⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۳۳۲ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🍁〰🍂
@Alachiigh
🌹 شهید حسین جمالی🌹
✍برادرش میگوید: زمستان بود و من و حسین در میدان امام حسین تهران قدم میزدیم، یک خانمی با فرزندش در کنار خیابان نشسته بود و جوراب میفروخت، از کنار آن میگذشتیم که حسین ایستاد و تمام جوراب های آن خانم را خرید و هزینه ای بیشتر از قیمت جورابها پرداخت کرد از حسین پرسیدم مابقی پولت چی؟ گفت تمام جورابها را خریدم که با بچه ی کوچکش اینجا ننشیند.
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🍁〰🍂
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اهدای انگشتر سردار دلها به محمد کاسبی ( هنرپیشه کشورمون)
🔹فرزندان شهید سلیمانی ضمن عیادت از «محمد کاسبی» انگشتر حاج قاسم را به این هنرمند پیشکسوت هدیه دادند..و....
#هنرمند #انگشتر
#محمد_کاسبی
#سردار_دلها
🍁〰🍂
@Alachiigh
♦️توجه📣
♦️ توجه📣
♦️ توجه📣
💐اعلام برندگان مسابقه فرهنگی ریحانه النبی💐
ضمن عرض تبریک فرارسیدن #ماه_رجب و #میلاد_امام_محمد_باقر علیه السلام
و #ایام_الله_دهه_فجر
و تشکر فراوان از همراهان عزیزی که در مسابقه
فرهنگی #ریحانه_النبی شرکت کردند
اسامی عزیزان که به قید قرعه انتخاب شدند
اعلام می گردد
⚜⚜👇👇👇⚜⚜
🌺خانم آرزو توکلی-اصفهان- ۵۰۰۰۰ تومان
🌺آقای هاشم اکبری-صفاشهر شیراز ۵۰۰۰۰تومان
🌺خانم مریم زابلی-خراسان جنوبی ۵۰۰۰۰تومان
🌺خانم فاطمه جوانبخت-نهبندان ۱۰۰۰۰تومان شارژ
🌺خانم زهره مزروعی-اصفهان ۱۰۰۰۰تومان شارژ
🌺خانم سمیه اکبری-شیراز ۱۰۰۰۰ تومان شارژ
تبریک به منتخبین عزیز👏👏💐
🔴🔴برای دریافت هدیه بزودی اطلاع رسانی خواهد شد 🔴🔴
👇👇👇👇👇
⭐️⭐️همراه ما باشید در مسابقه فرهنگی
#ایام_الله_دهه_فجر ( بزودی )⭐️⭐️
⚜شبهای انقلاب⚜
🎖ادمین پیشنهاد، انتقاد و مسابقه👇
@nilofarane56
🍁〰🍂
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 هرسال به مناسبت پیروزی انقلاب #اسلامی !
تشکر میکنیم از خانمایی که بدترین پوشش رو دارند !
👌👌پیشنهاد دانلود
🍁〰🍂
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ویدیو تکاندهنده از لحظه شهادت پلیس توسط ارازل اوباش
شاید پیش خودتون بگید بابا تو که اسلحه داری، چرا صبر میکنی با قمه و چاقو بهت حمله بشه؟
چرایی این قضیه رو فقط نیروهای پلیس متوجه میشن، وقتی حتی برای دفاع از خودشون نمیتونن شلیک کنن! چون قانون درست درمونی در دفاع از پلیس وجود نداره و با همون شلیک یا به عنوان قاتل بازداشت میشن یا دیگه خیلی خوششانس باشن فقط تو فضای مجازی میگن پلیس یک جوان بیگناه را کشت!!
🔴🔴فیلم 👆لحظه شهادت پلیس خیلی غم انگیزه . پلیسی که جرات استفاده از سلاحش در مقابل شرور قمه بدست رو نداره ..
چون ممکلتی که قوانینش داخل تلگرام و اینستا و توییتر توسط مشتی غربزده و سلبریتی هرزه نگار به سخره گرفته بشه و تضعیف بشه همینه...
سید هادی
#بیداری_ملت
🍁〰🍂
@Alachiigh
⭕️ یکی از ثمرات مهم انقلاب اسلامی این بود که از دیدن چنین ننگ بزرگی، رسیدیم به سیاست اخراج آمریکا از منطقه، و هم اکنون زمان آن رسیده است که بر سر در خاورمیانه نوشته شود: ورود تروریست های آمریکایی و سگ ممنوع!
