eitaa logo
⛅ امام زمان (عج) 🇮🇷
3.3هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
18.4هزار ویدیو
474 فایل
اقا جانم از خدا میخواهیم پرده های جهل و غفلت از دیدگان ما کنار رود تا جمال دلربای شما را بنگریم 🌥اللهم عجل لولیک الفرج تعجیل در ظهور اقا #صلوات ⚘ 🌟حتما به کانال کودک مهدوی سر بزنید: @montazer_koocholo تبادل: @tabadolmahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
14.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 💫 امام باقر علیه‌السلام؛ اگر من قیام مردم مشرق را درک می‌کردم؛ خود را برای صاحب این امر حفظ می‌نمودم. ـ منظور از این روایت امام باقر 'ع' چیست؟ ـ آیا فتنه‌ها قیام مردم شرق را، از حرکت بسمت ظهور، منحرف نمی‌کنند؟ aparat.com/v/wa7nx youtu.be/0gsb8oM-xG8
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ✍حالا من هم شیعه بودم اما مریدی که غریبی میکرد و گنگ، تماشا.. گاهی پای تلوزیون مینشستم و به پیاده روی مردم خیره میشدم. اینها به کجا میرفتند..؟ این همه عشق دقیقا از کدام منبع انرژی ساطع میشد که دل، پا خسته کند برایِ رسیدن به معشوق.. امیرمهدی و دانیال گوشه ایی از سالن به بحث در مورد مسائل کاری مشغول بودند و من هر ازگاه گوش تیز میکردم که حرف از رفتن به ماموریت نباشد، که اگر باشد ریه تنگ میکنم، محضه مردن تلوزیون مستندی از پیاده روی میلیونی به سویِ کربلا را پخش میکرد. به طرز عجیبی دلم پرنده شد، بال گشود و میل پریدن کرد. چقدر تا مرگ فاصله داشتم؟ یعنی میتونستم برایِ یکبار هم که شده قدم زدن در آن مسیر را امتحان کنم؟ با افکاری پیچیده و درگیر به اتاقم رفتم در اینترنت پیاده روی عاشقان حسینی را سرچ کردم. عکسها هواییت میکرداین همه یک رنگی از کدام جعبه ی مداد رنگی به عاریت گرفته شده بود؟ چند ضربه به در خورد و حسام وارد شد لبخند زد و کنارم نشست خانوم اینجوری شوهر داری نمیکننا.. منو با اون برادرِ اژدهات تنها گذاشتی اومدی اینجا لب تاپ را به سمتش چرخاندم اینا رو ببین.. خیلی خوبه نمیشه ما هم بریم؟ نگاهش که به عکسها افتاد، مردمک چشمانش سراسر برق شد دعوت نامه ات که امضا بشه رفتی ساده لوحانه و عجول پرسیدم خب بیا بگیریم، دوتایی بریم.. حسام من خیلی دلم میخواد برم.. تا به حال همچین چیزی ندیده بودم. لبخند زد والا ارباب خودش باید بطلبه نطلبه تا خودِ مرزم بری، برتمیگردونن واسه خودمم پیش اومده. با تعجب نگاهش کردم واااه… حرفا میزنیاااا.. خب ویزا میگیری، میری دیگه.. بطلبه دیگه چه صیغه اییه؟ با انگشت ضربه ایی به بینی ام زد صیغه ی طلبیدن، صیغه ی عجیبیه.. به این راحتیا نمیشه صرفش کرد.. نمونه اش خودم که لب مرز پاسپورتم گم شدو اجازه ندادن که برم کربلا.. تا آقا امام حسین زیرِ نامه اتو امضا نزنه، همه ی دنیا هم جمع شن، نمیتونن بفرستنت حرمش.. چیز زیادی از حرفهایش متوجه نمیشدم. او از دعوتی ماورایی حرف میزد که برایِ من تازه مسلمان ملموس و قابل درک نبود. دستی به محاسنش کشید اما ظاهرا آقا طلبیده.. از چه حرف میزد؟ با چشمانی پر سوال خیره اش شدم.. انگار جملاتش را مزه مزه میکرد تا خوب بیانشان کند. تعلل اش نگرانم کرد. منظورش را پرسیدم و او دستانم را درمشتش گرفت. کلماتش شمرده شمرده و با آرامش بیان شد راستش سارا خانوم.. من باید برم ماموریت دنیا بر سرم آوار شد آخرین بار دو روز در سوریه گم شد و من به جایِ مادرش جان به لب شدم. اخم هایم در هم کشیدم با انگشت اشاره گره پیشانیم را باز کرد اینجوری اصلا خوشگل نمیشینا و نرم و مهربان ادامه داد من یه نظامی ام.. و شما تاجِ سرِ یه مردِ نظامی.. چند روز دیگه باید برم عراق.. تامین امنیت کربلا تو این ایام رو دوش بچه های سپاهه… از سراسرِ دنیا زائر میاد.. پیاده و سواره.. چشم خیلیا به این جمعیت میلیونیه.. باید امنیتِ حریم امام حسین رو حفظ کرد.. نباید خار به پایِ زوار بره منم امسال طلبیده شدم.. باید برم عصبی و پر تشویش بودم عراق؟ امنیت؟ در چند قدمیِ داعشیان؟ ناخودآگاه جواب داد منم میام.. منم با خودت ببر.. عاشق که دل سپرده باشد با پا میرود وقتی سر سپرده شد، جان بر کف میگیرد حسام دل داده بود یا سر؟ ⏪ ... 🍃🌺 @mahdisahebazman ‌ 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_14676328.mp3
زمان: حجم: 1.21M
صبح می رسد .... وهمچنان جای خالی تورا به رخ مان میکشد... کجایی!؟عزیزدل زهرا (س) امام غریبم !..... امروز محکم تر سربازی و یاریم را تمدید میکنم. 🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤 🏴🏴 @mahdisahebazman
🌹روز روز زیارتی علیه السلام و زهرا سلام الله علیها🌹 زیارت امیرالمومنین علیه السلام در روز یکشنبه: السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ وَ الدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ الْمُضِيئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنُّبُوَّةِ الْمُونِقَةِ [الْمُونِعَةِ] بِالْإِمَامَةِ وَ عَلَى ضَجِيعَيْكَ آدَمَ وَ نُوحٍ عَلَيْهِمَا السَّلامُ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى الْمَلائِكَةِ الْمُحْدِقِينَ بِكَ وَ الْحَافِّينَ بِقَبْرِكَ يَا مَوْلايَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ هَذَا يَوْمُ الْأَحَدِ وَ هُوَ يَوْمُكَ وَ بِاسْمِكَ وَ أَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَ جَارُكَ فَأَضِفْنِي يَا مَوْلايَ وَ أَجِرْنِي فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيَافَةَ وَ مَأْمُورٌ بِالْإِجَارَةِ فَافْعَلْ مَا رَغِبْتُ إِلَيْكَ فِيهِ وَ رَجَوْتُهُ مِنْكَ بِمَنْزِلَتِكَ وَ آلِ بَيْتِكَ عِنْدَ اللَّهِ وَ مَنْزِلَتِهِ عِنْدَكُمْ وَ بِحَقِّ ابْنِ عَمِّكَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ عَلَيْهِمْ [عَلَيْكُمْ] أَجْمَعِينَ. ✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨🌙✨ زیارت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها در روز یکشنبه: اَلسَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً أَنَا لَكِ مُصَدِّقٌ صَابِرٌ عَلَى مَا أَتَى بِهِ أَبُوكِ وَ وَصِيُّهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا وَ أَنَا أَسْأَلُكِ إِنْ كُنْتُ صَدَّقْتُكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنِي بِتَصْدِيقِي لَهُمَا لِتُسَرَّ نَفْسِي فَاشْهَدِي أَنِّي ظَاهِرٌ(طَاهِرٌ) بِوِلاَيَتِكِ وَ وِلاَيَةِ آلِ بَيْتِكِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ.
