سلام علیکم
اعمال مستحب امروز و
سی و نهمین تلاوت مان
به نیابت از
🌷 شهیده ژرمن پورگورگیس
و همسرش شهید آقاجان اودیشو
و دخترش شهیده رامینا اودیشو🌷
تقدیم می کنیم به محضر پیامبر خاتم اسلام و ائمه ی معصومین علیهم السلام
و حضرت مسیح پیامبر اجدادیش
🌷 شهیده ژرمن پورگورگیس
و همسرش شهید آقاجان اودیشو
و دخترش شهیده رامینا اودیشو🌷
شهدای بمباران تهران، تاریخ شهادت: ۶۶/۱۲/۲۱
شب عید پاک بود و تو روزه بودی، یعنی همه روزه بودند. 👉
ژرمن و دخترش رامینا و دامادت از صبح آمدند کمکت. شب آن قدر خسته بودی که قبل از بقیه خوابت برد. دخترت و شوهر و بچهاش هم همانجا خوابیدند. اما کاش رفته بودند. ژرمن دختر اولت بود و تو جانت میرفت برای او. عاشق این زن و شوهر عاشق بودی. البته تا وقتی نوهات رامینا به دنیا آمد و تمام دلت را گرفت.
گوشَت آن وقت هم کمی سنگین بود، خوابت هم همینطور، وقتی بیدار شدی که دود و خاک انفجار راه نفست را گرفت. با سرفه از خواب پریدی، ژرمن را صدا زدی که بپرسی چه شده؟ بیاید کمکت، اما جواب نداد. یک لحظه، فکری شوم و وحشتناک، همراه بوی دود و آتش، گلویت را فشار داد. فریاد کشیدی: ژرمن… ژرمن… رامینا… رامینا! اما از داخل خانه هیچ صدایی نیامد. از بیرون اما صدای داد و فریاد بلند بود.
یا عیسی مسیح! موشک نصف خانهٔ تو و همسایهات را ویران کرده بود. دم در، چشمت افتاد به پسرت ابراهیم که سر تا پا خاکی بود. چقدر حضورش برایت لازم بود. تو را که دید، روی زانو افتاد و به زبان آشوری صدایت کرد: یِمَّه! چند دقیقه در آغوش هم گریه کردید، بدون حرف. نمیدانستی باید آرامش کنی یا آرامت کند…
الان که سه سال از آن روزها گذشته و جنگ هم تمام شده، هنوز دنیا همان دنیاست هنوز هیچکس صدای تو و هزاران مادر مثل تو را در دنیا نمیشنود. زمانی که مردم شعار میدادند: «موشک جواب موشک» امام مدافع حقوق بشر بود به شرطی اجازه میداد که به مردم آسیبی نرسد.
اما اکنون کافی است یک قاتل جنایتکار، در گوشهای از ایران، به سزای عملش برسد؛ چنان فریاد حقوق بشر میزنند که گویا گروهی از پاکترین و بی گناهترین مردم، مظلومانه قتل عام شدهاند.
اما ایران تو همانطور پشت حق و حقوق واقعی تمام انسانها مانده. امام دو سال پیش از دنیا رفت، اما جانشین او هم از همان جنس است و از نسل همان بزرگمرد تاریخ؛
و حالا
شب کریسمس سال هفتاد،
همین مرد، یعنی آقای خامنهای میخواهد بیاید اینجا. خانهٔ تو که مادر و مادرخانم و مادربزرگ شهیدی.
رهبر مقتدر انقلاب مظلوممان، با لبخند و سلام وارد میشوند و اول سراغ تو را میگیرند. حاجآقا وقتی میفهمند که از آشوریهای ارومیه هستی، چند سؤال از ارومیه و آشوریهای آن و اینکه آیا ترکی بلدی یا نه میپرسند؟
– ترکی بلدید و آشوری بلدید و فارسی؟
– بله.
عروست که ماشاءالله سرزباندار است، میگوید: ارمنی هم بلدند.
در نظام اسلامی، جمهوری اسلامی همین است؛
یعنی شهروندان، آن کسانی که در زیر پرچم جمهوری اسلامی هستند، اینها با هم فرقی نمیکنند.
ما موظفیم به عنوان کسانی که مسئولیت کشور را دارند، از آحاد مردم دفاع کنیم و حراست کنیم. ما وقتی بخواهیم از حقوق کسی دفاع کنیم، نمیپرسیم شما دینت چیست، نه؛ شهروند ماست، متعلق به این کشور است و فرزند این خانواده است؛ ما باید از او دفاع کنیم و دفاع هم میکنیم.
