گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟
گفت: یا برقیست یا شمعیست یا پروانهای #ابوسعيدابوالخير
من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را
به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را
#وحشیبافقی
ز بیدردان علاج درد خود جستن به آن ماند
که خار از پا برون آرد کسی با نیش عقربها
#صائبتبریزی
دل سوی مهر می کشد و مهر سوی دل
جایی که مهر نیست مکن جستجوی دل
#ملکالشعرایبهار
دلم هر لحظه از داغی به داغِ دیگر آویزد
چو بیماری که گرداند زِ تابِ درد بالین را
#صائبتبریزی
به دنبال خودم چون گردبادی خسته میگردم
ولی از خویش جز گردی به دامانی نمیبینم!
#فاضلنظری