هدایت شده از آلاچیق 🏡
〰〰⚜⚜
به دیگران خوبی کن
یه روزی
یه جایی
که انتظارش رو نداری
بهت برمیگرده..
〰〰⚜⚜
#مثبت_اندیشی
#انگیزشی
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
✨#بـانـوے_پـاک_مـن 🌹#قسـمـت۴۲ از کنار اتاق زهرا که رد شدم صدای هق هق گریشو شنیدم. یک لحظه انگار قلب
🙏💐💐💐
عذرخواهی میکنم بابت اشتباهی که در ارسال قسمتهای #رمان#بانوی_پاک_من
پیش اومد ..
تصحیح شدن
🙏💐💐💐💐
🌹#شهید_سجاد_زبرجدی🌹
⚜سریع الاجابه
در بهشت زهرای تهران قطعه ۵۰، شهیدی خوابیده است که قول داده برای زائرانش دعا کند سنگ قبر ساده او حرفهای صمیمانه اش و قولی که به زائرانش می دهد دل آدم را امیدوار میکند..
✍بخشی از وصیتنامه:
شما چهل روز دائم الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد
*نمازهای واجب خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید درهای اجابت به روی شما باز میشود*
*سوره واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند. از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است
اگر درد دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم به لطف خداوند حاضر هستم. من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شهید شود. خداوند سریع الاجابه است
پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید و فاتحه را فراموش نکنید
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
@Alachiigh
2.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴🌴🏴🏴
🏴🖤السلام علیک یا جعفربن محمد یا امام صادق علیهالسلام 🤚
سلام من به بقیع و به تربت صادق
سلام من به مدینه به غربت صادق
سلام من به مدینه به آستان بقیع
سلام من به بقیع و کبوتران بقیع
سلام من به مزار معطّر صادق
که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع
🏴💐شهادت امام صادق علیه السلام تسلیت باد💐🏴
زیبا و شنیدنی...التماس دعا از همه عزیزان 🙏💐
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
#هیئت_مجازی
#کلیپ
@Alachiigh
8.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
═══◍⃟🌸🇮🇷
مگه با یه تار مو دنیا خراب میشه که گیر میدین؟ بگذارین مردم آزاد باشن!
قسمت 3⃣🍃
《اولش این است،، قدم به قدم پیش میروند.》
═══ ⃟⃟ ⃟♦️ ⃟
🎥استاد رحیم پور ازغدی
#حجاب
#طرح_نور
#حجاب_امنیت_روانی
❌وقتی ارزشها عوض می شوند
عوضی ها با ارزش می شوند ❌
درخواست لغو فوری پروانه طبابت پزشکان مسموم از الکل‼️
همانقدر که الکل عقل را ضایع میکند، پزشک الکلی نیز برای سلامت جامعه خطرناک است.
اینجا را امضا کنید👇👇👇
https://farsnews.ir/user1709100063590208722/1714540126708656067
27.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷◍⃟🌸🇮🇷~~~~
3⃣🍃
آیا دوچرخهسواری به عنوان یک ورزش برای زنان
ممنوع است⁉️
═══🌺 ⃟⃟ ⃟🌺
🎙استاد علی غلامی
#حجاب
#طرح_نور
#حجاب_امنیت_روانی
7.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷◍⃟🌸🇮🇷~~~~
حضرت امیرامومنین (ع) در نهج البلاغه به مردم بصره در مورد زنهایشان چه تذکری میدهند؟
═══🌺 ⃟⃟ ⃟🌺
🎙 پاسخ دقیق استاد علی #غلامی به کسی که میگوید #حجاب در نهج البلاغه نیامده...
#حجاب
#طرح_نور
#حجاب_امنیت_روانی
آلاچیق 🏡
✨#بـانـوے_پـاک_مـن 🌹#قسـمـت۴۲ از کنار اتاق زهرا که رد شدم صدای هق هق گریشو شنیدم. یک لحظه انگار قلب
✨#بـانـوے_پـاک_مـن
🌹#قسـمـت۴۳
وقتی از خواب بیدارشدم،مامانو دیدم که رو صندلی جلو میز لب تابم نشسته.
باز اومده شکایت و گلایه و نصیحت..هوف
_کاری داری؟
طلبکارانه نگاهم کرد وگفت:شد یک بار بگی مامان؟شد یک بار بگی شما؟شد یک بار دل مادرتو به دست بیاری؟شد یک بار با رضایت من کاراتو انجام بدی؟
از حرفاش خونم به جوش اومده بود.
