eitaa logo
عجائبُ الاَرض🇵🇸
65.7هزار دنبال‌کننده
48.4هزار عکس
47هزار ویدیو
207 فایل
متفاوت‌ترین‌مجله‌دانستنی‌هاوعجایب‌جهان🌎 هدف این کانال افزایش‌اطلاعات عمومی و آشنایی با حقایق شگفت انگیزجهان است ‌‌انتقاد؛پیشنهاد؛@Niai73 تبلیغات‌ ارزان بابازدهی عالی: eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab ‌ ‌ ‌ ‌تبادل @Admin_Tb3 ‌ ‌ ‌ ‌ .
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات 🌹عکس‌پروفایل..
عرضه لباس های تماما ایرانی با قیمت منصفانه👌👌👌 ⭕عروسک مذهبی داریم😍 ⭕سیسمونی داریم😌 ⭕کودک داریم😌 ⭕نوجوان داریم😌 زود جوین شید تا از دستتون نرفته:👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3165650974C4721867074
عجائبُ الاَرض🇵🇸
عرضه لباس های تماما ایرانی با قیمت منصفانه👌👌👌 ⭕عروسک مذهبی داریم😍 ⭕سیسمونی داریم😌 ⭕کودک داریم😌 ⭕نوج
این کانال خودش تولیدی زده و ازین هفته جنس های خاص که هیچ جا ندیدی و میزارن تو کانال🤗 با ۷هزار و دویست نفر اعضای فعالِ😍😍😍😍 http://eitaa.com/joinchat/3165650974C4721867074
💞می‌گویند آقا محمد خان قاجار علاقه خاصی به شکار روباه داشته. تمام روز را در پی یک روباه با اسبش می‌تاخته تا جایی که روباه از فرط خستگی نقش زمین می‌شده. بعد آن بیچاره را می‌گرفته و دور گردنش، زنگوله‌ای آویزان می‌کرده. در ‌‌نهایت هم ر‌هایش می‌کرده. تا اینجای داستان مشکلی نیست. درست است روباه مسافت، زیادی را دَویده، وحشت کرده، خسته هم شده، اما زنده و سالم است. هم جانش را دارد، هم دُمش را. پوستش هم سر جای خودش است. می‌ماند فقط آن زنگوله!... از اینجای داستان، روباه هر جا که برود یک زنگوله توی گردنش صدا می‌کند. دیگر نمی‌تواند شکار کند، زیرا صدای آن زنگوله، شکار را فراری می‌دهد. بنابراین «گرسنه» می‌ماند. صدای زنگوله، جفتش را هم فراری می‌دهد، پس «تنها» می‌ماند. از همه بد‌تر، صدای زنگوله، خود روباه را هم «آشفته» می‌کند، «آرامش»‌اش را به هم می‌زند. دقیقا این‌‌ همان بلایی است که انسان امروزی سر ذهن پُرتَنشِ خودش می‌آورد. دنبال خودش می‌کند، خودش را اسیر توهماتش می‌کند. زنگوله‌ای از افکار منفی، دور گردنش قلاده می‌کند. بعد خودش را گول می‌زند و فکر می‌کند که آزاد است، ولی نیست. برده افکار منفی خودش شده و هر جا برود آن‌ها را با خودش می‌برد. آن هم با چه سر و صدایی، درست مثل سر و صدای تکان دادن پشت سر هم یک زنگوله...
شب عروسی یکی از فامیلا میدیدیم مرتب عروس خانوم خیار میل میکنن همه شک کرده بودیم از همه بیشتر من ذهنم درگیر شده بود بلاخره دست بکار شدم رفتم پیش عروس خانومو حسابی زیر زبونشو کشیدم و آمارشو دراوردم🙈😂وااای چه خبررررررهههههه از اول تا اخر داستانو واسم تعریف کرد🤦‍♀😁😉بیا بخون👇 http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686 داستان واقعی واقعی ارسالی اعضا👆😅
هدایت شده از تبلیغات 🌹عکس‌پروفایل..
😭 زن : اگر مرا دوست داشتی از خدا خواسته ـــــــــ باید طلاقش بدی مرد :میخوام#طلاق_بدم_نه_مهتابو .. قاضی :تعریف کنید همه ماجراروــــــــــ ،زن در حالی که اشک میریخت گفت لعنت بر خودم که هر چی شد خودم کردم .الان یک که دوست خودمه و یک مردی که میخواد منو طلاق بده رو دستم مونده😭 زن: من بعد بیماری صعب العلاجم تصمیم گرفتم.......داستانی واقعی روزنامه ایران😔👇 https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
💞شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، لااله الاالله یادشان می داد ، آنرا برایشان شرح می داد و بر اساس آن تربیتشان می کرد. روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد. شیخ همواره طوطی را محبت می کرد و او را در درسهایش حاضر می کرد تا آنکه طوطی توانست بگوید: لااله الا اللّه ! طوطی شب و روز لااله الا الله می گفت. اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه می کند. وقتی از او علت را پرسیدند گفت : طوطی به دست گربه کشته شد. گفتند برای این گریه می کنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم. شیخ پاسخ داد: من برای این گریه نمی کنم. ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد، طوطی آنقدر فریاد زد تا مُرد... با آن همه لااله الاالله که می گفت، وقتی گربه به او حمله کرد، آن را فراموش کرد و فقط فریاد می زد. زیرا او تنها با زبانش می گفت و قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود. سپس شیخ گفت می ترسم من هم مثل این طوطی باشم! تمام عمر با زبانمان «لااله الاالله» بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم ، زیرا قلبهای ما هنوز آن را نشناخته است.
