شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿ ❣ #رمان_از_سوریه_تا_منا 💠 #قسمت_8 سکوت را صالح شکست. ــ نمی خواید سوال آقاجونم رو جواب
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
❣ #رمان_از_سوریه_تا_منا
💠 #قسمت_9
مثل برق و باد به آخر هفته رسیدیم. سردرگم بودم. نمی دانستم این راهی که انتخاب کرده ام درست است یا... پنجشنبه بود و دلم هوای شهدا را کرد. دو شهید گمنام را بین مقبره ی شهدای نام و نشان دار دفن کرده بودند. یک راست به سراغ آنها رفتم. همیشه سنگ مزارشان تمیز بود و خانواده های شهدا هوای این دوغریب را نیز داشتند. کتاب دعا را به دستم گرفتم و بعد از قرائت فاتحه، زیارت عاشورا خواندم. با هر سلام به حضرت و لعن به قاتلین اهل بیت دلم سبک تر می شد. بغضم ترکید و چادر را روی صورتم کشیدم و دل سیر با خدای خودم راز و نیاز کردم.
ــ ای خدا... خودت به دادم برس. خودت کمکم کن مسیر درستو انتخاب کنم. من صالح رو قبول دارم. مورد پسند منو خانواده مه... فقط نگرانم. از تنهایی می ترسم. می ترسم با هر ماموریتش دیوونه بشم. بمیرم و زنده بشم. می ترسم زود صالحو ازم بگیری اونوقت من چطوری طاقت بیارم؟ اصلا دلم نمی خواد بهم بگن همسر شهید. خودم می دونم سعادت می خواد اما... اما من برای این سرنوشت ساخته نشدم. تنهایی دیوونه م می کنه. نمی تونم نسبت بهش بی تفاوت باشم. از تو که پنهون نیست مهرش به دلم نشسته. دوست دارم همسرم بشه... هم نفسم بشه... اما... خدایا من صالح رو سالم می خوام. تو سرنوشتم شهادت سوریه رو قرار نده. می دونم بازم میره. سالم از سوریه بهم برش گردون. می خوام جواب مثبت بهش بدم. خدایا هوامو داشته باش.
با قلبی آرام و تصمیمی قطعی به سوی منزل بازگشتم. نتیجه را به زهرا بانو گفتم و او نیز به پدر منتقل کرد. قرار نامزدی را برای فرداشب گذاشتند. حس عجیبی داشتم. می دانستم که صالح هم دست کمی از من ندارد. پیشانی بند را به دیوار مجاور تخنم وصل کردم و بوسه ای روی آن کاشتم.
#ادامہ_دارد...
نویسنده:طاهــره_ترابـی
#کپی_با_ذکر_لینک
@AhmadMashlab1995
❤️درودالهےبــرآنخُلـقنیڪــو
🍃سلاممحمّدبرآنخوےشیرین
❤️نمازازخضوعشبـہپـرواز آید
🍃دعاازنفسهاےاوبستـہآذین
❤️بہسجـادهاشآسمانآوردسر
🍃بہذڪردعایشخداگویدآمین
❤️سلامخدابرخضوعوخشوعش
🍃قیاموقعودورڪوعوسجودش
#ولادتسیدالساجدینعمبارڪباد🎉
#عیدڪممبروڪ🎈☺️
@AhmadMashlab1995
🌺 شاید سال ها باید زمان سپری شود تا بتوانم رفاقت و ایثار در راه امامم را از تو بیاموزم؛ مدت هاست حیرانِ این جمله ی آسمانی و دلی تو هستم:
📝 اگر عذابِ من بر قدرتِ تو می افزاید، از تو صبر میخواهم و دوست دارم تا رضایت تو در آن باشد.