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬کلیپ 💠استاد 📝 خلاصهٔ سخنرانی افق مهدوی در گام دوم انقلاب 🔺قسمت اول 🔹چه ربطی بین قیام امام حسین ع و ظهور امام زمان است؟ 🔸تفاوت امام خمینی و رهبری نسبت به بقیه ی افراد 📥 دانلود با کیفیت بالا @mahdisahebazman
━═━⊰✾❀◎❀✾⊱━═━ ⭐️⭐️وظایف منتظران 48⭐️⭐️ تقیّه کردن از اشرار و اغیار ♦️شبهه:♦️ چرا در میان وظایف منتظران تناقض وجود دارد؟ هم هم (وظیفه 48) به چه معناست؟ 🔸پاسخ شبهه:🔸 🔺مردم دو دسته اند: ۱. عالِم ۲. غیر عالِم(که هشت دسته اند) 1⃣ افراد عامی جاهلی که اگر حق را بشناسند می پذیرند. 2⃣ افرادی که در شبهه و سرگردانی افتاده اند که دوست دارند و می‌خواهند حق را بشناسند ولی در شبهه و حیرتند 3⃣ اهل ضلالت و گمراهی که به خاطر همنشینی با افراد گمراه کننده یا در راه رسیدن به علم و معرفت و... گمراه شده اند 🔰بر شخص عالِم واجب است این سه دسته را ارشاد کند و هدایت و دعوت نماید. 4⃣ منکران و معاندان با حق کسانیکه اگر حق نزد آنان یاد شود آن را إستهزاء کرده و امام و دعوت کننده به حق را مسخره می نمایند. 5⃣ منکران و معاندانی که اظهار کردن حق نزد آنها سبب ضرر و زیان بر جان یا آبرو و یا مال می‌شود. 6⃣ افرادی که عقل و معرفتشان ضعیف است مؤمنانی که نمی‌توانند حق را تحمل و قبول یا حفظ و مخفی کنند 7⃣ کسانیکه به خاطر روی گرداندشان از حق و برگزیدن باطل، خداوند بر دلها و گوشهایشان مهر زده است که دعوت به حق در آنها مؤثر نیست و نصیحتشان سودی ندارد هر چند ضرری به شخص نمی رسانند ولی دعوتشان فایده ای ندارد. 🔰در مواجهه با این چهار دسته تقیّه واجب است و باید زبان از گفتگو با آنان بست. 8⃣ این افراد وضعشان مشخص نیست، یعنی نمی‌دانی که اهل دعوت و پذیرش حق هست یا نه؟ 🔰در مورد دسته هشتم باید اندکی حق را آشکار کرد اگر حق را شناخت، بیشتر گفته می‌شود ولی اگر انکار کرد باید از ادامه خودداری نمود. 📚مکیال‌المکارم،جلددوم📚 ━═━⊰✾❀◎❀✾⊱━═━ 💠اللَّهُـــم‌َّعَـــجِّل‌لِــوَلـِـیِّک‌َالــــفَــرَج💠 🆔@Mahdisahebazman
3.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
࿐❅᪥•﷽•᪥❅࿐ ♨️زندگی بدون امام زمان(عج) یعنی مغضوب علیهم بودن استاد اللَّهُـــم‌َّعَـــجِّل‌لِــوَلـِـیِّک‌َالــــفَــرَج @mahdisahebazman
11.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬کلیپ 💠استاد 📝والعصر (سوگند به عصر ...) 🔹شرح قسمتی از دعای عهد 🔹بیعت با امام زمان عج اللَّهُـــم‌َّعَـــجِّل‌لِــوَلـِـیِّک‌َالــــفَــرَج @mahdisahebazman
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ✍باید آماده میشدم آماده برایِ گذراندنِ روزهایی از جنسِ نبودنِ حسام. او راست میگفت، من همسر یک نظامی بودم و باید یاد میگرفتم، تحملِ دوری اش را.. کاشِ فرشته ی مرگ هم در کنارم می نشست وصبوری می آموخت محضِ نگرفتنِ جانم. آن شب وقتی الله اکبر نمازش را سر داد، رویِ تخت چمپاتمه زدم و تماشایش کردم. جانمازش را گوشه ی اتاقم پهن کرد و در حالیکه آستین هایِ لباسش را پایین میآورد رویِ سجاده ایستاد. در مدت کوتاهی که میشناختمش، هیچ وقت ندیدم نمازش غیر از اول وقت خوانده شود. صدایش زدم حسام.. چرا واسه خووندن نماز انقدر عجله داری؟ به سمتم برگشت. صورتش هنوز نم داشت و موهایِ خیسش، رویِ پیشانی اش ریخته بودند لبخندی بر لب نشاند چایی تا وقتیکه داغه، میچسبه.. همچین که سرد شد از دهن میوفته.. نمازم تا وقتی داغه به بند بندِ روحت گره میخوره.. بعدشم، الله اکبرِ اذون که بلند میشه؛ امام زمان اقامه میبنده اونوقت کسایی که اول وقت نماز میخوونن، انگار به حضرت اقتدا کردن و نمازشون با نماز مولا میره بالا .. آدم که فقط نباید تو جمع کردنِ پول و ثروت، اقتصادی فکر کنه.. اگه واسه داراییِ اون دنیات مقتصد بودی، هنر کردی.. با خنده سری تکان دادم او در تمامِ جزئیات زندگیش، عملیاتی و حساب شده حرکت میکرد الحق که مرد جنگ بود.. هوسانه از تخت پایین آمدم و به سمت در رفتم دو دقیقه صبر کن.. منم میخوام باهات نماز بخوونم.. باید رسم تجارت ازت یاد بگیرم، استاااااد.. با لحنی پر خنده، (چشمی ) کشدار گفت و من برایِ گرفتنِ وضو از اتاق خارج شدم. جلویِ آینه مقنعه ی سفید و گلدار، سر میکردم و ادکلن میزد و حسام تسبیح به دست به دیوار تکیه داده بود و لبخندی دلنشین تماشایم میکرد خانوم.. عجله کن دیگه.. این فرشته ها دیوونم کردن.. یکی از اینور شماره میده.. یکی از اونور هی چشمک میزنه.. بدو تا آقاتونو ندزدین.. از حرفهایش به خنده افتادم و در حالیکه چادر سر میکردم پرسیدم والا ما خودمونو کشتیم تا روز عقد نفهمیدیم چشمای آقامون چه رنگیه.. خیالم راحته، از آقامون، آّبی گرم نمیشه.. بی بخاره بی بخااار ریز ریز میخندید عجب.. پس بگو، خانووم داشتن خودشونو میکشتن و ما بی خبر بودیم.. خب میگفتی.. دیگه چی؟ به سمتش برگشتم، دست به کمر زدمو اخمی ساختگی بر صورتم نشاندم تا حالا اونِ رویِ خانومتونو دیدین یا یه چشمه اشو نشون تون بدم.. صدای خنده اش بلد شد و دست بر گونه اش کشید والا هنوز خانوممون نشده بودی؛ دو تا چشمه اشو نشونمون دادی دیگه وای به حالِ الان.. ولی سارا خانوم خدایی دستتون خیلی سنگینه هاا.. اون روز تو حیاط وقتی زدی زیر گوشم، برق سه فاز از کله ام پرید.. اصلا فکرشم نمیکردم، نیم وجب دختر انقدر زور داشته باشه سپس با انگشت اشاره ایی به سینه اش کرد این یادگاری تونم که جاش حسابی مونده.. بعد از اون ماجرا، هر وقت تو آینه جایِ کنده کاریتونو میبینم، کلی میخندم.. میگم من هی سالم میرم سوریه و هی سالم برمیگردم، دریغ از یه خط.. اما ببین نیم مثقال جنسِ لطیف چه بلایی سرم آورده آخه.. چنان زَدَتمَ که تا عمر دارم یادم نره چه روزهایِ سختی بود، اما به لطفِ خدا و دوستیِ این مرد، همه اش گذشت معجونی از خجالت و خنده به صورتم هجوم آوردند هنوز آن سیلی و برش رویِ سینه اش را به خاطر داشت. به سمت جانمازم رفتم و کمی عقب تر از سجاده یِ حسام، پهنش کردم بلندشو جنابِ امیرمهدی.. بلند شو که ظاهرا زیادم سر به زیر نیستی.. پاشو نمازمونو بخوونم تا این فرشته ها بدبختم نکردن.. با تبسم مقابلم ایستاد و پیشانی ام را بوسید خیالت تخت.. از هیچ کدومشون شماره نگرفتم.. تا حوری مثه سارا خانوم دارم، اونا به چه کارم میان آخه..؟ چقدر ساده بود سارایِ آلمان نشین، که عشق را در روابطِ بدونِ مرز با جنس مخالف میدید. ⏪ ... 🍃🌺 @mahdisahebzman ‌ 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
لبریزِ استجابت هر چه دعا بزودی یا سامـع ٱلشکـایا؛ رفع بـلا بزودی کار جهان گره خورد عجّل علی ظهورک برگــرد ای امـامِ مشکـل گشـا بزودی تعجیل در ظهور صلوات اللهم عجل لولیک الفرج @mahdisahebazman