را كنار آب نجات داد همچنان كه ابراهيم را از آتش موسى را در وسط دريا و محمّد صلى الله عليه و آله را درون غار و على عليه السلام را در بستر كه به جاى پيامبر خوابيده بود نجات داد با اراده الهى ريسمان چاه وسيله شد تا يوسف از قعر چاه به تخت و كاخ برسد پس بنگريد با حبل الله چه مى‌توان انجام داد!؟ «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ الله» ↲سوره آل عمران، آیه ۱۰۳ ◽️⇦ نکتـــه‌ها ↯ ⓵ گاهى خودى‌ها انسان را در چاه مى‌اندازند ولى خداوند از طريق بيگانگان انسان را نجات مى‌دهد «جاءَتْ سَيَّارَةٌ» ⓶ تقسيم كار يكى از اصول مديريّت و زندگى جمعى است «وارِدَهُمْ» به معناى مسئول آب است ⓷ گروهى انسان را به ديد كالا مى‌نگرند «بِضاعَةً» ⓸ كتمان حقيقت در برابر مردم امكان دارد با خدا چه مى‌كنيم كه به همه چيز آگاه است «أَسَرُّوهُ‌ ... وَاللَّهُ عَلِيمٌ‌» ↲تفسیر نور °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☑️ ⇦ کــانال احـادیـث چـهــارده مـعـصــوم علیـه‌السـلام                      کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @ahadis14masuom
@Ahadis14masuom 💠🔹حضرت جواد علیه‌السلام⇩ 《مَنِ اسْتَغْنی بِاللهِ إفْتَقَرَ النّاسُ إلَیْهِ وَ مَنِ اتَّقَی الله أَحَبَّهُ النّاسُ وَ إنْ کَرِهُوا》 هر كه خود را به وسيله خداوند بى‌نياز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هر كه تقواى الهى را پيشه خود كند خواه ناخواه مورد محبّت مردم قرار مى‌گيرد گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند ↲بحارالانوار، جلد۷۵، صفحه۷۹
احـٰادیث چهـٰارده¹⁴ معصوم
💢↶ درس اخلاق جلسـه ③ ↷💢 ◽️چگونه از ائمه اذن دخول بگیریم◽️ ✸ شخصی می‌گفت: ما می‌خواستیم به حرم اما
💢↶ درس اخلاق جلسـه ④ ↷💢 ◽️▫️باید با ولایت پیوند خورد▫️◽️ ✸ توسلاتی که ما داریم هم جزء درس ماست خیال نکنید که فقط روضه می‌خوانند و درس جداست ✸ مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری ره هفتاد سال پیش تا روضه نمی‌خواندند درس نمی‌دادند غرض اینکه روضه صبح درس ما و شب درس ما جزء کلاس ماست ✸ یعنی طلبه باید با ولایت پیوند بخورد روضه بخواند تا پیوند بخورد میوه‌ای که پیوند نخورده و بد مزه است من میوه اینجوری را خورده‌ام یکبار یک میوه بسیار بدی خوردم به باغبانش گفتم چقدر بد مزه است باغبان گفت این میوه پیوند نخورده است باغبان ها بلدند میوه را جوری پیوند می‌زنند که عالی می‌شود زردآلوئی که پیوند خورده عالیست غرض اینکه توسل‌های ما هم جزء درس کلاس است ✸ و علتش هم این است که طلبه هایمان نورانی بشوند به همین خاطر هم صبح توسل داریم هم شب روزهای شهادت ائمه علیه‌السلام هم که سینه زنی داریم ✍ منبع: ↲کتاب بدیع الحکمة، حکمت ۴ از مواعظ آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☑️ ⇦ کــانال احـادیـث چـهــارده مـعـصــوم علیـه‌السـلام                      کلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @Ahadis14masuom
@Ahadis14masuom 💠🔹حاج اسماعیل دولابی ره در بازار چوب فروش‌ها در هر حجره روزی چند كاميون چوب معامله می‌شود ولی در پايان روز كه سؤال كنی چقدر كاسبی كرده ايد؟ می‌گويند مثلاً ده هزار تومان اما یک منبّت كار تکه كوچكی از آن چوب‌ها را می‌گيرد و حسابی روی آن كار می‌كند و بر رو‌ی‌ آن نقش می‌اندازد و همان تکه چوب را صد هزار تومان يا بيشتر می‌فروشد گاهی اوقات آن قدر نفيس می‌شود كه نمی‌توان روی آن قيمت گذاشت در اعمال عبادی هم زياد عبادت كردن چندان ارزش ندارد بلكه روی عمل حسابی كار كردن و آن را خوب از كار درآوردن و حق آن را ادا كردن نتيجه بخش است