🔆 اما چه بگویم که در راه انتظار امام زمانم خودم را میبینم که غرق در کِبر و غرور هستم. کاش جرأت پیدا کنم و از خدا بخواهم که اگر نزول بلا و تحمل سختی های #آخرالزمان ، جهان را به محبت ظهور نزدیک میکند، من هم صبر را طلب کنم تا همه ی انسان ها لذت رفاقت و امامت موعود اُمَم را بچشند.
💐 ولادت #امام_سجاد مبارک باد
@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
مقام معظم رهبری: انتظار به معنای این است که ما باید خود را برای سربازی امام زمان(عج) آماده کنیم....🌸
تو بیایی بهار هم می آید...🌸❤️
#یاایهاالعزیز🌴
❤️اَللّٰهُمَعَجْللوَلِیِّکَاَلفَرَج❤️
@AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
یک روز با چند ورقه وارد مدرسه شد. به هر کدام از مربیها یک ورقه داد که بالایش نوشته بود: «حاسبوا قبل
#شهید_سیدمرتضی_آوینی🌸🌹
مرتضی دلبسته بود، نالههای شبانهاش دردی جانکاه در دل داشت، که با هقهق گریه میآمیخت!
سید بارها و بارها بر ایمان از شهادت گفت: از رفتن به سوی نور، پرواز کردن، بیدل شدن، سجدهگاه خویش را با خون، سرخ نمودن، و راهی بیپایان تا اوج هستی انسان گشودن.
به یاد دارم که در مورد زندگی و مرگ گفت:« زندگی کردن با مردن معنی مییابد، کلید ماجرا در مردن است، نه زندگی کردن».
چگونه مردن برایش مهم بود؛ و خداوند آرزویش را به سر منزل مقصود رساند!
#هر_روز_با_یک_شهید🍀
@AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#پای_درس_ولایت🔥 🔰 #ماه_شعبان فرصت آمادگی ورود به ماه رمضان 💠رهبرانقلاب: ماه رجب، ماه شعبان، یک آما
#پای_درس_ولایت🔥
🔰 لوح | دردمند اما سربلند
🔺️ رهبر انقلاب: سال ۹۸ برای ملّت ایران یک سال پُرتلاطم بود. مهم این است که در کنار سختیها، سربلندیهایی هم وجود داشت. غلبه بر دشواریها، موجب قدرتمند شدن یک ملّت است. ۹۹/۱/۱
@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#حدیث_معنوی🌸 #از_زبان_پدر 🔆 امام مهدی: خداوند، پیامبران را بشارت دهنده و انذارکننده فرستاده است 🔖
#حدیث_معنوی🌸
🔅امام على عليه السلام:
چه زود مى گذرد
ساعات روز و
روزهاى ماه و
ماه هاى سال و
سال هاى عمر!
#Masaf
@AhmadMashlab1995
🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊
#کلام_بزرگان_درمورد_شهدا
#شهادت_درکلام_شهید_آوینی🏷
🕊 بعضی ها ما را سرزنش می کنند که چرا دم از کربلا میزنید و از عاشورا ؛ آنها نمیدانند که برای ما #کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد #یک افق است که آن را به #تعداد شهدایمان فتح کرده ایم ، نه یک بار نه دو بار … به تعداد شهدایمان🥀
@AhmadMashlab1995
#تلنگـــــــر💥
این وَعــدہ خداسـت
ڪہ حق النــــاس را نمے بخشد!
#خـــــون شهدا حـقُّ الناس اسـت🌱
.
←نمے دانم بـا این حقُّ النـــــاس
بزرگے ڪہ بہ گَردن ماســــت،
چہ خواهـیم ڪَـرد؟😔🍂
@AhmadMashlab1995
#طنز_جبهه🤪
#لبخند_های_خاکی🤓
خرمشهر بودیم !
