#سخن_بزرگان
کشنده ترین نیش،
مال مار و عقرب نیست
بلکه نیش زبانی هست که مستقیم
قلب را میزنـد و اعصاب
و سرنوشت انسان را دگرگون می کند..
مواظب گفته هایمان در زندگی باشیم.
انسان بودن زیاد سخت نیست ،
کافیست مهربانی کنی.!
زبانت که نیش نداشته باشد و کسی را نرنجاند ، همین انسانیت است.!
وقتی برای همه خیر بخواهی همین انسانیت است.!
زخمی که تیزی زبان بر دل آدمها میگذارد بسیار کشنده تر از زخم شمشیر است.
مواظب گفتارتان باشید که دلی زخمی نشود ..
الهی_قمشه_ایی
🌺🍃
نگرانی خود را به خداوند بسپار، که او تکیه گاه تو خواهد بود
او هرگز نخواهد گذاشت پارسایان
جنبش خورند – زبور "کتاب حضرت داوود (ع)"
آیا می دانستید خداوند می خواهد با شما یک معامله انجام دهد؟
او می خواهد نگرانی ها
مشکلات و نا امیدی های شما را بگیرد و در عوض به شما آرامش و شادی ببخشد.
خداوند واقعا می خواهد به ما اهمیت بدهد، ولی، اول ما باید به او اجازه این کار را بدهیم.
ما باید دست از نگران شدن برای هر چیز کوچکی که خارج از کنترل ماست دست برداریم.
خیلی از مردم دوست دارند خدا به مشکلاتشان رسیدگی کند
اما به جای این که منتظر هدایت خداوند بمانند، کماکان نگران هستند.
خداوند به ما آرامش می بخشد، اما در درجه اول ما باید نگرانی هایمان را به او بسپاریم.
چه معامله خوبی
ما نگرانی هایمان را به خداوند می دهیم و او در عوض به ما آرامشش را عطا می کند.
بیایید با هم دعا کنیم
خداوندا، تو به من یک معامله بی نظیر پیشنهاد داده ای.
تو از من توانا تر هستی
پس نگرانی هایم را
به تو می سپارم و شادی و آرامش را از تو دریافت می کنم
📝"داستانی کوتاه و پندی بزرگ"
گویند: روزی ابلیس ملعون خواست با فرزندانش از جایی به جای دیگر نقل مکان کند، خیمه ای را دید، و گفت: اینجا را ترک نمی کنم تا آنکه بلایی بر سر آنان بیاورم.
به سوی خیمه رفت و دید گاوی به میخی بسته شده و زنی را دید که آن گاو را می دوشد، بدان سو رفت و میخ را تکان داد.
با تکان خوردن میخ، گاو ترسید و به هیجان درآمد و سطل شیر را بر زمین ریخت و پسر آن زن را که در کنار مادرش نشسته بود لگدمال کرد و او را کشت.
مادر بچه با دیدن این صحنه عصبانی شد و گاو را با ضربه چاقو از پای درآورد و او را کشت.
شوهر آن زن آمد و با دیدن فرزند کشته شده و گاو مرده، همسرش را زد و او را طلاق داد.
سپس خویشاوندان زن آمدند و آن مرد را زدند، و بعد از آن نزدیکان آن مرد آمدند و همه با هم درگیر شدند و جنگ و دعوای شدیدی به پا شد!!
فرزندان ابلیس با دیدن این ماجرا تعجب کردند و از پدر پرسیدند: ای وای، این چه کاری بود که کردی؟!
ابلیس گفت: کاری نکردم فقط میخ را تکان دادم.
➖➖➖➖➖➖
بیشتر مردم فکر می کنند کاری نکرده اند، در حالی که نمی دانند چند کلمهای که میگویند و مردم می شنوند، سخن چینی است؛ و گاهی:
* حالتی را دگرگون می کند
* مشکلات زیادی را ایجاد می کند
* آتش اختلاف را بر می افروزد
* خویشاوندی را برهم میزند
* دوستی و صفا صمیمیت را از بین می برد
* کینه و دشمنی می آورد
* طراوت و شادابی را تیره و تار می کند
* دل ها را می شکند
بعد از این همه کسی که این کار را کرده فکر می کند کاری نکرده است فقط میخ را تکان داده است!!