#ایرات_قوی
#دهه_فجر
✅ بصیرت
🍁〰🍂
@Alachiigh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️⚠️این تنها گوشه ای از خدمات *محمدرضاپهلوی* به میهن و ملت است
دشمنان ایران بدانند این خدمات را 😃
تاریخ قاضی منصف و صادقی است👌
#دهه_فجر
#دشمنان_ایران
🍁〰🍂
@Alachiigh
🍃🌹🍃
💢نشست تصویری مجازی
💯 با حضور حجتالاسلام راجی
( مدیر اندیشکده راهبردی سعداء و نویسنده کتاب پر تیراژ صعود چهل ساله)
🍀موضوع : جهاد تبیین و رسالت جامعه انقلابی در گام دوم انقلاب 🇮🇷
🍃🌹زمان : شنبه ۱۶ بهمن ماه .
ساعت : ۲۰:۴۵
⭕️لینک ورود به وبینار (در پیامرسان روبیکا):
https://rubika.ir/roshana_ir
🍁〰🍂
@Alachiigh
ای کعبه ی دل_۲۰۲۲_۰۲_۰۴_۱۹_۳۴_۴۴_۱۳۹.mp3
5.2M
🖤🥀🥀🥀
نه همی جای تو در سامره تنها باشد
که به دلهای محبان تو جای تو بود
دیده گریان نشود روز جزا در محشر
هر که گریان به جهان بهر عزای تو بود
🏴شهادت جانسوز امام هادی(ع) تسلیت باد
🖤🥀🥀🥀
🎙ای کعبه دل کوی تو یا حضرت هادی یاحضرت هادی
کربلایی حسین طاهری
🙏التماس دعا از همراهان عزیز
🏴پیشنهاد دانلود بسیار زیبا
#شهادت_امام_هادی
#مظلوم
#هیئت_مجازی
🍁〰🍂
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺 بی تو هرگز 🌺 #قسمت 5⃣2⃣ تازه می فهمیدم چرا علی گفت ... من تنها کسی هستم که می تونه زینب رو به رف
🌺 بی تو هرگز 🌺
#قسمت 6⃣2⃣
دوره تخصصی زبان تموم شد ... و آغاز دوره تحصیل و کار در بیمارستان بود ...
اگر دقت می کردی ... مشخص بود به همه سفارش کرده بودن تا هوای من رو داشته باشن ... تا حدی که نماینده دانشگاه، شخصا یه دانشجوی تازه وارد رو به رئیس بیمارستان و رئیس تیم جراحی عمومی معرفی کرد ...
جالب ترین بخش، ریز اطلاعات شخصی من بود ... همه چیز، حتی علاقه رنگی من ... این همه تطبیق شرایط و محیط با سلیقه و روحیات من غیرقابل باور و فراتر از تصادف و شانس بود ...
از چینش و انتخاب وسائل منزل ... تا ترکیب رنگی محیط و ... گاهی ترس کوچیکی دلم رو پر می کرد ...
حالا اطلاعات علمی و سابقه کاری ... چیزی بود که با خبر بودنش جای تعجب زیادی نداشت ...
هر چی جلوتر می رفتم ... حدس هام از شک به یقین نزدیک تر می شد ... فقط یه چیز از ذهنم می گذشت ...
- چرا بابا؟ ... چرا؟ ...
توی دانشگاه و بخش ... مرتب از سوی اساتید و دانشجوها تشویق می شدم ... و همچنان با قدرت پیش می رفتم و برای کسب علم و تجربه تلاش می کردم ... بالاخره زمان حضور رسمی من، در اولین عمل فرارسید ... اون هم کنار یکی از بهترین جراح های بیمارستان ...
همه چیز فوق العاده به نظر می رسید ... تا اینکه وارد رختکن اتاق عمل شدم ... رختکن جدا بود ... اما ...
آستین لباس کوتاه بود ... یقه هفت ... ورودی اتاق عمل هم برای شستن دست ها و پوشیدن لباس اصلی یکی ...
چند لحظه توی ورودی ایستادم ... و به سالن و راهروهای داخلی که در اتاق های عمل بهش باز می شد نگاه کردم ...
حتی پرستار اتاق عمل و شخصی که لباس رو تن پزشک می کرد ... مرد بود ...
