04.mp3
4.21M
✅تندخوانی#جزء_چهارم
(تحدیر)
🎙:استاد معتز آقایی
〰〰🌺🌺〰〰
✅دعای روز #چهارم
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا، در این ماه برای برپا داشتن امرت نیرومند ساز مرا و شیرینی ذکرت را به من بچشان و ادای شکرت را به من الهام فرما و به نگهداری و پرده پوشی خودت ای بیناترین بینایان.
〰🌺🌺〰
⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف ❤️🙏
🙏💐التماس دعا
#کلام_نور
#جزء_خوانی
#ماه_مبارک_رمضان
🎋〰🍃
@Alachiigh
15.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹
👆بارها و بارها این کلیپ رو ببینید خسته نمیشید
انتشار صوت آخرین مکالمه بیسیم شهید باکری و شهید کاظمی پس از ۳۵ سال
👈روایت منتشرنشده حضرت آیتالله خامنهای از ساعات قبل از شهادت شهید باکری و مکالمه بیسیم او با شهید کاظمی
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
🎋〰🍃
@Alachiigh
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 کلیپ تصویری | #قسمت_اول
💠 #تربیت_مهدوی
📝 تربیت فرزند برای یاری رساندن به امام زمان(عج)
⁉️ چه کنیم فرزندانمان با امام زمان(عج) مانوس بشوند؟ ☺️💞
🎙 استاد تراشیون
🎋〰🍃
@Alachiigh
🔴ورژن جدید فتنه انگیزی بین دو ملت
در سالهای اخیر به ایرانی ها میگفتن مردان عراقی میان زنهای ایرانی رو صیغه کنند و به عراقی ها بر عکس همین دروغ رو میگفتند تا روابط بین دو ملت رو خراب کنند،حالا همین پروژه فتنه انگیزی رو تحت عنوان تجاوز دسته جمعی اتباع افغانی به یک دختر ایرانی و برعکس دارن انجام میدن، هوشیار باشید.
✍سید هادی
#گفتمان
#افغانستان
🎋〰🍃
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🎥 جدیدترین آهنگ اِبی منتشر شد!
حقترین آهنگی بود که میتونست بخونه😁👌
Afsaran
🎋〰🍃
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
🌺نیمہ ݐــنہان ماه 🌺 ✿ قسمت 6⃣4⃣ زهرا دستش را روی دهان گذاشت تا صدای هق هقش بلند نشود... محمد حس
🌺 نیمہ ݐــنہان ماه 🌺
✿ قسمت 7⃣4⃣
#وصیت_ایوب بود، میخواست نزدیک برادرش، حسن، در وادی رحمت دفن شود.
هدی به #قم زنگ زد و اجازه خواست. گفتند اگر به سختی می افتید میتوانید به وصیت عمل نکنید. اصرار هدی فایده نداشت.
این #اخرین_خواسته ایوب از من بود و می خواستم #هرطورهست انجامش دهم.
سومِ ایوب، #روزپدر بود.
دلم می خواست برایش #هدیه بخرم. جبران آخرین روز مادری که زنده بود.
نمی توانست از رخت خواب بلند شود. پول داده بود به محمد حسین و هدی
سفارش کرده بود برای من ظرف های کریستال بخرند.
صدای نوار قران را بلند تر کردم.
به خواب فامیل آمده بود و گفته بود:
_"به شهلا بگویید بیشتر برایم #قرآن بگذارد."
قاب عکس ایوب را از روی تاقچه برداشتم و به سینه ام فشار دادم.
آه کشیدم:
"آخر کی اسم تو را #ایوب گذاشت؟"
قاب را می گیرم جلوی صورتم به چشم هایش نگاه می کنم:
_"می دانی؟ تقصیر همان است که تو این قدر #سختی کشیدی، اگر هم اسم یک آدم #بی_درد و #پولدار بودی، من هم نمی شدم #زن یک آدم صبور سختی کش"
اگر ایوب بود، به این حرفهایم می خندید.
مثل توی عکس که چین افتاده زیر چشم هایش
روی صورتش دست می کشم:
_"یک عمر من به حرف هایت #گوش دادم...حالا تو باید ساکت بنشینی و گوش بدهی چه می گویم.
از همین چند روز آن قدر حرف دارم از خودم، از بچه ها.....
#محمدحسین داغان شده، ده روز از مدرسه اش #مرخصی گرفتم و حالا فرستادمش شمال
هر شب از خواب می پرد، صدایت می کند.خودش را می زند و لباسش را پاره می کند.
#محمدحسن خیلی کوچک است، اما خیلی خوب #می_فهمد که نیستی تا روی پاهایت بنشیند و با تو بازی کند.
#هدی هم که شروع کرده هرشب برایت نامه می نویسد...
مثل خودت حرف هایش را با نوشتن راحت تر می زند."
اشک هایم را پاک می کنم و به ایوب چشم غره می روم:
_"چند تا نامه جدید پیدا کرده ام. قایمشان کرده بودی؟ رویت نمی شد بدهی دستم؟"
ولی خواندمشان نوشتی:
"تا آخرین طلوع و غروب خورشید حیات، چشمانم جست و جو گر و دستانم #نیازمند دستان تو خواهد بود. برای این همه #عظمت، نمی دانم چه بگویم، فقط زبانم به یک #حقیقت می چرخد و آن این که همیشه #همسفر_من باشی خدا نگهدارت.....#همسفر تو ....ایوب"
قاب را می بوسم و می گذارم روی تاقچه
به روایت همسر شهید
⭐️برای خواݩدݩهرقسمٺاز رماݩ1صݪواٺ به نیت فرج اݪـزامیسٺ
#ادامه_دارد
#داستان_شب
#رمان_واقعی
#زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
🎋〰🍃
@Alachiigh
هدایت شده از آلاچیق 🏡
در وجود همه ی ما....
یک منِ افسرده
یک منِ عصبانی ،
یک منِ شاد و
یک منِ مضطرب وجود داره
کدوم (من) پیروز میشه؟؟
هر کدوم که بیشتر تغذیه بشه..
👈پس... با خودمونه که کدوم یکی رو تقویت کنیم ☺️👌
#مثبت_اندیشی
#انگیزشی
🎋〰🍃
@Alachiigh