آشپز و کمک آشپز 👨🍳 تازه وارد بودند و با شوخی بچه ها نا آشنا 😐
آشپز سفره رو انداخت وسط سنگر و بعد بشقاب ها 🍽 رو چید جلوی بچه ها
رفت نون بیاره که علیرضا بلند شد 🧔🏻 و گفت ( بچه ها ! یادتون نره ! ) 👍🏻😎
آشپز اومد 👨🍳 و تند تند دوتا نون 🍞 گذاشت جلوی هر نفر و رفت🚶♂
بچه ها تند ، نون ها رو گذاشتند زیر پیراهنشون🤦♂
کمک آشپز اومد نگاه سفره کرد ، تعجب کرد😳
تند تند برای هر نفر دوتا کوکو 🥔🥚 گذاشت و رفت 👣
بچه ها با سرعت کوکوها رو گذاشتند لای نون هایی که زیر پیراهنشون بود 🤦♂
آشپز و کمک آشپز اومدن بالا سر بچه ها 😡
زل زدند به سفره 👀 بچه ها هم شروع کردند به گفتن شعار همیشگی ( ما گشنمونه یا لله ! ) 🥄
که حاجی داخل سنگر شد و گفت چخبره ؟ 🤷♂
آشپز دوید 🚶♂روبروی حاجی و گفت حاجی
اینا دیگه کیند 😡
کجا بودند!
دیوونه اند یا موجی ؟!!
فرمانده با خنده پرسید چی شده ؟ 😁
آشپز گفت تو چشم بهم زدنی مثل آفریقائی های گشنه هرچی بود بلعیدند !!😂😂😂
آشپز داشت بلبل زبونی میکرد که بچه ها نون ها و کوکو ها رو یواشکی گذاشتند تو سفره
حاجی گفت این بیچاره ها که هنوز غذاشونو نخوردند 😳🤷♂
آشپز نگاه سفره کرد ، کمی چشماشو باز و بسته کرد 😳🙄
با تعجب سرش رو تکونی داد 🤭 و گفت جلل الخالق !؟
اینها دیوونه اند یا اجنه؟! 😱
و بعد رفت تو آشپز خونه....
هنوز نرفته بود که صدای خنده بچه ها سنگرو لرزوند🤣😂🤣😂🤣😂
@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
••🥀😔•• گُفتَنےنیست کِہگویَـــم زِفِراقَت بِہچِہحآلَم...🥀°• شہدارایادڪنیمباذڪر #صلوات🌸 #شه
خوشا آنان که با عزت زِ گیتی،
بساطِ خویش برچیدند و رفتند
زِ کالاهای این آشفته بازار
#شهادت را پسندیدند و رفتند
💐شهدارایادکنیم باذکرصلوات🌸
#شهید_احمد_مشلب🌸🌹
#هر_روز_با_یک_عکس
@AHMADMASHLAB1995
هدایت شده از پویش مردمی قرائت دعاهای سفارش شده توسط آقا
🌠☫﷽☫🌠
بی توجهی یا کم توجهی به توصیه رهبر حکیم انقلاب...
⁉️چرا به توصیه حضرت آقا توجه کافی نمی کنیم⁉️
🥀 هر کس به حاج قاسم سلیمانی ارادت داره دقت کنه...
حاج قاسم سلیمانی می گفت:
در جنگ ۳۳ روزه لبنان و اسرائیل، آقا(رهبری) گفتن به بچههای حزب الله لبنان بگو دعای جوشن صغیر بخونن.
از رادیو و تلویزیون حزب الله و منارههای مساجد و حتی کلیساهای ضاحیه جنوب، راه به راه، این دعا هر روز پخش می شد و در نهایت، حزب الله بر اسرائیل پیروز شد!
🤲🏻 در مملکت خودمون بعد از توصیه آقا به خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه برای برطرف شدن بیماری #کرونا چه اتفاقی افتاد⁉️چرا پیام آقا تبدیل به پویش نشد⁉️
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲
#حتما_بخوانید
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#نشر_حداکثری
فتــ🇺🇸ـنـــ🇬🇧ــ️ـه
#کرونا_را_شکست_میدهیم به یاری خدا
پویش مردمی قرائت دعای هفتم صحیفه سجادیه