🔹 سرانجام زمان رفتن به فرودگاه فرا رسید، همهچیز خوب پیش میرفت تا اینکه برای انجام امور بازرسی و کنترل بلیط باید به گیشه های مورد نظر مراجعه میکردند. در میانه راه ناگهان ادموند ایستاد، ویلیام اولین کسی بود که متوجه تغییر حالت او شد، گفت: چیزی شده اِد؟
- پدر، اون جا رو نگاه کنید! مسئول بازبینی و صحت پاسپورتها دیوید نیست؟! پسر آقای پندلتون!
🔸 ویلیام سر چرخاند و به آنطرف نگاه کرد. حق با ادموند بود، این مرد از آن دسته افرادی بود که دشمن درجهیک خاندان پارکر بهحساب میآمد، پدرش جرج پندلتون رئیس پلیس محلی وینچ فیلد و پسرش، دیوید از بچگی رقیب سرسخت ادموند بود، در هرجایی که میتوانست خودی نشان دهد سعی میکرد وانمود کند از او بالاتر است و این حس حسادت و رقابت تا جایی پیش رفته بود که از هیچ کوششی برای پیش افتادن فروگذار نمیکرد.
🔺 ویلیام بازوی ادموند را محکم گرفت و گفت: ادموند، هر چیزی در چهره تو میتونه این آدم رو مشکوک کنه، پس عادی باش و مثل همیشه رفتار کن، نه بیشتر، نه کمتر! نگران نباش پسرم، فقط ازت خواهش میکنم اگه حرفی زد خودت رو کنترل کن.
#رمان_مهدوی ۷۸
@Akharinkhorshid
4_6048399402672850567.mp3
7.53M
🔊 دانلود مناجات مهدوی
📝 آقا دیگه بیا الغوث و اَلاَمان
@Akharinkhorshid
️از قلب داغدیده ندا میرسد بیا
️ازحنجر بریده ندا میرسد بیا
ای داغدار لعل لب و چوب خیزران...
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان
🌹تعتعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
@Akharinkhorshid
راضی به رضای تو_22.mp3
10.04M
#راضی_به_رضای_تو ۲۲
وکیل گرفتن یعنی :
وقتی خـــدا؛
تصمیمی مخالف تصمیم خودت برات میگیره،
تسلیمِ تصمیمِش باشی!
آخه وکیلت، راه حفاظت از تو رو ،
از تمام آسیبهایِ دنیا و آخرت، بهتر بلده!
@ostad_shojae
@Akharinkhorshid
9.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬استاد رائفی پور
📝 آیا دیدن امام زمان واجب است⁉️
🔺مدعیان دروغین
#شناخت_امام_زمان
@Akharinkhorshid
راضی یه رضای تو_23.mp3
7.5M
#راضی_به_رضای_تو ۲۳
به مقام رضــا نخواهی رسید!
اگر....
نعمت های عظیـــم اخروی و معنوی خدا رو نبینی
و فقط به دنبال خواسته های حیوانی باشی!
@ostad_shojae
@Akharinkhorshid
🔹 جاناتان کوین مردی لاغراندام و قدبلند بود، با چشمانی آبی روشن و کمی پفآلود، موهای بسیار مجعد و بور، پوستی گندمی با یک عینک گرد مدل پنسی که ظاهر او را به مردان قرن 19 شبیه میکرد. با وجود اینکه ظاهرش مُهر تأییدی بر نژاد انگلیسیاش بود اما زندگی در یکی از کشورهای خاورمیانه و در میان مردم عرب تبار برای سالیان متمادی، گرمی و صمیمیت خاصی در رفتارش به او بخشیده بود که از سردی ذاتیاش میکاست. برخورد بسیار دوستانه و محترمی با آنها داشت و همین نوع رفتار اثر مثبتی را در مخاطب القاء میکرد.
🔸 نزدیک دو ساعت دیدارشان به طول انجامید. بااینکه برنامه مهاجرت ویلیام و ماری غیرمنتظره بود اما مشکل خاصی برای ادامه راه وجود نداشت. همه کارها بهصورت کاملاً قانونی انجام شده بود. بعد از عزیمت آنها به ایران، ادموند در همان روزهای ابتدایی سفر، باید حسابی در یکی از بانکهای ایرانی باز میکرد. قرار بر این شد که آرتور تا زمان نقل و انتقال کامل حسابها در دُبی بماند و بر انجام کارها نظارت کامل داشته باشد. این درخواست از طرف جاناتان مطرح شد زیرا معتقد بود با وجود آقای ویلیام کار کمی مشکل شده است.
#رمان_مهدوی ٧٩
@Akharinkhorshid