✿‍✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿‍ داســتــان مـعـنــوی ✧✾════✾✰✾════✾✧ سهل شوشتری از بزرگان عرفاست که در سن هشتاد سالگی در سال ۲۸۳ هجری قمری از دنیا رفت او می‌گوید: من سه ساله بودم که نیمه‌های شبی دیدم دائی ام محمد بن سوار از بستر خواب برخاسته و مشغول نماز شب است یک بار به من گفت: پسرم آیا آن خداوندی که تو را آفریده یاد نمی‌کنی؟ گفتم: چگونه او را یاد کنم؟ گفت: شب هنگامی که برای خواب در بسترت می‌آرمی سه بار از صمیم دل بگو: خدا با من است و مرا می‌نگرد و من در محضر او هستم چند شب همین گفتار را از ته دل گفتم سپس به من گفت: این جمله‌ها را هر شب هفت بار بگو من چنین کردم شیرینی این ذکر در دلم جای گرفت پس از یک سال به من گفت: آنچه گفتم در تمام عمر تا آنگاه که تو را در گور نهند از جان و دل بگو که همین ذکر و معنویتش دست تو را در دو جهان بگیرد و نجات بخشد به این ترتیب نور ایمان به توحید در دوران کودکی در دلم راه یافت و بر سراسر قلبم چیره شد ↲نماز شب کلید حل مشکلات °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☑️ ⇦ کــانال احـادیـث چـهــارده مـعـصــوم علیـه‌السـلام                      کلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @ahadis14masuom
@ahadis14masuom   ✨بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ✨ ❖◈هر روز یک صفـحـ📖ـه◈❖       ✵✿ بـا کـلام حــق ✿✵         〖 صـفـحـه 9⃣0⃣3⃣  〗 🌸اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن 📖اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن 🌸اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن 📖اَللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن 🌸اَللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن
⇝✿•📖•❀°✵﷽✵°❀•📖•✿⇜ 💠🔹هر روز تفسیـر کوتاه آیه به آیه از ابتـدای قـــرآن ❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋ ✨وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَ كَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ{۲۰} و كاروانيان يوسف را به بهائی اندک چند درهمى فروختند و درباره او بی رغبت بودند(۲۰) ❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋ ⬅️ هركس يوسف وجودش را ارزان بفروشد پشيمان مى‌شود عمر، جوانى، عزّت، استقلال و پاكى انسان هر یک يوسفى هستند كه بايد مواظب باشيم ارزان نفروشيم ◽️⇦ نکتـــه‌ها ↯ ⓵ مالى كه آسان به دست آيد آسان از دست مى‌رود «وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ» ⓶ نظام برده دارى و برده فروشى سابقه‌اى دراز دارد «وَ شَرَوْهُ» ⓷ بى رغبتى به يوسف در مقطعى به نفع آینده او شد «وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ‌» ⓸ هر كس ارزش چيزى را نداند آنرا ارزان از دست مى‌دهد «بِثَمَنٍ بَخْسٍ» كاروانيان ارزش يوسف را نمى‌شناختند ⓹ اشخاص ارزشمند بالاخره ارزششان آشكار خواهد شد هر چند در برهه‌اى مورد بى مهرى قرار گيرند اگر امروز يوسف را به عنوان برده مى‌فروشند روزگارى او حاكم خواهد شد «شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ‌» ⓺ تاريخ پول، به هزاران سال قبل باز مى‌گردد «دَراهِمَ» ⓻ مردان ناآگاه و غافل يوسف را به بهاى كم فروختند ولى زنان آگاه و عاشق او را به فرشته‌اى كريم توصيف نمودند «شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ‌- إِنْ هذا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ» امام صادق عليه السلام فرمودند: «رُبّ امرئة أفقه من رجل» چه بسا زنى كه از مرد فهيم‌تر باشد ↲كافى، جلد۴، صفحه ۳۰۶ ↲تفسیر نور °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☑️ ⇦ کــانال احـادیـث چـهــارده مـعـصــوم علیـه‌السـلام                      کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @ahadis14masuom