برگشتم داخل و نشستم روی صندلی رختکن ... حضور شیطان و نزدیک شدنش رو بهم حس می کردم ...
- اونها که مسلمان نیستن ... تو یه پزشکی ... این حرف ها و فکرها چیه؟ ... برای چی تردید کردی؟ ... حالا مگه چه اتفاقی می افته ... اگر بد بود که پدرت، تو رو به اینجا نمی فرستاد ... خواست خدا این بوده که بیای اینجا ... اگر خدا نمی خواست شرایط رو طور دیگه ای ترتیب می داد ... خدا که می دونست تو یه پزشکی ... ولی اگر الان نری توی اتاق عمل ... می دونی چی میشه؟ ... چه عواقبی در برداره؟ ... این موقعیتی رو که پدر شهیدت برات مهیا کرده، سر یه چیز بی ارزش از دست نده ...
شیطان با همه قوا بهم حمله کرده بود ... حس می کردم دارم زیر فشارش له میشم ... سرم رو پایین انداختم و دستم رو گرفتم توی صورتم ...
- بابا ... من رو کجا
فرستادی؟ ... تو ... یه مسلمان شهید... دختر مسلمان محجبه ات رو ...
آتش جنگ عظیمی که در وجودم شکل گرفته بود ... وحشتناک شعله می کشید ... چشم هام رو بستم ... - خدایا! توکل به خودت ... یازهرا ... دستم رو بگیر ...
از جا بلند شدم و رفتم بیرون ... از تلفن بیرون اتاق عمل تماس گرفتم ...
پرستار از داخل گوشی رو برداشت ... از جراح اصلی عذرخواهی کردم و گفتم ... شرایط برای ورود یه خانم مسلمان به اتاق عمل، مناسب نیست ... و ...
از دید همه، این یه حرکت مسخره و احمقانه بود ... اما من آدمی نبودم که حتی برای یه هدف درست ... از راه غلط جلو برم ... حتی اگر تمام دنیا در برابرم صف بکشن ... مهم نبود به چه قیمتی ... چیزهای باارزش تری در قلب من وجود داشت ...
به روایت همسر و دختر شهید
✨جھتِ مطالعہے هࢪ قسمٺ از رمانها؛
1صڵواٺ بہ نیٺ ِ تعجیݪ دࢪ فࢪج الزامیسٺ
#ادامه_دارد
#داستان_شب
🍁〰🍂
@Alachiigh
🔴ولی شما ( خوانندگان این مطلب)
مثل حسن خمینی بیبخار نباشید موقعی که دهباشی به باباتون توهین میکنه شما سکوت کنید
🍁〰🍂
@Alachiigh
💝 شمیم مهربانی 💝
🌸🍀 کانالی برای درک و تجربه یک زندگی 👇
شاد 😂 ، لذت بخش 💋 ، عاشقانه 💕 و پایدار ⛱
🌸🍀 مشارکت در تولید و انتشار محتوا 👈 ارسال به آیدی @rkhati در پیام رسان ایتا
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
O God, hurry up, Lolik Al-Faraj
🌺🍀🏃♀🏃♀🏃♂🏃♂ #شمیم_مهربانی 🍀🌺
https://eitaa.com/joinchat/2554855445C5f37156b28
✅ افتتاح حجابسرای ویژه کوکان😍
💎 محصولات حجاب کودک با طرح ویژه
🧕👧 ست مادر و کودک
آدرس کانال ما در پیام رسان ایتا و پیچ اینستاگرام👇
@hejabsara_kodak
🇮🇷🇮🇷حمایت از تولید ایرانی🇮🇷🇮🇷
⚜⚜⚜⚜⚜
هنگامی که یک در بسته می شه
در دیگه ای باز می شه..
اما ما غالبا آنقدر ناراحتِ در بسته هستیم
که کسی را که برای ما دری جدید باز کرده را نمی بینیم.
⚜⚜⚜⚜⚜
#مثبت_اندیشی
#انگیزشی
🍁〰🍂
@Alachiigh
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ*
⭐️صفحه ۳۳۳ مصحف شریف
✨همراه تدبر و چند نکته
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏
#کلام_نور
🍁〰🍂
@Alachiigh
🌹شهید عبدالمهدی کاظمی🌹
🙏آیت الله بهجت دست روي زانوي او گذاشت و پرسیدند: جوان شغل شما چيست؟
گفت: طلبه هستم.
