6.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌🎥 رهبر انقلاب، خطاب به مردم:
انتظار نداشته باشید بلافاصله همه چیز درست شود!
باید صبر کنید..
بی صبری را به مرز همکاری با دشمن نرسانید
صبر یعنی ...👆
🍁〰🍂
@Alachiigh
⭕️ زمان شاه، سوریه توان موشکی داشت و ما نداشتیم!
وقتی صدام رو سر مردممان موشک میریخت، 13بچه با مدرک سوم نظری برق راهی دمشق شدند تا از سوریها موشک سازی یاد بگیرند.
امروز ما #قدرت_چهارم_موشکی جهان هستیم، این نظام اینچنین زیرساختهایمان را ساخته با هر اختلافی که داری اینو بفَهم.
حرف حق شنیدن داره ،از هر کسی
🍁〰🍂
@Alachiigh
4.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دانشگاه تهران چه خبر است؟!
«اگر دانشگاهها اصلاح شود کشور اصلاح میشود» به یاد ماندنیترین سخن امام راحل است
🔻ملكيان، استاد دانشگاه تهران میگوید به خیریهها کمک نکنید چرا که کمک به خیریهها باعث میشود فیتیلهی اعتراضات مردم را پايين بیاید!
پ.ن: واقعا این تفکر و جریان ویرانیطلب چقدر حقیر هستند که حاضرند انسانهایی که با خیریهها امرار معاش میکنند نابود شوند اما به اهداف سیاسیشان برسند، مقصر مسئولان دانشگاه تهران هستند که به ویرانیطلبان تیریبون میدهند ما مخالف انتقاد نیستیم اما مخالف تفکری هستیم که به دنبال ویرانی ایران هستند!
آیا انتظار داریم از چنین دانشگاهی و از زیر دست چنین اساتیدی! دانش آموخته مسلمان بیرون بیاید؟ در حالیکه اینها خود کاتولیک تر از پاپ شده اند؟ لیبرال تر از لیبرال های غربی! تفکری که میخواهد با بیشتر کردن فشار بر اقشار ضعیف جامعه نان خود را از تنور سیاست بیرون بکشد! همان تفکری که هشت سال گرداننده پشت صحنه دولت تدبیر و امید نیز بود!
عموفیدل
😕😕
🍁〰🍂
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺دلارام من🌺 قسمت46 چشمانش غرق در اشک و آسمان است و دورتا دور صحن را میپیماید؛ از سقاخانه تا پنجره
🌺دلارام من🌺
قسمت 47
اول میل چندانی به آمدن نداشتم، ولی حالا که با اصرار حامد آمدم خیلی پشیمان نیستم؛ شام فلافل خوردهایم و حالا مردها مشغول بازی شجاعت-حقیقتاند. البته قبلش قرار بود "یه قل دوقل" بازی کنند که سنگ گرد پیدا نکردند؛ عمه و راضیه خانم مشغول تماشای شاخ شمشادهایشان هستند و من که طبق معمول تک ماندهام، دفترم را درمیآورم و نقد آخرین کتابی که خواندهام را مینویسم.
وقتی بازی شجاعت-حقیقت تصویب میشود، دنبال وسیلهای برای قرعه میگردند؛ حامد چشمش به خودکار من میافتد: آبجی یه لحظه خودکارتو میدی؟
نگاه عاقل اندرسفیهی به جمع خندانشان میاندازم و خودکار را تسلیم میکنم؛ عمه میزند سر شانهام: چقدر مغرور!
و میخندد؛ حامد خودکار را میگذارد وسط و میچرخاند؛ خودکار بعد از چند دور چرخیدن، میخورد به پای علی. حامد پیروزمندانه میخندد و آستینهایش را بالا میکشد: خوب علی آقا! شجاعت یا حقیقت؟
- حقیقت!