🚫 قبل از اینکه حرفی را بزنی، مواظب سخنانت باش!
مواظب باش میخی را تکان ندهی!!
شخص ساده لوحی مكرر شنيده بود كه خداوند متعال ضامن رزق بندگان است
و به هر موجودی روزی رسان است.
به همين خاطر به اين فكر افتاد كه به گوشه مسجدی برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزی خود را بگيرد.
به اين قصد يك روز از سر صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد همين كه ظهر شد از خداوند طلب ناهار كرد.
هرچه به انتظار نشست برايش ناهاری نرسيد تا اينكه شام شد و او باز از خدا طلب خوراكی برای شام كرد و چشم به راه ماند.
چند ساعتی از شب گذشته درويشی وارد مسجد شد و در پاي ستونی نشست و شمعی روشن كرد و...
از «دوپله» خود قدری خورش و چلو و نان بيرون آورد و شروع كرد به خوردن.
مردك كه از صبح با شكم گرسنه از خدا طلب روزی كرده بود و در تاريكی و به حسرت به خوراك درويش چشم دوخته بود.
ديد درويش نيمی از غذا را خورد و عنقريب باقيش را هم مي خورد بی اختيار سرفه ای كرد. درويش كه صدای سرفه را شنيد گفت:
«هركه هستی بفرما پيش» مرد بينوا كه از گرسنگی داشت می لرزيد پيش آمد و بر سر سفره درويش نشست و مشغول خوردن شد.
وقتی سير شد درويش شرح حالش را پرسيد و آن مرد هم حكايت خودش را تعريف كرد. درويش به آن مرد گفت:
«فكر كن اگر تو سرفه نكرده بودی من از كجا می دانستم كه تو اينجايی تا به تو تعارف كنم و تو هم به روزی خودت برسی؟
شكی نيست كه خدا روزی رسان است اما يك سرفه ای هم بايد كرد!»
فقط فکر کردن به هدف، هیچ تاثیری در رسیدن به هدف ندارد.
اگر خواهان تغییرات هستی
همین حالا اقدام کن؛ اقدامی هرچند کوچک یک راه را برایت باز میکند.
📚داستان #امام_حسین(ع) و #شیخ_رجبعلی_خیاط
شیخ رجبعلی خیاط به همراه شیخ حسن تزودی در امامزاده صالح تهران نشسته بودند که جناب شیخ می گوید:
« یالَیتَنی کُنتُ مَعَکَ فَاَفوُزُ مَعَکَ فَوزاً عَظیما» ؛ حسین جان!ای کاش روز عاشورا در کربلا بودم و در رکاب شما به شهادت میرسیدم.
وقتی اینگونه آرزو می کند،می بینند هوا ابری شد و یک تکه ابر بالای سر آنها قرارگرفت و شروع کرد به باریدن تگرگ.
شیخ رجبعلی خیاط فرار می کند و به امامزاده پناه می برد.
وقتی بارش تگرگ تمام می شود، شیخ از امامزاده بیرون می آید و برایش مکاشفه زیبایی رخ میدهد....
او امام حسین علیه السلام را زیارت می کند و حضرت به او می فرمایند:
شیخ رجبعلی!
روز عاشورا مثل این تگرگ تیر به جانب من و یارانم می بارید؛ولی هیچ کدام جا خالی نکردند
و در برابر تیرها مقاوم و راست قامت ایستادند،دیدی که چگونه از دست این تگرگ ها فرار کردی.
مگر می شود هر کس ادعای عشق والا را داشته باشد؟
📚کتاب طوبای کربلا …صفحه۱۴۱
•••
°• حسنــم غــریب است...!
▪️شیخ احمد ڪافى(ره) مے فرمـــود :
يكى از منبــرى هاى مهم تهران مرحوم
شيخ على اكبر تــــرك بود خيلى منبری
خوبى بود.او دو خوبى داشت يكى آدم
رشيـــدی بود ، دوم آدم متــــدينى بود.