@Ahadis14masuom 💠🔹امام صادق علیه‌السلام⇩ 《مَنْ دَعا لِعَشْرَةٍ مِنْ إ خْوانِهِ الْمَوْتى لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ اوْجَبَ اللّهُ لَهُ الْجَنَّةَ》 هر كس كه در شب جمعه براى ده نفر از دوستان مؤمن خود كه از دنيا رفته اند دعا و طلب مغفرت نمايد از اهل بهشت قرار خواهد گرفت ↲جامع احاديث الشيعة، جلد۶، صفحه۱۷۸
💢↶ شـ🌙ـب جمعه‌ست ↷💢 ⬅️ بخوانیم به نیت: ◽️اموات و گذشتگان ◽️امام و شهداء ◽️بد وارثین و بی وارثین ◽️کسانی که حق به گردنمون داشتند ◽️مغفرت دوستان و محبین چهارده معصوم ◽️به برکت صلوات بر محمد و آل محمد ⚘بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ⚘ 🌸🍃اللهُ لآ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الأَرْضِ مَن ذَاالَّذِی يَشْفَعُ عِنْدَهُ~ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهء~ ِإِلاَّ بِمَا شآء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِيمُ «۲۵۵» 🌸🍃 لآ إِكْرَاهَ فِی الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ و َيُؤْمِن بِاللهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لَاانفِصَامَ لَهَا وَاللهُ سَمِيعٌ عَلِيمُ «۲۵۶» 🌸🍃اللهُ وَلِیُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فیها خالدون «۲۵۷» ‌‌°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☑️ ⇦ کــانال احـادیـث چـهــارده مـعـصــوم علیـه‌السـلام                      کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @ahadis14masuom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿‍✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿‍ داســتــان مـعـنــوی ✧✾════✾✰✾════✾✧ ابوالحسین از سادات فاطمی بود و نسبتش‌با چند واسطه به امام صادق علیه السلام می‌رسید او در قم زندگی می‌کرد وی مردی شرابخوار بود و زندگی را به سختی می‌گذرانید در آن زمان احمد بن اسحاق وکیل امام هادی علیه السلام در شهر قم بود روزی برای ابوالحسین کاری پیش آمد و نیازمند کمک شد به همین خاطر به خانه احمد رفت احمد چون میدانست که ابوالحسین شراب می‌نوشد او را به خانه اش راه نداد و از خودش راند مدتی بعد احمد برای زیارت امام هادی علیه السلام به سامرا رفت اما امام او را راه نداد احمد پیغام فرستاد و عرض کرد: اجازه دهید که مشرف شوم و بدانم که خطای من چیست؟ پس از خواهش بسیار حضرت به او اذن دخول داد وقتی که احمد از تقصیر خود پرسید؟ حضرت فرمود: پسر عموی من پیش تو آمد ولی تو او را از خود راندی احمد عرض کرد: او را از خود راندم زیرا که شراب می‌خورد حضرت فرمود: باید رعایت نسبش را می‌کردی و احترامش می‌نمودی شاید پشیمان میشد و توبه می‌کرد پس از مدتی احمد به قم مراجعت کرد وقتی که ابوالحسین به دیدن وی رفت احمد تمام قد جلویش بلند شد و به او احترام گذاشت و او را بالای مجلس نشانید و به او احترام زیادی کرد وقتی که مجلس تمام شد ابوالحسین گفت:‌ چطور شد که قبلاً مرا به خانه ات راه نمیدادی ولی حالا که از سامرا برگشته‌ای این طور به من احترام می‌گذاری احمد گفت: این کار دستور امام است سپس حکایتش را برای وی نقل کرد وقتی که حرفش تمام شد ابوالحسین گفت: خاک بر سرم که خودم را به این گناه آلوده کرده‌ام و در همان موقع توبه کرد و دیگر لب به شراب نزد بدین ترتیب با عنایتی که امام به او فرمود به راه راست هدایت گردید ↲صدیقه کبری فاطمه، صفحه ۸۸ °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☑️ ⇦ کــانال احـادیـث چـهــارده مـعـصــوم علیـه‌السـلام                      کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @ahadis14masuom
@ahadis14masuom   ✨بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ✨ ❖◈هر روز یک صفـحـ📖ـه◈❖       ✵✿ بـا کـلام حــق ✿✵         〖 صـفـحـه 0⃣1⃣3⃣  〗 🌸اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن 📖اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن 🌸اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن 📖اَللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن 🌸اَللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن
