هدایت شده از نشر شهید هادی
#یاامامرضا
در سال ۱۱۰۷ که من به زیارت حضرت رضا علیهالسلام مشرف شدم، در مراجعت از راه گرگان برگشتم.
در آنجا یکی از بزرگان سادات و صلحا برای من داستان عجیبی نقل کرد که چند سال قبل، در حدود سال ۱۰۸۰ هجری قمری، ترکمنها به اینجا حمله کرده و اموال مردم را به غارت برده و برخی زنها و دخترها را اسیر کردند، از جمله دختری را بردند که مادر بیچارهاش غیر از او فرزندی نداشت.
این پیرزن که به چنین بلایی گرفتار شده بود، روز و شب در فراق دختر اشک می ریخت و میسوخت.
تا اینکه این زن با خود گفت: حضرت رضا علیهالسلام برای کسی که او را زیارت کند ورود به بهشت را ضمانت کرده است، چطور ممکن است که بازگشت دختر مرا ضمانت نکند؟ خوب است به زیارت آن بزرگوار بروم و دختر خود را از آن حضرت بخواهم.
به همین جهت راهی مشهد مقدس شد و در حرم اشک می ریخت و دعا می کرد و دخترش را از آن حضرت می خواست.
از طرفی آن دختر را که اسیر کرده بودند، به عنوان کنیز، به تاجری فروختند. تاجر بخارایی هم آن دختر را به شهر بخارا برد تا بفروشد.
در بخارا شخص مومنی در خواب دید که در دریای عظیمی غرق شده و دست و پا میزند؛ آن قدر دست و پا زد تا خسته شد و نزدیک بود بمیرد.
ناگاه مشاهده کرد که دختری آمد و دست دراز کرد و او را از آب بیرون کشید و از دریا خارج کرد.
آن مرد از دختر تشکر کرد و بعد از آن به صورتش نگریست و از خواب بیدار شد و فکر آن دختر، او را به خود مشغول کرد!
تا اینکه به محل کار خود رفت؛ در این هنگام، شخصی وارد شد و گفت: من کنیزی برای فروش دارم اگر مایل به خرید آن هستی بیا و او را ببین.
به محض اینکه تاجر چشمش به آن کنیز افتاد؛ دید همان دختری است که دیشب او را در خواب از غرق شدن در دریا نجات داد. از دیدن او بسیار تعجب کرد.
او با خوشحالی تمام، دختر را خرید و از اوضاع و حسب و نسبش پرسید.
دختر شرح حال خود را کامل بیان کرد. تاجر از شنیدن داستان او دلش سوخت، همچنین متوجه شد که او دختری با ایمان و شیعه است.
به او گفت: ناراحت نباش ما هم مذهب تو هستیم، من چهار پسر دارم، تو هر کدام از آنها را بخواهی به عنوان شوهر میتوانی انتخاب کنی و با راحتی زندگی کنی.
دختر که بسیار از کرامات و بزرگواری امام رضا شنیده بود گفت: هر کدام که قول بدهد مرا با خود به زیارت حضرت رضا علیهالسلام ببرد با او ازدواج میکنم.
یکی از آن چهار پسر، شرط دختر را پذیرفت و آنها ازدواج کردند.
او همسر خود را برداشت و به قصد زیارت مشهد حرکت نمود، ولی دختر در بین راه مریض شد؛ شوهرش به هر نحوی بود با حال بیماری او را به مشهد مقدس رساند و محلی را برای سکونت، اجاره نمود و خود به پرستاری او مشغول شد؛ اما مریضی شدید شد و میدید که از عهدهی پرستاری او بر نمیآید. شوهر در حرم حضرت رضا علیهالسلام از خدا درخواست کرد که زنی پیدا شود تا پرستاری همسرش را عهدهدار شود.
از حرم خواست بیرون بیاید؛ پیرزنی را دید که به طرف مسجد گوهرشاد میرفت. به دلش افتاد و به آن پیرزن گفت: مادر، من غریبم و زن بیماری دارم که از پرستاری او عاجزم؛ اگر می توانید چند روزی پیش ما بیایید و برای رضای خدا، پرستاری این زائر امام رضا را عهدهدار شوید.
پیرزن فکری کرد و جواب داد: من هم زائرم و اهل مشهد نیستم؛ ولی برای خشنودی آقا، برای پرستاری میآیم.
