eitaa logo
علویات
8.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم کفن کنید مرا رو به قبله‌ی حرم‌اش... ارتباط با ادمین @Admin_74
مشاهده در ایتا
دانلود
یاندیم_۲۰۲۳_۰۹_۰۸_۲۰_۴۴_۲۹_۹۴۵.mp3
3.01M
یاندیم خدایا....!(:💔🚶🏻‍♂
اربعین_۲۰۲۳_۰۹_۰۸_۲۰_۴۲_۰۲_۰۰۹.mp3
9.6M
اربعین....!(:💔 کربلایی‌علی‌اکبر🎙
علّامه طباطبایی (ره) : "یک صلوات تبدیل به چنان نوری در عالم برزخ برای مردگان می‌شود که .... آنها را از گرفتاری‌های آن عالم نجات می‌دهد🌱 تا می‌توانید برای اموات خود صلوات بفرستید که چشم انتظارند." برای شادی ارواح مطهر شهدا و جمیع اموات و خصوصا‌پدرِجانبازِعزیزم؛ 🌿‌¡•°
السلام‌علیڪ‌یاصاحب‌الزمان‌ ﴿؏‌ـج﴾ مولاجانــ...!!! فصلِ‌آمدنِ‌تُ‌ڪِےمیرسد؟!.. نمیشودحوالیہ‌این‌روزها؎دل‌گیر بانرگـس‌هابیآی‌ے•🌼🌿
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شما چند روزِ دیگه از دنیا میرید؟ + دلم می‌خواد هر روز که بیدار میشم، اول این‌کلیپ‌رو‌ببینم‌و بعدروزم‌روشروع‌کنم..🌿‌°
@madahe_onlin_۲۰۲۳_۰۱_۰۶_۱۱_۵۵_۰۶_۶۷۸.mp3
3.74M
تو اون همہ "سلام یا اباعبدالله" منتظرم یکی بگہ سـلام یا جداه  ایـن ســــــلام امـــــام زمـــــانہ ایـن قشــنگ‌تـرین‌ســـلام‌جھانہ  حتمامداحی‌روگوش‌کنید!!🎧💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گزارشی پخش شد از دختر ایرانی که گفته بود گوشواره ام را فروختم تا به این سفر بیایم، حالا ده ها عراقی پیدا شده میگویند: ما میخواهیم گوشواره ای به ایشان تقدیم کنیم...
روایتی از ۱۷ شهریور ماه صبح روز هفدهم، رفتم دنبال ابراهیم و با موتور رفتیم به جلسه مذهبی اطراف میدان ژاله (شهدا )   جلسه که تمام شد سر و صداهای زیادی از بیرون می‌اومد. نیمه‌های شب حکومت نظامی اعلام شده بود و بسیاری از مردم خبر نداشتن . سربازان و ماموران زیادی در اطراف میدان مستقر بودند. جمعیت زیادی هم به سمت میدان در حرکت بود . مامورها مرتب از بلندگوها اعلام می‌کردن که: متفرق شوید ابراهیم سریع از جلسه خارج شد. بلافاصله برگشت و گفت:”امیر! بیا ببین چه خبره !؟ آمدم بیرون، تا چشم کار می‌کرد از همه طرف جمعیت به سمت میدان می‌آمد. شعارها از درود بر خمینی به سمت شاه رفته بود و فریاد مرگ بر شاه طنین انداز شده بود. جمعیت به سمت میدان هجوم می‌آورد. بعضی‌ها می‌گفتند: ساواکی‌ها از چهار طرف میدان رو محاصره کردند و…. لحظاتی بعد اتفاقی افتاد که کمتر کسی باور می‌کرد. از همه طرف صدای تیراندازی می‌آمد. حتی از هلی‌کوپتری که در آسمان بود و دورتر از میدان قرار داشت. سریع رفتم موتور رو آوردم. از یک کوچه راه خروجی پیدا کرده بودم . مأموری در آنجا نبود. ابراهیم سریع یکی از مجروح‌ها را آورد. با هم رفتیم سمت بیمارستان سوم شعبان و سریع برگشتیم. تا نزدیک ظهر حدود هشت بار رفتیم بیمارستان و مجروح‌ها را می‌رساندیم و بر می‌گشتیم .تقریباً تمام بدن ابراهیم غرق خون شده بود. یکی از مجروح‌ها نزدیک پمپ بنزین افتاده بود و مأمورها هم از دور نگاه می‌کردن. هیچ کس جرأت نداشت مجروح را بردارد. ابراهیم می‌خواست به سمت آن مجروح حرکت کند که جلویش را گرفتم و گفتم: “اونا این مجروح رو تله کردن تا هر کسی رفت به سمت اون با تیر بزننش”.  ابراهیم نگاهی به من کرد و گفت: “امیر اگه داداش خودت هم بود همین رو می‌گفتی؟! نمی‌دونستم چی بگم فقط گفتم: “خیلی مواظب باش”. صدای تیراندازی کمتر شده بود و مأمورها هم کمی عقب‌تر رفته بودند.  ابراهیم خیلی سریع به حالت سینه خیز رفت توی خیابان و خوابید کنار آن مجروح، بعد هم دست مجروح رو گرفت و اون پسر رو انداخت روی کمرش و به حالت سینه خیز برگشت. ابراهیم شجاعت عجیبی از خودش نشان داد . بعد هم آن مجروح رو به همراه یک نفر دیگر سوار موتور من کرد و حرکت کردم. در راه برگشت مأمورها کوچه رو بسته بودن و حکومت نظامی شدیدتر شده بود. من هم دیگه ابراهیم رو ندیدم.  هر جوری بود رسیدم خونه . عصر هم رفتم درب منزل ابراهیم، مادرش خیلی ناراحت بود، هنوز خبری از او نبود. آخر شب خبر دادند ابراهیم اومده خونه، خیلی خوشحال شدم. از اینکه تونسته بود از دست مأمورها فرار بکنه خیلی خوشحال شدم. روز بعد رفتیم بهشت زهرا و توی مراسم تشییع و تدفین شهدا کمک کردیم. ✍️ کتاب صفحه۵۳
🔴هفده شهریور «یوم الله» و روز قیام خونین هفدهم شهریور ۱۳۵۷ و کشتار وسیع و کم سابقه مردم ایران به دست رژیم سفاک پهلوی و عوامل رژیم آمریکا تسلیت باد.🇮🇷 🌷هدیه به ارواح طیبه شهدای مظلوم و سرافراز این قیام صلوات.
17.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما دیگه رفتیم اگه دیدی سال بعد اربعین نبودیم تو به ما سر بزن :))) خداحافظ کربلا…
از بزرگی پرسیدند: ‌‌‌‌‌‌‌زندگی چند بخش است گفت:دو بخش است: کودکی،پیری گفتند:پس جوانی چه می‌شود گفت:فدای حسین(:🫀
گرفته از مطبت نوبت شفا، شاعر مپیچ غیرِ حرم نسخهـ ی گداها را 💔