آیت الله بهجت فرمود: بايد به سپاه ملحق بشوي و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشي. ️
دوباره آیت الله پرسیدند: اسم شما چیست؟
گفت: فرهاد
#آیت_الله_بهجت فرمود:
حتماً اسمت را عوض كن.
اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدي بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان (عج) به شهادت خواهيد رسيد.
شما يكي از سربازان امام زمان (عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید.
#شهیدعبدالمهدی_کاظمی؛ شهیدی که طبق تعبیر آیت الله بهجت برای خوابی که دیده بود، در شب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در 29 آذر ماه 1394 درسوریه به #شهادت رسید.
✅عبدالمهدی خبر شهادت خود را از راوی کتاب سه دقیقه در قیامت شنیده بود و به او توصیه میکرد که مطالب خود را برای دیگران بیان کند.
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🍁〰🍂
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 حتما ببینید | چند سؤال جنجالی از یک آخوند!🤔
🔻این سوالات را تو منبر یک روحانی پرسیدن ببینید چه جوابی دادن!!👇🏻👇🏻
✅ تفاوت حضرت والا و حضرت آقا چیه⁉️
✅ فرق عمامه با تاج چیه⁉️
✅ دو کلمۀ «مقام عظمای ولایت» و «شاهنشاه آریامهر» را تعریف کنید⁉️
✅ معنای «جانم فدای رهبر» و «جاننثار» را شرح دهید⁉️
✅ دو کلمۀ «بیت» و «کاخ» چه تفاوتهایی دارند⁉️
✅ تفاوت دو گروه «عاشق ولایت» و «فدوی» را در چه میبینید⁉️
✅ «بنیاد پهلوی» و «بنیاد علوی» چه تفاوتهایی دارند⁉️
✅ تفاوت «رأی ملوکانه» و «حکم حکومتی» در چیست⁉️
✅ فرق «شاهرود» و «امامرود» را بیان کنید⁉️
✅ «بندرشاه» با «بندر امام» چه تفاوتهایی دارند⁉️
🔹برشی از سخنرانی حجتالاسلام راجی، مدیر اندیشکدۀ راهبردی سعداء
#دهه_فجر
#پهلوی_بدون_روتوش
#صراط
🍁〰🍂
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅تلاشاپوزوسیون با توسل به دروغ های بچگانه برای مسموم کردن افکار عمومی و پاسخ دندان شکن ومستند فربد طلایی
با لودر از روشون رد شد..👌👌
✅پیشنهاد دانلود
🍁〰🍂
@Alachiigh
یه اسرائیلی تو صفحه فیس بوکش نوشت:
آیا چیزی وجود دارد که فرق بین فلسطینیان و حیوانات را مشخص کند؟
کاربر فلسطینی:
بله دیوار حائل ((: 😂😂
✍ | داداش علی🇮🇷 |
🍁〰🍂
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺 بی تو هرگز 🌺 #قسمت 6⃣2⃣ دوره تخصصی زبان تموم شد ... و آغاز دوره تحصیل و کار در بیمارستان بود ...
🌺 بی تو هرگز 🌺
#قسمت 7⃣2⃣
ماجرا بدجور بالا گرفته بود ... همه چیز به بدترین شکل ممکن ... دست به دست هم داد تا من رو خورد و له کنه ... دانشجوها، سرزنشم می کردن که یه موقعیت عالی رو از دست داده بودم ... اساتید و ارشدها، نرفتن من رو یه اهانت به خودشون تلقی کردن ... و هر چه قدر توضیح می دادم فایده ای نداشت ... نمی دونم نمی فهمیدن یا نمی خواستن متوجه بشن ...
دانشگاه و بیمارستان ... هر دو من رو تحت فشار دادن که اینجا، جای این مسخره بازی ها و تفکرات احمقانه نیست ... و باید با شرایط کنار بیام و اونها رو قبول کنم ...
