eitaa logo
🌸 آخرین خورشید ولایت 🌸
197 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
33 فایل
🔸بی اذن توهرگز عددی صد نشود بر هرکه نظر کنی دگر بد نشود 🔹زهرا، تو دعا کن که بیاید مهدی زیرا تو اگر دعا کنی، رد نشود اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج کانال شهدایی ما: @shohaday_110 خادم کانال: @abasaleh_almahdi313 تبادلات : @La_15h
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍃 #سلام_مولای_مهربانم 🍃🌺 دل من مال خودم نیست کفیلی دارد عشق در مکتب ماشرح طویلی دارد کوچ کرده خبری داده که بر می گردد اوکه در گوشه این دهکده ایلی دارد آه اِی منتظران فرجش بر خیزید بی گمان این همه تاخیردلیلی دارد ❤️ #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ❤️ @Akharinkhorshid
🔹 ...پدر بلند شد و پسرش را با محبت خاصی در آغوش گرفت و به سینه فشرد. میدانست که بیشتر از این نمیتواند مراقب او باشد و محدودش کند، پس ناچار بود با جبر روزگار کنار بیاید. در همین لحظه ماری با غُرولُند وارد شد و گفت: همه‌ جا رو دنبال شماها گشتم معلومه دوساعته کجا غیبتون زده؟! اینجا چی کار می‌ کنید؟! 🔸 ویلیام در حالی‌ که دستش را دور شانه‌های پسرش حلقه کرده بود، با چهره‌ای شاد و خندان به همسرش گفت: بیا عزیزم، بیا، پسرمون می‌ خواد ازدواج کنه، خبر از این مهمتر؟! بیا که کلی کار داریم. ماری چند لحظه‌ای رو به ادموند و ویلیام خیره ماند، فکر می‌کرد همسرش سر به سرش میگذارد، با ابرویی گره‌ کرده نگاهی به ویلیام انداخت و گفت: شوخی می‌کنی؟ شما دوتا توطئه کردین منو اذیت کنین؟ - نه مادر، نه! حق با پدره، من میخوام ازدواج ‌کنم. - با کی؟! این کدوم دختریه که تونسته قلب پسر ما رو تسخیر کنه؟ - ملیکا... و منتظر عکس‌العمل مادر ماند. 🔺 لبخندی که بر لبان مادر نقش بسته بود، به‌ یکباره محو شد، نگاهی به ویلیام انداخت و شوهرش هم تأیید کرد. بدون اینکه کلمه‌ای حرف بزند با نگاهی غضبناک آنجا را ترک کرد. ادموند از سر ناامیدی مادرش را با نگاه دنبال کرد و به پدر گفت: خدای من، فکر نکنم مادر به این راحتی رضایت بده! احتمالاً چند تا شرط هم اون برام میذاره؛ وای پدر کمکم کن... 📚 رمان تالیف آمنه پازوکی 🔄 با رُمان ادموند همراه باشید تا ابعاد جذاب این زندگی عجیب روشن‌ شود... ۳۳ @Akharinkhorshid
11.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ نبرد تمام‌نشدنی 🔴در حوالی ظهور ... تقابل با 🎤 رهبر معظم انقلاب آیت الله ✅ تعجیل و تسهیل در ظهور صلوات با ذکر فرج 🌤 @Akharinkhorshid
تا وقتی به‌ این فکر چسبیده‌اید که دلیل خوب زندگی نکردنتان، بیرون از وجودتان است، هیچ تغییر مثبتی رخ نمی‌دهد. تنها و تنها خودِ شما مسئول جنبه‌های قطعیِ موقعیتِ زندگیِ خود هستید و فقط و فقط خودتان قدرت تغییر آن را دارید. @Akharinkhorshid