⇝✿•📖•❀°✵﷽✵°❀•📖•✿⇜ 💠🔹هر روز تفسیـر کوتاه آیه به آیه از ابتـدای قـــرآن ❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋ ✨وَ قَالَ الَّذِی اشْتَرَاهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَكْرِمِی مَثْوَاهُ عَسَىٰ أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا ۚ وَ كَذَٰلِکَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِی الْأَرْضِ وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ ۚ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلىٰ أَمْرِهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ{۲۱} و كسى از مردم مصر كه يوسف را خريد به همسرش گفت: مقام او را گرامى دار، اميد است كه در آينده ما را سود برساند يا او را به فرزندى بگيريم و این گونه ما به يوسف در آن سرزمين جايگاه و مكنت داديم تا اراده ما تحقق يابد و تا او را از تعبير خواب‌ها بياموزيم و خداوند بر كار خويش تواناست ولى اكثر مردم نمى‌دانند(۲۱) ❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋ ⬅️ جمله «عَسى‌ أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً» در دو مورد در قرآن به كار رفته است: يكى در مورد حضرت موسى وقتى كه صندوق او را از آب گرفتند همسر فرعون به او گفت: اين نوزاد را نكشيد شايد در آينده به ما سودى رساند ↲سوره قصص، آیه ۹ و ديگرى در اينجاست كه عزيز مصر به همسرش مى‌گويد: احترام اين برده را بگير شايد در آينده به درد ما بخورد آرى به اراده خداوندى محبّت نوزاد و برده‌اى ناشناس چنان در قلب حاكمان مصر جاى مى‌گيرد كه زمينه‌هاى حكومت آینده آنان را فراهم مى‌سازد ◽️⇦ نکتـــه‌ها ↯ ① بزرگوارى در سيماى يوسف نمايان بود تا آنجا كه عزيز مصر سفارش او را به همسرش مى‌كند «أَكْرِمِی مَثْواهُ» ② زن در خانه نقش محورى دارد «أَكْرِمِی مَثْواهُ» ③ اطرافيان و آشنايان را به نيكى با مردم دعوت كنيد «أَكْرِمِی مَثْواهُ» ④ در معاملات آينده نگر باشيد «اشْتَراهُ‌ ... عَسى‌ أَنْ يَنْفَعَنا» ⑤ با احترام به مردم مى‌توان انتظار کمک و يارى از آنان داشت «أَكْرِمِی ... يَنْفَعَنا» ⑥ دلها به دست خداوند است مهر يوسف در دل خريدار نشست «عَسى‌ أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً» ⑦ تصميم‌هاى مهم را پس از ارزيابى و آزمايش و مرحله‌اى اتّخاذ كنيد اوّل يوسف را به عنوان کمک كار در خانه «عَسى‌ أَنْ يَنْفَعَنا» کم کم به عنوان فرزند قرار دهيم «أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً» ⑧ فرزندخواندگى، سابقه تاريخى دارد «نَتَّخِذَهُ وَلَداً» ⑨ عزيز مصر فاقد فرزند بود «نَتَّخِذَهُ وَلَداً» ⑩ عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد برادران او را در چاه انداختند و او امروز در كاخ مستقر شد «كَذلِکَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ» ⑪ زيردستان را دست كم نگيريد چه بسا قدرتمندان و حاكمان آينده باشند «مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِی الْأَرْضِ» ⑫ علم و دانش شرط مسئوليّت پذيرى است «مَكَّنَّا ... لِنُعَلِّمَهُ‌» ⑬ پايان تلخى‌ها، شيرينى است «شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ‌- مَكَّنَّا لِيُوسُفَ» ⑭ اراده غالب خدا يوسف را از چاه به جاه كشاند «مَكَّنَّا لِيُوسُفَ» ⑮ آنچه را ما حادثه مى‌پنداريم، در حقيقت طراحى الهى براى انجام يافتن اراده اوست «وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى‌ أَمْرِهِ» ⑯ چه بسا حوادث ناگوار كه چهره واقعى آن خير است، يوسف در ظاهر به چاه افتاد ولى در واقع طرح چيز ديگرى است «كَذلِکَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ‌ ... أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ» ⑰ مردم ظاهر حوادث را مى‌بينند ولى از اهداف و برنامه‌هاى الهى بی خبرند «لا يَعْلَمُونَ» ↲تفسیر نور °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☑️ ⇦ کــانال احـادیـث چـهــارده مـعـصــوم علیـه‌السـلام                      کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @ahadis14masuom