شادی روح مطهر همه ی شهدا💐
وعلو درجاتشان
به ویژه
🌷 شهیده ژرمن پورگورگیس
و همسرش شهید آقاجان اودیشو
و دخترش شهیده رامینا اودیشو🌷
سه صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
هدایت شده از ❤️ شهیدگمنام ❤️
#شهیـــــدباش #تاشهیدشوی
توسل به امام زمان عج
تصویر رو ببینید👆💔
یاد شهید با صلوات
🌷 @shahidegomnam14 🌷
خانم دکتر نیلچی زاده 5 .mp3
10.32M
#اختصاصی
👨👧👦در سه چیز نباید بین بچه ها تفاوت گذاشت...
🍃چگونه؟
🌸دکترنیلچی زاده ...
#کلبه_آرامش
#تربیت_کودک
#قرارگاه_فرهنگی_عمار
💠 @ammar_iran
سلام علیکم
اعمال مستحب امروز و
👈 چهلمین تلاوت مان
به نیابت از
🌷 شهید وارطان آقاخانیان🌷
تقدیم می کنیم به محضر پیامبر خاتم اسلام و ائمه ی معصومین علیهم السلام
و حضرت مسیح پیامبر اجدادیش
شب، شب عید است، شب میلاد حضرت مسیح. قرار است اولین جایی که بهعنوان عید دیدنی میرویم، منزل عموگابریل باشد.
خانهٔ عموگابریل حسابی شلوغ است و اکثر فامیل جمع شدهاند اینجا. همه هستند بهجز پسرعموی جوانم، وارطان. سلطهٔ غم و غصه، رنگ کریسمس را از خانه زدوده، عموگابریل و زنعمو در این پانزده روز، بهاندازهٔ پانزده سال پیر شدهاند.
زنگ خانه به صدا درمیآید و لحظاتی بعد، پسرعمویم با دو جوان که ارمنی هم نیستند، یاالله گویان وارد خانه میشوند. ظاهراً از قبل قرار بوده که گروهی امشب بیایند و مصاحبهای تهیه کنند. نمیدانم عمو و زن عمو با این حال و روز، با چه دل و دماغی میخواهند حرف بزنند. هر چه باشد فقط دو هفته از شهادت وارطان گذشته است.
دو جوان عمو را به گوشهای خلوت میکشانند و چیزهایی به او میگویند، رنگ چهرهٔ عمو از شنیدن حرفهای جوان عوض میشود!
عمو بعد از شنیدن حرفهای جوان، سریع به طرف جمع ما میآید و میگوید: مهمان مهمی الآن به خانمان میآید. از تعجب چشمانم گرد میشود! کیست که بهخاطرش عمو سرزنده شد؟
خدای من! باور کردنی نیست! این کسی که از در وارد شد و با تک تک ما سلام و احوالپرسی کرد، آقای خامنهای است.
آقای خامنهای خیره به قاب عکس وارطان شدهاند و عمو و زن عمو و همهٔ ما خیره به ایشان! از نزدیک، چهرهشان، عجیب روشن و تماشایی است! از ایشان چند خاطرهٔ خیلی برجسته در ذهن دارم، همین چند ماه پیش که در نماز جمعه تهران، بمبی منفجر شد، به خودم بالیدم برای داشتن یک چنین رئیس جمهور شجاعی! اما وقتی این رفتار مهرمندانهٔ آقای خامنهای را کنار آن سخنرانیهای قاطعشان قرار میدهم، میفهمم که سکهٔ شجاعت و صلابت و اقتدار ایشان، روی دیگری هم دارد: محبت و مهربانی و لطافتی که بی حد و مرز مینماید.
آقای خامنهای با صحبتهایی شیرین و جذاب و دلنشین، دربارهٔ ارادت مسلمانها به حضرت عیسی مسیح و شهدای مسیحی صدر مسیحیت، حرفهایشان را پی میگیرند. ایشان زمانی عزم رفتن میکنند که دیگر از فضای اندوهبار خانه، اثری نماندهاست و غم و غصه از چهرهها رفته است.
از همان موقعی که حاجآقا خداحافظی کردند و رفتند، ناخودآگاه بیتی از جناب حافظ فکرم را مشغول کرده، یک صفحهٔ سفید میآورم…
تو آمدی و قصهٔ احساس، سرگرفت
ققنوس دل، در آتش عشق تو پر گرفت
دیگر ز درد و داغ، شکایت نمیکنیم
تو آمدی و این شب یلدا، سحر گرفت
مادر اگرچه پای پسر پیر گشتهاست
بغض شکسته، گرچه گلوی پدر گرفت
لبخندهای گرم تو غم را ز یاد برد
خورشید روی خوب تو جای قمر گرفت
«بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت»
شادی روح مطهر همه ی شهدا💐
وعلو درجاتشان
به ویژه
🌷 شهید وارطان آقاخانیان🌷
سه صلوات
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
هدایت شده از ❤️ شهیدگمنام ❤️
مراقب ڪارهایے کہ
مےڪنیم باشیم !!!
کسانے هستند ڪہ
نگاهشان بہ ماستــ ...
#شهیدان_زنده_اند...
🌷 @Shahidegomnam14 🌷