#سلام_امام_زمانم❤️ 💝 #سلام_پدر_مهربانم💝 🍃🌸رضا و مهرِ تو نازم که جامِ زهرِ فراق 🌸🍃برابرِ تو، بِهَ از شربتِ وصالِ من است ❣اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم❣ 🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹 @Akharinkhorshid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ آخرالزمان (8) 🛎 بسیار مهم 👈 ⚠️ بلاهای وحشتناک در انتظار ماست، اگر همه باهم، حرکت جدی رو شروع نکنیم! 🔸راهکارهای اهل‌بیت برای رسیدن به منجی چیست؟ @Akharinkhorshid
شیخ عباس قمی.mp3
2.64M
‼️هر بخششی ،هر زهدی،ساده زیستی ،صفات اخلاقی نیست ... 📖حکایت زیبای شیخ عباس قمی 🗣 با بیان زیبای استاد 👆 👌 ♻️ ♻️ @Akharinkhorshid
🍁 سید هاشم حداد (ره) : 🌷 بیداری بین الطلوعین، نور است و فیض بسیار بزرگی می باشد. 🍀 واگر سالک قبل از اذان صبح بیدار باشد و نماز شب نیز بخواند👈 نور علی نور است. 😇 🌸 اگر به علتی اقبال نداشت لااقل سعی کند در سحر بیدار باشد 🎄 چرا که نفس بیداری شب موجب تنویر قلب و دل سالک می شود. 📙 نور مجرد ج 1 ص 293 @Akharinkhorshid
❣آقا برای بی کسی دل دعا کنید ❣فکری به حال و روز دل این گدا کنید ❣دل،دل نشد بدون حضور شما به دل ❣دل را به یمن مقدم خود با صفا کنید #سلام_یوسف_زهرا #العجل_العجل_آقا @Akharinkhorshid
⭕️ ادامه ی قسمت ۳۳ 🔹 آن روز تا شب به صحبت و برنامه‌ ریزی برای سفر و آماده کردن خانه و شرایط لازم برای یک ماهی که قرار بود بعد از مراسم عقد و ازدواج عروس و داماد در وینچ فیلد بمانند، مشغول شدند. هر چه ادموند عجله داشت که زودتر به لندن برگردد و این خبر را به ملیکا و خانواده‌اش بدهد، ویلیام و ماری هیجان انجام مقدمات مراسم عروسی تنها فرزندشان را داشتند. 🔸 از طرفی چون ادموند قول داده بود با تازه‌ عروسش بلافاصله همراه آن‌ها به وینچ فیلد برگردد باید قبل از هر کاری قسمتی از عمارت برای ورود عضو جدید خانواده آماده می‌شد. آن‌ها به ادموند اجازه ندادند که در تزئین اتاق دخالتی کند، ماری شرط کرده بود که او حق ندارد تا زمانی که به همراه همسرش به آنجا بر می‌ گردد، وارد آن اتاق شود. 🔺 حداقل دو سه روزی وقت نیاز داشتند تا همه ‌چیزهایی که لازم بود را تهیه کنند اما در آن عمارت بزرگ آنقدر وسیله برای زندگی بود که نیازی به خریدن اساس جدید نباشد، خصوصاً اینکه همه‌ چیز درنهایت دقت و ظرافت در طول سال‌ها نگهداری و استفاده‌ شده بود. ویلیام قصد داشت با شرط بازگشت پسرش به وینچ فیلد، او را از مرکز توجه دور کرده و بتواند از او حمایت کند. 📚 رمان تالیف آمنه پازوکی 🔄 با رُمان ادموند همراه باشید تا ابعاد جذاب این زندگی عجیب روشن‌ شود... ۳۴ @Akharinkhorshid
11.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ از نهضت خمینی تا انقلاب مهدی (عجل الله تعالی فرجه شريف) 🎤 خطیب استاد 👌 👆 ✅ تعجیل وتسهیل درظهور صلوات با ذکر فرج @Akharinkhorshid
4_5771602396966814019.mp3
2.16M
⏰ 5 دقیقه 👆 ✅ غیبت امام زمان (عج) 🔹 شماها شیعیان ضعیف مارو سرگردون کردین... 🔹 شما بد عمل کردید آلوده عمل کردید 🎤 🔹 🌺 @Akharinkhrinkhorshid