@ahadis14masuom 💠🔹امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام⇩ همواره دشمن [سرسختِ] ظالم و يار و مددكار مظلوم باشيد ↲نهج البلاغه، نامه ۴۷
✿‍✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿‍ داســتــان مـعـنــوی ✧✾════✾✰✾════✾✧ مرﺩﯼ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﯽ ﻣﺎﺩﺭ، ﻫﻤﺴﺮ ﻭ فرزندش ﺭﺍ ﺑﺮﻋﻬﺪﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﺰﺩ اربابی ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩ وی ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺵ ﺍﺧﻼﺹ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ کارها ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺩﺍﺩ یک ﺭﻭﺯﯼ ﺍﻭ ﺳﺮ ﮐﺎﺭ ﻧﺮﻓﺖ به همین ﻋﻠﺖ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺩﯾﻨﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩﺗﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻢ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻏﯿﺒﺖ ﻧﮑﻨﺪ ﺯﯾﺮﺍ ﺣﺘﻤﺎً به خاﻃﺮ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺩﺳﺘﻤﺰﺩﺵ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ در روز بعد ﺳﺮ ﮐﺎﺭﺵ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ارباب ﺣﻘﻮﻗﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﯾﻨﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ تشکر کرد و ﺩﻟﯿﻞ ﺯﯾﺎﺩ ﺷﺪﻥ ﺭﺍ ﻧﭙﺮﺳﯿﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ به شدت ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺩﯾﻨﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ ﮐﻢ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮐﺎﺭﮔﺮ باز هم ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ و علت این کار را ﺍﺯ ﺍﻭ نپرسید ﭘﺲ ﺍﺭﺑﺎﺑﺶ ﺍﺯ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﺍﻭ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩ به همین ﻋﻠﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺣﻘﻮﻗﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺩ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺘﯽ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻢ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎﺯ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺘﯽ! ﮐﺎﺭﮔﺮ ﮔﻔﺖ: ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﺯﻧﺪﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﻪ ﻣﻦ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﺍﺩﯼ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ برای ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻡ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﺎﺩﺭﻡ فوت کرد ﻭ ﭼﻮﻥ ﮐﻪ ﺩﯾﻨﺎﺭ از حقوقم ﮐﻢ ﺷﺪ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﯾﺶ ﺑﻮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺶ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﻨﺪ ﺭﻭح‌هائی ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺨﺸﯿﺪﻩ ﻗﺎﻧﻊ ﻭ ﺭاضی هستند ﻭ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﻭ ﮐﺎﻫﺶ ﺭﻭﺯﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎن‌ها ﻧﺴﺒﺖ ﻧﻤﯽدهند °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☑️ ⇦ کــانال احـادیـث چـهــارده مـعـصــوم علیـه‌السـلام                      کلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @ahadis14masuom