- خوب... حالا چی بپرسم حاج آقا؟ شما بگین؟
حاج مرتضی با شیطنت میخندد و دهانش را به گوش حامد نزدیک میکند؛ در نگاه حامد بدجنسی موج میزند و علی با گردن کج و مظلومیت نگاهشان میکند.
- خوب علی آقا! یه سوال سادست! تاحالا عاشق شدی؟
علی از جا میجهد و به سرفه میافتد، بیچاره تا بناگوش سرخ شده؛ عجب ضربه سنگینی! همه از خنده منفجر میشوند بجز من که مثلا به دفترم خیره شدهام اما هیچ از نوشتههایش نمیفهمم!
- آره آقاحامد...! باشه داداش نوبت شمام میرسه!
- طفره نرو برادرمن! جواب بده وگرنه سبیل آتشین میکشم!
علی سر تکان میدهد: عاشقم برهمه عالم که همه عالم از اوست!
- نه دیگه نشد! یعنی میگی نفهمیدی منظورم جماعت مونثه!
علی آب دهانش را فرو میدهد: عه... چیزه...
- دِ آخه اگه نشدی عین بچه آدم بگو! معلومه علی آقا...
علی چشم غره میرود و شاخ و شانه میکشد: بعدا بهت میگم! آدم به آدم میرسه برادر من!
حامد شاد و خندان به حاج مرتضی میگوید: حاج آقا بکشم سبیل آتشین رو؟
حاج مرتضی میخندد و سر تکان میدهد؛ حامد بیرحمانه سبیل آتشین میکشد؛ اما کاش نمیکشید که اینبار قرعه به نام خودش افتاد و شجاعت را انتخاب کرد؛ علی نگاهی به دور و بر میاندازد و با بدجنسی چشم تنگ میکند برای حامد!
- خوب آقا حامد! باید منو کول کنی ببری تا اون نیمکت که اونجاس!
صدای پچ پچاشان نمیگذارد بخوابم؛ دیشب نخوابیدهام و حالا هم به قول عمه دارم خواب مرگ میشوم از صدایشان. عمه و راضیه خانم هم طبق معمول دوتایی و مجردی(!) تشریف بردهاند خرید و بعد حرم!
سعی دارند آرام حرف بزنند؛ از خیر خواب میگذرم و گوش تیز میکنم که بفهمم چه میگویند؛ صدای آرام حاج مرتضی میآید:
- شما به هرحال بزرگترشون هستید، البته حاج خانم احترامشون واجب ولی اول خواستم قضیه مردونه مطرح بشه، الانم انتظاری نداریم از شما؛ حق میدم عصبانی بشید، دلخور بشید... علیام نمیخواست مطرح بشه ولی من گفتم بهتون بگیم بهتره.
خواب به طور کلی از سرم میپرد؛ از شدت کنجکاوی درحد انفجارم! این چه مسئلهایست که حامد را عصبانی میکند؟
صدای حامد میآید: باید همه جوانب رو سنجید؛ عقاید و انتظارات و حال روحی دوطرف رو؛ من نمیتونم بهتون جوابی بدم، باید باخودشون صحبت کنید، اما انتظار هرچیزی رو داشته باشید چون خیلی دل نازکند؛ من بهجای کسی تصمیم نمیگیرم ولی... باید فکر کنم دربارش.
و لحن شرمگین یا شاید ترسیده علی: آقاحامد داداش من شرمندتم؛ بخدا نمیخواستم چیزی بگم، الانم فقط میتونم بگم شرمندم؛ هیچ توقعیام ندارم؛ خواهش میکنم ملاحظه نکن؛ رفاقت ما به اندازه خوشبختی و آینده همشیره شما ارزش نداره!
این جمله در ذهنم اکو میشود، این بحث رفاقت علی و حامد به آینده من چکار دارد؟ خوشبختی من وسط بحث مردانه اینها چکاره است؟!
