9.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥روایتی زیبا از شیخ جعفر مجتهدی(ره)،
یکی از یاران امام زمان
#شنیدنی_و_تاثیرگزار👌
🗣خطیب گرانقدر
استاد #عالی
⬇️ #پیشنهاد_دانلود
🔄 #باز_نشر 👆
🕊 @Akhrinkhorshid
⭕️ ادامه ی قسمت ۳۱
🔹 هر سه نفر با خوشحالی و آرامش خاطری وصف نشدنی به سمت اتاق نشیمن رفتند، النا هم بساط چای و عصرانه را در این فاصله آماده کرده بود، ادموند مشغول تماشای منظره چشم نواز باغ از پنجره بود که پدر به او ملحق شد، با صمیمت خاصی در گوش او گفت: چیزی شده پسرم؟ اتفاق خاصی افتاده؟! خدا رو شکر، خیلی خوشحال به نظر میرسی!
- چیز خاصی نیست پدر جان، حالا وقت زیاده باهم صحبت میکنیم.
- نه! تا مادرت با النا مشغول صحبت و برنامهریزی برای شامه، بگو چی شده؟
🔸 ادموند نگاهی به آن سمت از اتاق که مادرش و النا حضور داشتند، انداخت و در حالی که با شرم و حیای خاص خودش صحبت میکرد، گفت: پدر، میخوام ازدواج کنم... و سرش را پایین انداخت.
🔺 ویلیام مدتی به ادموند خیره ماند و با کمی مکث و تردید پرسید: با همون دختری که... ادموند اجازه نداد پدر حرفش را تمام کند و با عجله گفت: بله پدر، البته با اجازه شما، ولی بهتره بذارید سر فرصت مفصل صحبت کنیم اگه اشکالی نداره؟!؟!؟!؟!
📚 رمان #ادموند تالیف آمنه پازوکی
🔄 با رُمان ادموند همراه باشید تا ابعاد جذاب این زندگی عجیب روشن شود...
#رمان_مهدوی ۳۲
@Akharinkhorshid
8.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ آخرالزمان (6)
🛎 بسیار مهم
👈 ⚠️ بلاهای وحشتناک در انتظار ماست،
اگر همه باهم، حرکت جدی رو شروع نکنیم!
🔸راهکارهای اهلبیت برای رسیدن به منجی چیست؟
♻️ #نشر_حداکثری ♻️
@Akharinkhorshid
از_نام_مادرمان_یاد_بگیریم_زندگی.mp3
7.03M
☆آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم
یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم☆
❤️از نام مادرمون یاد بگیریم زندگی کنیم
👌#بسیار زیبا و شنیدنی👆
🎤خطیب استاد #دانشمند
✅ #پیشنهاد_ویژه👆
@Akharinkhorshid
6.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ آخرالزمان (7)
🛎 بسیار مهم
👈 ⚠️ بلاهای وحشتناک در انتظار ماست،
اگر همه باهم، حرکت جدی رو شروع نکنیم!
🔸راهکارهای اهلبیت برای رسیدن به منجی چیست؟
♻️ #نشر_حداکثری ♻️
@Akharinkhorshid
🔹 ...پدر بلند شد و پسرش را با محبت خاصی در آغوش گرفت و به سینه فشرد. میدانست که بیشتر از این نمیتواند مراقب او باشد و محدودش کند، پس ناچار بود با جبر روزگار کنار بیاید. در همین لحظه ماری با غُرولُند وارد شد و گفت: همه جا رو دنبال شماها گشتم معلومه دوساعته کجا غیبتون زده؟! اینجا چی کار می کنید؟!
🔸 ویلیام در حالی که دستش را دور شانههای پسرش حلقه کرده بود، با چهرهای شاد و خندان به همسرش گفت: بیا عزیزم، بیا، پسرمون می خواد ازدواج کنه، خبر از این مهمتر؟! بیا که کلی کار داریم. ماری چند لحظهای رو به ادموند و ویلیام خیره ماند، فکر میکرد همسرش سر به سرش میگذارد، با ابرویی گره کرده نگاهی به ویلیام انداخت و گفت: شوخی میکنی؟ شما دوتا توطئه کردین منو اذیت کنین؟
- نه مادر، نه! حق با پدره، من میخوام ازدواج کنم.
- با کی؟! این کدوم دختریه که تونسته قلب پسر ما رو تسخیر کنه؟
- ملیکا... و منتظر عکسالعمل مادر ماند.
🔺 لبخندی که بر لبان مادر نقش بسته بود، به یکباره محو شد، نگاهی به ویلیام انداخت و شوهرش هم تأیید کرد. بدون اینکه کلمهای حرف بزند با نگاهی غضبناک آنجا را ترک کرد. ادموند از سر ناامیدی مادرش را با نگاه دنبال کرد و به پدر گفت: خدای من، فکر نکنم مادر به این راحتی رضایت بده! احتمالاً چند تا شرط هم اون برام میذاره؛ وای پدر کمکم کن...
📚 رمان #ادموند تالیف آمنه پازوکی
🔄 با رُمان ادموند همراه باشید تا ابعاد جذاب این زندگی عجیب روشن شود...
#رمان_مهدوی ۳۳
@Akharinkhorshid
11.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ نبرد تمامنشدنی
🔴در حوالی ظهور ...
تقابل #جاهلیت_مدرن با #تمدن_نوین_اسلامی
🎤 رهبر معظم انقلاب آیت الله #خامنه_ای
✅ تعجیل و تسهیل در ظهور صلوات با ذکر فرج
🌤 @Akharinkhorshid