@ahadis14masuom   ✨بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ✨ ❖◈هر روز یک صفـحـ📖ـه◈❖       ✵✿ بـا کـلام حــق ✿✵         〖 صـفـحـه 1⃣1⃣3⃣  〗 🌸اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن 📖اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن 🌸اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن 📖اَللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن 🌸اَللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن
⇝✿•📖•❀°✵﷽✵°❀•📖•✿⇜ 💠🔹هر روز تفسیـر کوتاه آیه به آیه از ابتـدای قـــرآن ❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋ ✨وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَ عِلْمًا ۚ وَ كَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِينَ{۲۲} و چون يوسف به رشد و قوّت خود رسيد به او حُكم نبوّت يا حكمت و علم داديم و ما اينگونه نيكوكاران را پاداش مى‌دهيم(۲۲) ❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋ ⬅️ «اشد» از «شد» به معناى «گره محكم» اشاره به استحكام جسمى و روحى است اين كلمه در قرآن گاهى به معناى «بلوغ» استعمال شده است چنانكه در آيه ۳۴ سوره اسراء آمده: «حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ» يعنى به مال يتيم نزدیک نشويد تا زمانى كه به سنّ بلوغ برسد گاهى مراد از «اشد» سنّ چهل سالگى است نظير آيه ۱۵ سوره احقاف كه مى‌فرمايد: «بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً» و گاهى به سن قبل از پيرى گفته مى‌شود مانند آيه ۶۷ سوره غافر: «ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً» ◽️⇦ نکتـــه‌ها ↯ ⓵ علم و حكمت ظرفيّت و آمادگى مى‌خواهد «بَلَغَ أَشُدَّهُ» ⓶ ترفيعات الهى بدون فوت زمان و در وقت خود صورت مى‌گيرد «لَمَّا بَلَغَ‌ ... آتَيْناهُ» ⓷ حكمت غير از علم است علم دانش است ولى حكمت بينش و بصيرتى است كه انسان را به حقّ مى‌رساند «آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً» ⓸ علوم انبیاء اكتسابى نيست «آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً» ⓹ وجود علم و حكمت در كنار يكديگر بسيار ارزشمند و كارساز است «حُكْماً وَ عِلْماً» ⓺ دليل عزل و نصب‌ها را براى مردم بيان كنيد «آتَيْناهُ حُكْماً ... كَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِينَ» ⓻ بايد احسان كنيم تا لايق دريافت پاداش خاصّ الهى باشيم «نَجْزِی الْمُحْسِنِينَ» ⓼ نيكوكاران در همين دنيا نيز كامياب مى‌شوند «كَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِينَ» ⓽ هر كس كه توان علمى و جسمى داشته باشد مشمول لطف الهى نمى‌شود بلكه محسن بودن نيز لازم است «نَجْزِی الْمُحْسِنِينَ» ↲تفسیر نور °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☑️ ⇦ کــانال احـادیـث چـهــارده مـعـصــوم علیـه‌السـلام                      کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @ahadis14masuom
@ahadis14masuom 💠🔹امام باقر علیه‌السلام⇩ 《واَلله مَا تَرَکَ اَللَّهُ أَرْضاً مُنْذُ قَبَضَ آدَمَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِلاَّ وَ فِيهَا إِمَامٌ يُهْتَدَى بِهِ إِلَى الله》 به خدا سوگند از زمانى که خداوند آدم علیه‌السلام را قبض روح نمود زمین را بدون امامى که به وسیله او به سوى خدا رهبرى شوند وانگذارد ↲کافی، جلد۱، صفحه ۱۷۸