🔥نسـخـه عجیب و جدید لاغری کـه اروپایی ها انگشت به دهن ماندن 😳۱۰کیلولاغری هــر ماه بدون مواد شیمیایی❌بدون خرابی صورت و ریزش مو❌ 〽️نسخه ای عالی برای افـراد استپ وزن شدید و افرادکم تحرک پـــراشتهاوتیروئیدی💪مصرف اسان🍀 بــدون👈 بــدون👈 🔴ظرفیت امشب فقط۳۰نفر اول👇 http://eitaa.com/joinchat/4237623322C446661627d صهیونیست هادر پی از بین بردن شیعیان به‌وسیله تهاجم غذایی هست برای حفظ سلامتی باگیاهان دارویی وطب سنتی👇🚨🚨🚨الان اینجارا لمس کن🚨🚨🚨
هدایت شده از تبلیغات 🌹عکس‌پروفایل..
🔴 طبق آمارحدودا 60% از خانم‌ها هستند. و خیلی‌ از این افراد حداقل یکبار برای لاغری تلاش کرده‌اند ولی موفق نشده‌اند✅ منم از ۱٨ سالگی تا ۲۶ سالگی سه بار روش‌‌های مختلف رو امتحان کردم ولی نتونستم، دیگه همه مسخره‌ام میکردن۴ماهه دارم با روش این کانال پیش میرم و لاغر شدم. همه از تعجب شاخ درآوردن.مشاوره شو و از تعجب تغییراتت شاخ دربیار👇 http://eitaa.com/joinchat/4237623322C446661627d ❌ اونایی که دقت کنن ❌دیگه وقتشه توی همین روزای به تناسب اندام برسی این کانال یکی از بهترین روشای لاغری رو داره☝️
حکایت📚 🔴 به احنف بن حیس گفتند : تو با این که عرب هستی چرا این اندازه بردبار و آسان گیر و باگذشتی ؟ در حالی که باید تندخو و خشن و تلخ باشی ! گفت : من درس گذشت و عفو را از قیس بن عاصم آموختم ، یک بار میهمانش بودم به خدمتکارش گفت : غذا بیاور . او غذا را در ظرفی سنگین وزن حمل کرد ، در راه ظرف غذا که در حال جوشیدن بود از دستش رها شد و بر سر فرزند قیس افتاد و او را کشت . خدمتکار لرزه بر اندامش افتاد ولی قیس زیر لب گفت : هیچ راهی برای حلّ مشکل این خدمتکار نمی یابم جز این که او را آزاد نمایم ؛ به او گفت : تو در راه خدا آزادی ، می توانی هرجا که خواستی بروی . سپس گفت : اگر او را نزد خود نگاه می داشتم تا چشمش در چشم من بود خجالت می کشید ، بنابراین او را آزاد کردم تا هم در اضطراب نباشد و هم در حال شرمندگی به سر نبرد !
کشتی نساز ای نوح طوفان نخواهد آمد بر شوره زار دلها باران نخواهد آمد شاید به شعر تلخم خرده بگیری ،اما جایی که سفره خالیست ایمان نخواهد آمد..
ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺧﯽ می‌گذاشت. ﻣﺎﺭﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽ‌آمد، ﺷﯿﺮ را می‌خورد ﻭ سکه‌اﯼ ﺩﺭ ﺁﻥ می‌انداخت. ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺮﯾﺾ ﺷﺪ. ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﮑﻨﺪ. ﭘﺴﺮ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺎﺭ ﺭﺍ بکشد ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﮑﻪﻫﺎ ﺭا ﺑﺮﺩﺍﺭﺩ. ﻫﻤﯿﻦ ﮐﺎﺭ را ﮐﺮﺩ. ﻭﻟﯽ ﻣﺎﺭ ﺯﺧﻤﯽ ﺷﺪ و ﭘﺴﺮ را نیش زد و ﭘﺴﺮ ﻣﺮﺩ. ﭼﻮﭘﺎﻥ ﻣﺪﺗﯽ ﺑﻌﺪ ﺑﯽﭘﻮﻝ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﻗﺪﯾﻢ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺎﺳﻪ ﺷﯿﺮﯼ ﺟﻠﻮی ﺳﻮﺭﺍﺥ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﻣﺎﺭ ﺷﯿﺮ را ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺳﮑﻪﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﺩیگر ﺑﺮﺍیم ﺷﯿﺮ ﻧﯿﺎور، ﭼﻮﻥ ﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﺮﮒ ﭘﺴﺮﺕ را فراموش می‌کنی و ﻧﻪ ﻣﻦ ﺩﻡ ﺑﺮﯾﺪﻩام را.» ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺯﺧﻢ ﮐﻬﻨﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺷﻮﺩ...
دیشب ساعت ۸ یهو مهمون اومد خونمون از دهن پسرش پرید که شام نخوردن 😞 فوری به بهانه اوردن چای و میوه رفتم آشپزخونه 😁 یه ربع بعد سفره شام چیدم 😍 مهمونمون سرخ شد و گفت ببخشید مزاحم شدیم رفتی غذا حاضری گرفتی😔 بردمش نشونش دادم که چطور غذا ۱۰دقیقه ای حاضر شد😳😳 من مدیون اینجام 👇🏽 http://eitaa.com/joinchat/2354249730Cd2b64c1514 شما هم بیاین😍🏃‍♀