هر چقدر هم راهکار برای حل این مشکل ارائه می کردم ... فایده ای نداشت ... چند هفته توی این شرایط گیر افتادم ... شرایط سخت و وحشتناکی که هر ثانیه اش حس زندگی وسط جهنم رو داشت
وقتی برمی گشتم خونه ... تازه جنگ دیگه ای شروع می شد ... مثل مرده ها روی تخت می افتادم ... حتی حس اینکه انگشتم رو هم تکان بدم نداشتم ... تمام فشارها و درگیری ها با من وارد خونه می شد ... و بدتر از همه شیطان ... کوچک ترین لحظه ای رهام نمی کرد ... در دو جبهه می جنگیدم ... درد و فشار عمیقی تمام وجودم رو پر می کرد ... نبرد بر سر ایمانم و حفظ اون ... سخت تر و وحشتناک بود ... یک لحظه غفلت یا اشتباه، ثمر و زحمت تمام این سال ها رو ازم می گرفت ... دنیا هم با تمام جلوه اش ... جلوی چشمم بالا و پایین می رفت ... می سوختم و با چنگ و دندان، تا آخرین لحظه از ایمانم دفاع می کردم
حدود ساعت 9 ... باهام تماس گرفتن و گفتن سریع خودم رو به جلسه برسونم ...
پشت در ایستادم ... چند لحظه چشم هام رو بستم ... بسم الله الرحمن الرحیم ... خدایا به فضل و امید تو ...
در رو باز کردم و رفتم تو ... گوش تا گوش ... کل سالن کنفرانس پر از آدم بود ... جلسه دانشگاه و بیمارستان برای بررسی نهایی شرایط ...
رئیس تیم جراحی عمومی هم حضور داشت
پشت سر هم حرف می زدن ... یکی تندتر ... یکی نرم تر ... یکی فشار وارد می کرد ... یکی چراغ سبز نشون می داد ... همه شون با هم بهم حمله کرده بودن ... و هر کدوم، لشکری از شیاطین به کمکش اومده بود ... وسوسه و فشار پشت وسوسه و فشار ... و هر لحظه شدیدتر از قبل
پلیس خوب و بد شده بودن ... و همه با یه هدف ... یا باید از اینجا بری ... یا باید شرایط رو بپذیری ...
من ساکت بودم ... اما حس می کردم به اندازه یه دونده ماراتن، تمام انرژیم رو از دست دادم ...
به پشتی صندلی تکیه دادم ...
- زینب ... این کربلای توئه ... چی کار می کنی؟ ... کربلائی میشی یا تسلیم؟ ...
چشم هام رو بستم ... بی خیال جلسه و تمام آدم های اونجا ...
- خدایا ... به این بنده کوچیکت کمک کن ... نزار جای حق و باطل توی نظرم عوض بشه ... نزار حق در چشم من، باطل... و باطل در نظرم حق جلوه کنه ... خدایا ... راضیم به رضای تو ...
با دیدن من توی اون حالت ... با اون چشم های بسته و غرق فکر ... همه شون ساکت شدن ... سکوت کل سالن رو پر کرد ...
خدایا ... به امید تو ... بسم الله الرحمن الرحیم ...
و خیلی آروم و شمرده ... شروع به صحبت کردم ...
- این همه امکانات بهم دادید ... که دلم رو ببرید و اون رو مسخ کنید ... حالا هم بهم می گید یا باید شرایط شما رو بپذیرم ... یا باید برم ...
امروز آستین و قد لباسم کوتاه میشه و یقه هفت، تنم می کنید ... فردا می گید پوشیدن لباس تنگ و یقه باز چه اشکالی داره؟ ... چند روز بعد هم ... لابد می خواید حجاب سرم رو هم بردارم ...
چشم هام رو باز کردم ...
- همیشه ... همه چیز ... با رفتن روی اون پله اول ... شروع میشه ...
سکوت عمیقی کل سالن رو پر کرده بود ...
به روایت همسر و دختر شهید
#ادامه_دارد
#داستان_شب
🍁〰🍂
@Alachiigh
📷ولی مریلا زارعی ثابت کرد میشه هم سلبریتی بود و سیمرغ بلورین داشت ، و هم شیک و باوقار و در شان زن ایرانی مسلمان لباس پوشید !
▪️شهره پیرانی و آرمیتا در کنار مریلا زارعی بازیگر نقش خود و دختر خردسال فیلم در جشنواره فجر.
▪️فیلم هناس با موضوع زندگی شهید داریوش رضایینژاد در جشنواره به نمایش درآمده است
✅احسنت 👌
#مریلا_زارعی
#سلبریتی
#هناس
🍁〰🍂
@Alachiigh