✿‍✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿‍ داســتــان مـعـنــوی ✧✾════✾✰✾════✾✧ یکی از آشنایان به نام سرهنگ عباسعلی میرزایی می‌گفت: سفری به مشهد مقدس رفته بودم و برای خرید کلاهی به دکان کلاه فروشی رفتم صحبت از مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی به میان آمد، کلاه فروش گفت: روز فوت مرحوم شیخ در دکان سلمانی بودم و یک نفر در صندلی اصلاح نشسته بود چون سر و صدای تشییع کنندگان برخاست مشتری پرسید چه خبر است؟ سلمانی گفت: جنازه حاج شیخ حسنعلی اصفهانی را تشییع می‌کنند به محض شنیدن این خبر مشتری آنچنان به فغان و ناله افتاد که تصور کردیم از منسوبان شیخ است چون از او توضیح خواستیم، گفت: من با این مرد بزرگ نسبتی ندارم لیکن حکایتی میان من و او هست که اینچنین موجب شوریدگی احوال من شده آنگاه داستان خود را اینگونه تعریف کرد: پدرم در قریه «نخودک» کدخدا بود و من هم در اداره ژاندارمری کار می‌کردم روزی حاج شیخ به پدرم فرموده بودند: اگر احتیاج نداری از شغل کدخدایی استعفاء کن پدرم نیز به موجب توصیه حضرت شیخ از کار خود استعفاء کرد و چون من از ماوقع مطلع گشتم بغضی از مرحوم شیخ در دلم پدید آمد و دیگران هم مرا به این دشمنی، تحریک و تشویق می‌کردند تا آنکه مصمم شدم ایشان را به قتل برسانم و چون گاهی از اوقات نیمه شب‌ها که از مأموریت خود باز می‌گشتم مرحوم شیخ را دیده بودم که تنها از ده خارج می‌شوند بر آن شدم که در یکی از این شب‌ها ایشان را هدف گلوله سازم اتفاقاً در یکی از شب‌های تاریک زمستانی که به طرف آبادی می‌آمدم حضرت شیخ را دیدم که عبا بر سر کشیده و می‌خواهند از ده خارج شوند با خود اندیشیدم که وقت مناسب فرا رسیده اما بهتر است اندکی صبر کنم تا از ده دور شوند و صدای شلیک من کسی را آگاه نکند باری، مسافتی در عقب ایشان آهسته رفتم تا آنکه کاملاً از ده بیرون رفتند در آن حال که خواستم تفنگ خود را به قصد شلیک از دوش بردارم ناگهان حضرت شیخ روی به طرف من گردانیدند و فرمودند: حبیب کجا می‌آیی؟! بی اختیار گفتم: خدمت شما می‌آمدم و سخت از کار خود به وحشت افتادم فرمودند: بیا تا با هم به زیارت اهل قبور برویم بیدرنگ پذیرفتم و به قبرستان ده که مسافتی فاصله داشت رفتیم و فاتحه خواندیم آنگاه حضرت شیخ فرمود: دوست داری که به شهر رویم و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کنیم؟ عرض کردم: آری، فرمودند:‌ دنبال من بیا چند قدمی نرفته بودیم که دیدم پشت در صحن مطهر رسیدیم و چون درها بسته بود اشارتی کردند و در باز شد ولی کسی را ندیدم که در را گشوده باشد دستور دادند تا وضو بگیریم با آب جوی وضو ساختم و بسوی حرم مطهر روانه شدیم در اینجا نیز درهای بسته با اشاره حضرت شیخ باز شدند و داخل حرم شدیم و زیارت کردیم و در هنگام بازگشت درها یک به یک پشت سر ما بسته شد چون از صحن خارج شدیم فرمودند: دوست میداری که امیرالمؤمنین علیه‌السلام را هم زیارت کنی؟ عرض کردم: آری و هنوز چند قدمی به دنبال ایشان نرفته بودم که در برابر صحن و حرم رسیدیم ولی من چون تا آن وقت به زیارت امیرالمؤمنین علیه‌السلام نرفته بودم ابتدا آنجا را نشناختم درهای بسته صحن و حرم حضرت امیر هم به اشاره حضرت شیخ باز شد زیارت کردیم و خارج شدیم در این هنگام حضرت شیخ فرمودند: حبیب شب گذشته است و تو هم خسته‌ای بهتر است که به «نخودک»‌ باز گردیم عرضه داشتم: آقا هر چه صلاح می‌دانید انجام دهید باز پس از چند قدمی ناگهان خود را در همان جای ملاقات نخستین یافتم پس از آن به من فرمودند: حبیب مبادا که تا من زنده‌ام از سرّ این شب با کسی چیزی در میان گذاری که موجب کوری چشمان تو خواهد شد و دیگر اینکه هیچ وقت نزد من نیا و هرگاه که مرا دیدی از دور سلامی بکن و والسلام آیا این کراماتی که من از ایشان دیده‌ام جای آن نیست که چنین در ماتم این بزرگوار شیون و فغان کنم؟! °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☑️ ⇦ کــانال احـادیـث چـهــارده مـعـصــوم علیـه‌السـلام                      کلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩ ➯ @ahadis14masuom