#خاطرات_شهـــدا
یکی از مسئولین مستقیمش میگفت: #ماه رمضان بود، رفته بودم بادینده (منطقه ای کویری در اطراف #ورامین که #محمودرضا را آنجا دیدم. مهمانانی از #حاشیه خلیج فارس داشت و با زبان روزه داشت در هوای #گرم آنها را آموزش میداد.
نقطه ای که محمودرضا در آنجا آموزش میداد در #عمق ١١٠ کیلومتری کویر بود.
#گرمای هوا شاید ٤٥ درجه بود آنروز ولی روزه اش را نشکسته بود در حالیکه نیروهایش هیچکدام روزه نبودند و آب می خوردند.
#محمودرضا میگفت :من چون مربی هستم و در #مأموریت آموزشی و کثیر السفر هستم نمی توانم
#روزه ام را بخورم. حقا مزد محمودرضا کمتر از
#شهادت نبود."
راوی:دکتر احمدرضا بیضائی
#شهید_محمودرضا_بیضائی
#رمضان
#مسافر
#شهادت
🍃🌸 @AhmadMashlab1995🌸🍃
#خاطرات_شهدا
❤️| علی اصغر خنکدار در هنگام وداع، بلباسی رو در آغوش گرفته بود و رهاش نمی کرد.😢
در بین خداحافظی بچه ها، وداع آن دو نفر از همه تماشایی تر بود.😍
دقائقی قبل از عملیات والفجر8، علی اصغر چهره ای متفکرانه به خود گرفته بود.
وقتی قایق ها🚣 بسمت فاو حرکت کردند، در میان تلاطم خروشان اروند، اصغر ناگهان ازجاش بلند شد و گفت:
بچه ها! سوگند به خدا من کربلا را می بینم... آقا اباعبدالله را می بینم... بچه ها بلند شوید کربلا را ببینید.😭
از حرفهایش بهتِ مون زده بود😳سخنانش که تمام شد، گلوله ای آمد و درست نشست روی پیشانیش 😔
آرام وسط قایق زانو زد. خشک مان زده بود.😨
بصورتش خیره شدم، چون قرص ماه می درخشید و خون موهاش رو خضاب کرده بود.» 😭 |❤️
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله ✋
#شهید_علی_اصغر_خنکدار
#خاطرات_شهدا
°🌱•| می گفت « دوست دارم شهادتم در حالی باشه که در سجده هستم »
یکی از دوستانش می گفت : در حال عکس گرفتن📸 بودم که دیدم یک نفر به حالت سجده پیشانی به خاک گذاشته ...😟
فکر کردم نماز می خونه ؛ اما دیدم هوا کاملاَ روشنه و وقت نماز گذشته ، همه تجهیزات نظامی رو هم با خودش داشت🎒
جلو رفتم تا عکسی در همین حالت ازش بگیرم 👌
دستم رو که روی کتفش گذاشتم ، به پهلو افتاد . دیدم گلو له ای از پشت بهش اصابت کرده و به قلبش رسیده ،😨
آروم بود انگار در این دنیا دیگه کاری نداشت|😌|
صورتش رو که دیدم زانوهام سست شد به زمین نشستم . با خودم گفتم : «این که یوسف شریفه ». 😓 |°🌱•
#شهید_یوسف_شریف
@AhmadMashlab1995
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
عباس هادی می گوید : یکبار که با #ابراهیم صحبت میکردم گفت : وقتی برای ورزش یا مسابقات کشتی🏋🏻 میرفتم همیشه با وضو بودم . همیشه هم قبل از مسابقات کشتی دو رکعت نماز میخواندم .😌
پرسیدم: " چه نمازی؟! "، گفت:" دو رکعت نماز مستحبی میخوندم و از خدا میخواستم که یه وقت تو مسابقه، حال کسی رو نگیرم . "😔
اما آنچه که ابراهیم را #الگوئی برای تمام دوستانش نمود . دوری ازگناه بود. او به هیچ وجه گرد #گناه نمیچرخید .☝️🏻 حتی جائی که حرف از گناه زده میشد سریع موضوع را عوض میکرد .
هر وقت هم میدید که بچهها در جمع مشغول غیبت کسی هستند مرتب میگفت🗣 : (( #صلوات بفرست ))و یا به هر طریقی بحث رو عوض میکرد .
هیچگاه از کسی بد نمیگفت ، مگر به قصد اصلاح کردن، هیچوقت لباس تنگ یا آستین کوتاه نمیپوشید .😖
بارها خودش را به کارهای سخت مشغول میکرد و زمانی هم که علت آن را سؤال میکردیم میگفت : برای نفس آدم،این کارها لازمه .😇
#شهید_ابراهیم_هادی
#راوی_برادر_شهید
@AhmadMashlab1995
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🌷| مادرش با رفتنش به #سوریه مخالفت میکرد یک روز جنایات داعش را در لپ تاپش به ما نشان داد بعد به مادرش گفت: هر سال روز #عاشورا برای عزاداری امام حسین(سلام الله علیه) میروی و گریه میکنی؟مادرش گفت: بله! روح الله گفت: مادر به حضرت زینب بگو برایت گریه میکنم ولی نمی گذارم پسرم بیاید...
در جواب اطرافیان که می گفتند: بچه ات کوچک است نرو! میگفت: زن و بچه برای #آزمایش است حتی در برابر گریه ها و بی تابی های #حنانه در بدرقه اش هم خودش را نگه داشت و اصلا پشت سرش را نگاه نکرد تا مبادا از رفتن منصرف شود...
#کلام_شهید : آخرتتان را به دنیای فانی نفروشید و بدانید در آنجا می خواهیم به خدا در قبال خون شهدا جواب پس دهیم؛ نکند شرمنده امام حسین(علیه السلام) شویم... |🌷
#راوی_پدر_شهید
#شهید_روح_الله_طالبی_اقدام
@AhmadMashlab1995
#خاطرات_شهدا
☘| روزی که آمد خواستگاری چهار ساعت صحبت کردیم‼️
به من در مورد کارش گفت و اینکه در گردان تکاوری است و مأموریت زیاد میرود
البته تأکید کرد که مأموریتهایش داخل ایران است و خارج از کشور نمیروند✌️
از شهادت حرفی نزد اما گفت ممکن است یک روز برود و دیگر بر نگردد.
گفتم: باشه مشکلی ندارم، نمیدانم چرا ولی هر چه میگفت، قبول میکردم |😌✋|
بالاترین آرزویم در زندگی این بود که روزی بتوانم تمام هستی وزندگی خود را فدای آقا امام حسین و راه آقا بنمایم❤️
الحمدالله رب العالمین این سعادت نصیبم شد و در زمره ی رهروان خانم ام المصائب زینب کبری (سلام الله)نائل آمدم
امید وارم آقاجان عنایتی بفرماید دردانه پسرم راهمچو پدرش تربیت کنم👌
ونامش همانند قاسم سلیمانی ها لرزه بر اندام دشمنان اسلام وایران اسلامی ونائب بر حقمان آقا امام خامنه ای (حفظه الله)بیاندازد ...‼️ |☘
#راوی_همسر_شهید
#شهید_رضا_حاجی_زاده
#شهید_مدافع_حرم
@AhmadMashlab1995