شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
یاد #رفیق شفیقم بخیر! که مےگفت: "یه کاری کن خدا عاشقت بشه! اگه خدا عاشقت بشه، تو رو خوب میخره..." ب
💔
اگر میخواید شـــ🌹ــهید بشید
اگر خیلی دوست دارید به اجرشهادت برسید
آرزوی شـــ🌷ــهادت دارید
دعا نکنید جنگ بشه!
برید مثل شهدا #گناه کنید ...!!!
گناه کنید تا زمینه ی شهادت براتون فراهم بشه....!
ولی مثل شــ🌹ـــهدا گناه کنیم !....
نه مثل من! نه مثل رفیقا مون تو خیابون!
شهید حسین ...... فرمانده گردان سلمان یه دفتر داشت گناهاشو توش می نوشت ..
💠یه مدت دفترش دست من بود... 🔻نگاه کردم یه روز یکی دو خط زیادتر نوشته بود
گفتم چه گناه بزرگی کرده که این جا نوشته ...
دیدم نوشته
می خوام برم دو رکعت نماز بخونم استغفار کنم ... از ساعت ۱۰ تا ۱۰.۱۰دقیقه با بچه ها الکی خندیدیم ....
۱۰دقیقه وقت خدا رو ضایع کردم ...وقت خدا رو تلف کردم.
حالا ما در روز چقدر جوک می گیم؟
پی ام می زنیم همین جوری چت می کنیم ...
همه چی...
چه قدر از این ۱۰ دقیقه های وقت خدا رو ما داریم تلف می کنیم؟
بیایم مثل شهید حسین ...... گناه کنیم دیگه
نه؟!
مثل اون بچه ۱۵ ساله که تازه نماز بهش واجب شده بود تو اردوگاه کارون ... 🍁شب نمی تونستی راه بری از بس قبر کنده بودن بچه ها تو اردوگاه ...
شب می رفتن می نشستن تو این قبر ها زیارت عاشورا می خوندن نماز شب ...گریه زاری ...که چی؟
که خدایا گناهان من رو ببخش آخه یه بچه ۱۵ساله مگه چه گناهی داره؟
گیر می دادی بهشون که مگه گناه تو چیه که این قدر گریه می کنی؟ ....
زار می زنی خدایا من رو ببخش.
گفت : دیشب می خواستم نماز شب بخونم خواب موندم ... نماز ظهرم رو اول وقت نخوندم .
این گناه یه بچه بسیجی خط مقدمه دیگه، نه؟
بیایم مثل اونا گناه کنیم اگر می خوایم گناه بکنیم مثل اونا گناه کنیم
مث جوون پونزده ساله... اگه تا الان نخواستیم مثل شـهدا باشیم
لابد بهونه میاریم که اون موقع اینقدر شرایط گمراهی فراهم نبود؛
اره درسته
اون موقع جنگ بود و ویرانی
اصلا جوون فکر گناه سمتش نمیومد.
🌷اما ما داریم جوونایی که از نسل خودمونن هم سن خودمون
شهدایی مثل
#شهید_علی_خلیلی
#شهدای_مدافع_حرم
#شهدای_دهه_هفتادی
#شهید_محسن_حججی
#و... که نشون دادن میشه با خدا #آشتی کرد
اونقدری عاشق خدا شد تا شهید بشیم... 💠راه شــ🌷ـــهادت راه شهیده
گمش نکنیم...
مولامون امام خامنه ای فرمود :
در باغ
شهـــ❣ــــادت هنوز بازه
هنوزم کوره راهی هست
هنوزم معبری هست
#دل را باید صاف کرد...
بیا یه بارم که شده دلــ❤️ــتو صافـــ کن تا نتیجه رو ببینی
بیا به قول #شهید_حججی🌹جوری زندگی کن که خدا عاشقت بشه وقتی خدا عاشقت بشه خوب میخرتت.
@ahmadmashlab1995
امروز سالروز زمینی شدن شهید مدافع حرم #محمدحسین_محمدخانی هست
و من جریان آسمانے شدنش را برایتان مےنویسم
که او به دنیا آمد
و پاک زیست
تا عاقبتی اینچنین پربرکت برایش رقم زده شود
@Ahmadmashlab1995
👇👇👇
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
امروز سالروز زمینی شدن شهید مدافع حرم #محمدحسین_محمدخانی هست و من جریان آسمانے شدنش را برایتان مےنوی
رمان #عـــمار_حـلــــب
زندگے نامه و خاطراتے از
#شهید_محمد_حسین_محمد_خانی
🔷 دانشگاه بودم.
