محمد شیرین زاده میگه:
برگرد،
ما هنوز هم تفاهم داریم؛
من از پریشانی خواب هایش را دارم
تو موهایش را:)
هدایت شده از مھرا ؛
اینکه هنوزم منتظرم با هر آنلاینی به یاد اون موقع ها پی ام بدی اصلا نشونه خوبی نیس
-آینه-
گُم کردهای نُت های آهنگ مرا؟ مهم نیست،بِنَواز به افتخارِ دیگری #آینهنوشت
با پاییز امسال بارانی نیامد که تو را یاد کنم،
و تُ را تاب نمانده که آن روزِ بارانی را انکار کنی:)
#آینهنوشت
-آینه-
با پاییز امسال بارانی نیامد که تو را یاد کنم، و تُ را تاب نمانده که آن روزِ بارانی را انکار کنی:) #آ
خواستم شعر بِگویَم که فراموش شوی،
ناگهان شعر به توصیف تو پرداخت.
#آینهنوشت
-آینه-
-ولی اگه تو یکی از این خونه ها زندگی میکردم؛ خیلی مهم بود اتاق روبهرویی کی باشه.
یه کتاب خوندم یه دختر تو یکی از همین اتاقا بود روبهروش اتاقِ استادش بود،
و همیشه سر اینکه کی دیر تر واسه مطالعه شب برق اتاق و خاموش کنه مشکل بود😂بیچاره دانشآموزه.
-ما در نقطه شروع خود به پایان رسیدیم
و هیچکس ندانست دلگیری ما
از طلوع خورشید بود در سپیده دم شنبه
نه از غروبش در شامگاه جمعه.
فازِ اونایی که واسه انشاهایی که بچه ها راجع به آزادی نوشته بودن، گریه می کردن و درک نمیکنم:/
خستهام مثلِ کسی که زنگ آخر، تمامِ زنگِ ورزشو با کسی بدمینتون بازی کرده که هیچی بلد نبود😂🚶♀️