_حالام که بدون اجازه مادرت ازدواج کردی.اصلا مادر کیه؟مادر چیکاره است؟فقط بچه به دنیا بیاره و خلاص..آره؟؟
از رو تختم بلند شدم و روبروش ایستادم.
حرفایی که اینهمه سال تو دلم مونده بود رو گفتم،اونم باصدای بلند.
_مگه موقعی که من تو پارتی ها و مهمونیا سرگردون بودم شما اومدی به عنوان مادر دستمو بگیری ببری پیش خودت؟مگه منو پسرم صدا زدی که مامان بهت بگم؟مگه موقعی که با شوهرت به تیپ و تاپ هم زدین به من فکرم کردین؟مگه موقع طلاقت یک ذره به پسرت و خواسته اش اهمیت دادی که من به نظرت اهمیت بدم؟مگه موقعی که اومدیم ایران کمکم کردی که کار یا خونه پیدا کنم؟فقط سرکوفت زدی!مثل همیشه.نپرسیدی خب پسر تو چته انقدر تو همی و ساکتی؟نپرسیدی چی عذابت میده که اینهمه پریشونی؟مادری کردی برام انتظار داری وظیفه فرزندیمو به جا بیارم؟موقعی که اومدیم ایران انقدر درگیر فکر ارث و میراثت بودی که راحتی پسرتو فراموش کردی.
آره شیرین خانم اینام هست.
من برای کسی که برام مادری نکرده احتراممو خرج نمیکنم.۹ماه حملم کردی که اونم دستت درد نکنه پاداشش رو خدا بهت میده.
اصلا کاش به دنیام نمیاوردی اینجوری راحت تر بودم.
اینجوری مجبور نبودم بخاطر راحتی و آسایشم ازدواج کنم و دختر مردمو بدبخت کنم.
اگه مادرخوبی بودی برام نمیزاشتی چشمم دنبال هر کس و ناکس کشیده بشه و دنبال راحتی و امنیتم باشم.
بعد زدن حرفام احساس راحتی کردم.
بدون نگاه کردن به مامان از اتاق بیرون رفتم.
رفتم تو حیاط تا بادی به سرم بخوره خنک بشم.خیلی داغ کرده بودم و دست خودمم نبود.۲۷ساله به دوش میکشم اینهمه دردودل رو.
کم نیست!خسته شدم.
کمی که قدم زدم حالم بهترشد و برگشتم تو اتاقم اما دیگه هیچکس نیومد پیشم.
خوبه فهمیده بودن حالم خوب نیست گذاشتن تنهاباشم.
الان واقعا به یکی احتیاج داشتم که باهاش حرف بزنم.کی بهتر از همسرم؟
همسر؟هه
من اونو ازخودم رونده بودم مگه میشد برش گردوند؟
بیخیال شدم و گوشیمو کنار گذاشتم.
کاش الکی دختره رو پابند نمیکردم.کاش این تصمیم احمقانه رو نمیگرفتم.
من خودم تو زندگیم اضافیم زن دیگه چی بوده؟
کلافه دستی تو موهام کشیدم و رو تختم دراز کشیدم.
انقدر فکر کردم که بالاخره خوابم برد.
تو خواب دیدم یک خانم سفید پوش رو که صورتش معلوم نبود.
تو باغ بزرگی بودیم.اومد جلو و دستمو آروم گرفت.
نمیدونستم کیه اما آرامش خاصی بهم داد.
منو دنبال خودش کشوند و منم رفتم.کمی که راه رفتیم یک جا ایستاد.
وقتی برگشت سمتم نوزادی تو دستش بود که خیلی قشنگ و زیبا بود.
نوزاد رو به من داد و آروم گونشو نوازش کرد.
غرق زیبایی نوزاد بودم که صدای سم اسب هایی رو شنیدم.
برگشتم که مردی تنومند رو سوار بر اسبی رخشان دیدم.ابهت خاصی داشت و نمیشد ازش چشم برداشت.
صورت مرد هم نورانی بود.
نزدیک ما شد و آروم از اسب پیاده شد.
جلوتر اومد که یکهو ازخواب پریدم.
با عرق سردی که به صورتم نشسته بود،نفس نفس میزدم.خواب عجیبی بود!
#ادامه دارد...
#نویسنده_زهرا_بانو
#رمان_مذهبی
@Alachiigh