وسط کلاس درس ... 📖
به حرفای استاد گوش نمےکردم. 😒
خسته و کوفته بی خودی با لپ تاپم
ور می رفتم.
گوشی توی جیبم لرزید.
آروم آوردمش بیرون.پیامک رو
زیر چشمی خوندم.
امین نوشته بود :
( داداشمونم شهید شد! ) 😧
چهار کلمه بیشتر نبود.دوباره
با دقت خوندم. 😰
نه یک بار که ده بار.باورم نمی شد
حیرت زده بودم.
مدام توی ذهنم کسایی رو مرور می
کردم که دوستی مشترکی با من و
امین داشته باشن.
ذهنم برمی گشت به یک نفر
نمی خواستم باور کنم.همین چند
روز پیش باهاش حرف زده بودم 😢
به بهونه استخاره زنگ می زد
چند بار هم توی تلگرام پیامکی
باهم حرف زدیم. 😰
دلم لرزید.صداش پیچید توی گوشم
همون صدایی که همیشه
می گفت :
( شیخ، دعا کن بازی نخوریم
دنیا بدجوری آدمارو بازی
می ده! ) ☝️
همیشه با این حرفش می خندیدم
اشک از چشمام سرازیر شد
شونه هام بی اختیار تکون
می خورد. 😭😩
همه دانشجوها حتی استاد متوجه
شدند.اجازه گرفتم ، و زدم بیرون
زنگ زدم به امین نمیخواستم باور
کنم.سوار ماشین شدم.
دستم قدرت فرمون رو نداشت
به هرشکل خودمو رسوندم
حسینیه.رفقا همه ناراحت دور هم
نشسته بودن. 😞✋
یکی یکی بچه هارو در آغوش می
گرفتم و گریه می کردیم 😭
بعضی هاهم مات و مبهوت مونده
بودن. 😥
رفتم از مسئول معراج خواهش
کردم قبل از اینکه محمد حسینو
ببرند بهشت زهرا اجازه بده
رفقایی که بیرون ایستادن بیان
داخل. ☝️
گفت یه ملحفه بندازید رو بدنش
و بگین
بیان ... ✌️
بچه ها اومدن داخل.یه دل سیر
محمد حسین رو دیدن.
در تابوت رو که باز کردن ،
اولین چیزی که دیدم لبخندش
بود، طوری می خندید که دندوناش
پیدا بود.
دست خودم نبود.توی ضجه گفتم :
نیشش رو ببین 😩😭
بقیه رفقا هم به لفظ داداش
صداش می زدند و بلند بلند گریه
می کردند.
هروقت می گفتم که شهید چمران
شهید شد و به آرزوش رسید
ولی اگه بود بیشتر به درد کشور
می خورد، زیر بار نمی رفت. ✋
می گفت که ربطی نداره.
جمله آوینی رو همیشه می گفت :
( شهادت یک لباس است،
که وقتی اندازه آن بشوی،
می پوشی ☝️
پدرو مادر خیر بچه هاشونو میخوان
خدا که بنده هاشونو بیشتر از پدر و
مادرشون دوست داره .... ) 😌✌️
حالا به قول خودش لباس شهادت
اندازه اش شده بود.
موقع گذاشتنش داخل قبر با رفقا
یه صدا روضه می خوندیم و اشک
می ریختیم.نم نمه بارونم میومد ✌️
فضارو خیلی خوب آماده کرده بود
تا صبح بالای سر مزارش موندیم و
قرآن خوندیم.از خاطراتش گفتیم و
گریه کردیم.روضه خوندیم و سینه
زدیم 😭
〰〰〰
کی فکرشو مےکرد اون پسر بچه تپُل مپلی که تو یه روز گرم مرداد ماه به دنیا اومد، این بشه سرنوشتش؟
کتاب #عمارحلب، پیشنهاد برای مطالعه👌
@ahmadmashlab1995
❤️
#دلنوشتھ
و خداوند گفت
در ایـن دنیـا
کسـانی را خـواهـی یـافـت
که من را به یادت میاندازند
آری!
بےشک " تــو " را میگفـت ...
#شهیداحمدمشلب
🍃🌸🍃
@ahmadmashlab1995
༻﷽༺
#السلامعلیڪ_یاصدیقةالشهیدة🌷
🌼خورشید براے تابشش ناظر اوسٺ
🌸زیبایے ماه بخشے از ظاهر اوسٺ
🌼مخفےسٺ ولے عجب شڪوهے دارد
🌸قبرے ڪه فقط خود خدا زائر اوسٺ
#مادر_عالمین❣
@ahmadmashlab1995 🌸