حرفهایشان را کنار هم میچینم و حدسهایی میزنم، اما نمیخواهم ذهنم درگیرش شود؛ هرچند این روزهای آخر، حامد سنگینتر با علی برخورد میکند. سعی دارم بیتفاوت باشم؛ این رفتار عجیب پسرها، مادرها را هم مشکوک کرده است!
ادامه دارد....
#داستان_شب
🍁〰🍂
@Alachiigh
🍁✨🍁✨🍁✨🍁
برای شروع لازم نیست عالی باشی
ولی برای عالی شدن لازمه شروع کنی..
پس باقدرت شروع کن
🍁✨🍁✨🍁✨🍁
#مثبت_اندیشی
🍁〰🍂
@Alachiigh
#کلام_نور
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۲۸۶ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
🍁〰🍂
@Alachiigh
🌹شهید محمدزمانی🌹
شهید تفحص
✍ آخرین بار که می خواست برای تفحص برود یک شب بعد از شب های قدر بود. باتک تک افراد خانواده خداحافظی کرد حتی از فردی که او را در مسیر تا جایی رسانده بود نیز حلالیت طلبیده بود. محمد قبل از شهادت، دفترچه تلفن وکارت هایش را در دستگاه خردکن ریخت وبه عکاس سفارش کرد تا از او عکس بگیرد که بعدا به دردش می خورد. حتی انگشترش را هم بخشید واینها آخرین ورق های دفتر خاطرات زندگی اش بود وبالاخره در 26 آذرماه سال 1380 در منطقه فکه بعد از عید فطر حرفی که همیشه می زد به حقیقت پیوست:" من مال این دنیا نیستم" وشعرش که دائم زمزمه می کرد بر سنگ مزارش نقش گرفت:
عشق است در آسمان پریدن
عشق است در خاک وخون غلطیدن
⭐️شهادت : امروز ۲۶ آذر
⭐️شادی روح پاک همه شهدا فاتحه و صلوات
#به_یاد_شهدا
🍁〰🍂
@Alachiigh
13.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دوربینهای مداربسته دروغ گوهر عشقی و براندازان را برملا کردند!
🔹پیداو پنهان ماجرای زنی که مدعی شده بود هفته گذشته توسط برخی افراد ناشناس مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
جنگروایتها در ماجرای گوهرعشقی
🔺داستانسرایی رسانههای بیگانه و دنبالههای داخلی آنان درباره ادعای ضرب و شتم گوهر عشقی (مادر ستار بهشتی) را در کنار فیلم بازی کردن نوریزاد بعد از آزادی از زندان قرار دهید تا به عمق رذالت و بیشرفی این جماعت پیببرید.
🔹ماجرای گوهر عشقی باز هم به همه ثابت کرد که بی بی سی فارسی؛ رادیوی سعودی و سایر تلویزیونهای فارسی زبان در خارج از کشور رسانه نیستند. آنها ابزاری در دست دشمنان ایران برای سیاه نمایی ؛ ایجاد حس تنفر و انزجار مردم از یکدیگر است.
🔹 روایت تحریف، اینگونه جای جلاد و شهید را عوض میکند!
🔹حال باید بررسی کرد چه کسانی به این پیرزن آموزش دادند تا در یک کلیپ اینگونه دروغ بگوید.
#سواد_رسانه
عموفیدل
🍁〰🍂
@Alachiigh
⭕️ خانم فاطمه انوری معلم ایرانی مدرسه ای در کبک کانادا بخاطر داشتن روسری از کار برکنار شده!
وقتی میگویند «آزادی حجاب» منظورشان این نیست که آزاد هستی هرچه میخواهی بپوشی، بلکه منظورشان فقط آزادی در برهنگی است
⭕️ مردم تو ایالت کبک کانادا در حمایت از فاطمه انوری، معلم ایرانی که بخاطر حجاب از کلاس درس اخراج شده تظاهرات کردن.
عموفیدل
🍁〰🍂
@Alachiigh