°• ايام #فاطميه عراق مى آمد فاطميـه
اول را كربلا منبر مى رفت فاطميه دوم
نجف، من از #خودش شنيدم . مرحوم
حاج شيخ على اكبـر تبريـــزى مى گفت:
من جــوان بودم تبريز منبــــر مى رفتم.
ماه رمضــان تا شب بيست و هفتـم ماه
پيـــش نيآمد که مــن یک شب نـامى از
آقـا امـــام #حسن(ع) ببريم غرضى هم
نداشتم زمينه حــــرف جور نشد ، گفت
همـــــان شب بيست و هفتم میخوانیم،
رفتم خانه خوابيدم .
°• در عالم رؤيــــــا مشرف شدم محضـر
مقدس بىبى #فـاطمه(س) سلام كـردم
حضرت كِــدرانه جوابم داد. گفتم بى بى
جان ،من از آن نوكـرهاى بى ادب نيستم
اسائه ادبـى خيـال نمیکنم از من سر زده
باشـــد كه از من نــاراحت شده باشيد !
چـرا اين طــــــور جـواب مرا مى دهيد؟
حضرت فرمود: حاج شيخ مگــر #حسن
پســر من نيست؟ فهميدم كار از كجا آب
خورده ، چرا يـادى از حسنـم نمى كنى؟
#حسنم غریب است ، مظلـوم است...
هدایت شده از تبلیغات گسترده ایتا
❣ اولین کانال کارتون در ایتا ❣
🐣🐣 کانالی شاد و متفاوت برای #تمامی سنین
😱 پر از #کارتونهای_جذاب_و_دیدنی 😱
👑 #خاطرات دوران کودکی
👑 #انیمیشن_های جدید
👑 #سریال_و_سینمایی
و.........................
💢 #رایگان_دانلود کن 💢
بهترین کارتونهای دنیا رو اینجا ببین👇
https://eitaa.com/joinchat/188874814Cbda96b936c
😍 دنیای فیلم و سریال👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2441216032C538ac152cd
هدایت شده از تبلیغات 🌹عکسپروفایل..
🔥خورده شدن دختری توسط تمساح🔥
⛔️یک اشتباه کوچک #موجب به دام افتادن دختر شد 😱 شکم تمساح را باز کردن....
🐣💉#تزریق_اسپرم_انسان_به_تخم_مرغ توسط محقق روسی که همه رو شگفت زده کرد🤭😱
🎬🔞برای تماشای کلیپ ها کلیک کنید🔞🎬
http://eitaa.com/joinchat/1752760323C3dffc8e554
🚷افرادی که ناراحتی قلبی دارند کلیک نکنند🔞 #شکارحیوانات_آدرنالین_هیجان
✍گویند که...
🔷🔹حضرت موسي عليه السلام فقيري را ديد كه از شدت تهيدستي ، برهنه روي ريگ بيابان خوابيده است. چون نزديك آمد ، او عرض كرد : اي موسي ! دعا كن تا خداوند متعال معاش اندكي به من بدهد كه از بي تابي ، جانم به لب رسيده است . موسي براي او دعا كرد و از آنجا (براي مناجات به كوه طور) رفت.
چند روز بعد ، موسي عليه السلام از همان مسير باز مي گشت ديد همان فقير را دستگير كرده اند و جمعيتي بسيار در گرد او اجتماع نموده اند ، پرسيد : چه حادثه اي رخ داده است ؟ حاضران گفتند: تا به حال پولي نداشته تازه گي مالي بدست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجوئي نموده و شخصي را كشته است. اكنون او را دستگير كرده اند تا به عنوان قصاص ، اعدام كنند!
🔷🔹خداوند در قرآن مي فرمايد : (اگر خدا رزق را براي بندگانش وسعت بخشد ، در زمين طغيان و ستم مي كنند) پس موسي عليه السلام به حكمت الهي اقرار كرد، و از جسارت و خواهش خود استغفار و توبه نمود.
📚حکایت های گلستان ص161