آنها با یکدیگر به طرف منزل رفتند. وقتی داخل شدند، روپوش را از روی مریض کنار زد تا شرایط او را ببیند، اما یکباره فریاد کشید و داد زد: امام رضا ممنونم... امام رضا قربونت برم... امام رضا...
عروس مریض که با سر و صدا از خواب پریده بود یکباره با دیدن پیرزن چشمانش گرد شد و از جا بلند شد و پیرزن را در آغوش گرفت.
مرد که تعجب کرده بود پرسید اینجا چه خبر است؟!
پیرزن گفت من به حاجتم رسیدم. این دختر من است که چند سال پیش او را دزدیده بودند...
این داستان را محدث نوری در دارالسلام و سید نعمت الله جزایری در زهرالربیع نقل کرده اند که با اندکی تلخیص و ویرایش ارائه شد.
با شهید ابراهیم هادی همراه باشید👇
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
4.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥رازی که آیتالله بهجت از امام رضا(ع) نقل کرد.
9.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انتشار نخستین بار
ماجرای واقعی افسران شجاع پایگاه موشکی امامعلی(ع) خرمآباد در جریان جنگ ۱۲ روزه/ ۷۰ شلیک به بهای ۴۰ جان...
15.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 او آیینه تمام نمای قرآن بود.
🔷 دیده نشد که او در کلامش به احدی جفا کند.
#مشهد
#امام_رضا
#شهادت_امام_رضا علیه السلام
📷هدیه خاص شهید نصرالله به رهبر انقلاب / انگشتر و مهر اولین نایب خاص امام زمان(عج) در موزه آستان قدس
انگشتر منسوب به عثمان بن سعید عمری اولین نائب امام زمان عج که به همراه نامهای توسط شهید سید حسن نصر الله به رهبر انقلاب اهدا شده و در موزه آستان قدس رضوی نگهداری می شود.
شهید سید حسن نصرالله در بخشی از این نامه نوشته است:
من چنانچه می توانستم جان و عمر خودم را فدای سرور و مولایم امام خامنه ای می نمودم از خداوند متعال طول عمر شریف ایشان را آرزومندم.
این انگشتر که در حقیقت نگین و نوشته آن متعلق به نایب اول امام زمان عج است را به نایب امام زمان عج در این زمان تقدیم می نمایم
💌 نامه #امام_رضا علیهالسلام به عبدالعظیم حسنی:
ای عبدالعظیم! سلام گرم مرا به دوستدارانم برسان و به آنان بگو:
✨ در دلهای خویش برای شیطان راهی نگشایند
- و آنان را به راستگویی در گفتار
- و ادای امانت
- و سکوت پرمعنا
- و ترک درگیری و جدال در کارهای بیهوده و بی فایده فراخوان.
- و به #صله_رحم و رفت و آمد با یکدیگر و رابطه گرم و دوستانه با هم دعوت کن،
👈 چرا که این کار #باعث_تقرب به خدا و من و دیگر اولیاء اوست.
🔹دوستان ما نباید فرصتهای گرانبهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند.
من با خود عهد کردهام که هر کس مرتکب اینگونه امور شود یا به یکی از دوستانم و رهروانم خشم کند و به او آسیب رساند از خدا بخواهم که او را به سختترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز اینگونه افراد از زیانکاران خواهند بود.⚠️
به دوستان ما توجه ده که خدا نیکوکرداران آنان را مورد بخشایش خویش قرار داده
و بدکاران آنان را #جز، آنهایی که؛
-¹ بدو #شرک ورزند
-² و یا یکی از دوستان ما را #برنجانند
-³ و یا در دل نسبت به آنان #کینه بپرورند،
همه را مورد عفو قرار خواهد داد اما از آن سه گروه نخواهد گذشت‼️
🔸و آنان را مورد بخشایش خویش قرار نخواهد داد. جز اینکه اگر از این اندیشه و عمل زشت خویش بازگردند، مورد آمرزش خواهند بود.
👈وگرنه، خداوند روح ایمان را برای همیشه از دل آنان خارج ساخته و از ولایت ما نیز بیرون خواهد برد و از دوستی ما اهل بیت علیهمالسلام نیز بی بهره خواهند بود.⚠️
#شهادت_امام_رضا