12.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من حکم گل که ندارم
ای کاش خار تو نباشم
یار خوبی که نبودم
ای کاش عار تو نباشم
من وفا نکردم تو به من وفا کن
تو نماز شبت برا من دعا کن
چقدر بده بین مردم
به تو عرض ارادت کردم
ولی با عملم میدونم
تو رو خیلی اذیت کردم
دست مرا بگیر بابای مهربان
یا ایها العزیز یا صاحب الزمان ❤🍃
#گمنام
#سه_شنبه_های_مهدوی
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تشییع پدری
که پسران شهیدش نبودند زیر تابوتش را بگیرند..
خسته تنت را قربان شویم
دیگر آسوده ایم از حضورت
و سربلند در پیشگاه "علی"
که جان ناقابلی را تقدیم نموده ایم ...
📸تدفین پیکر مطهر #شهید_علی_جمشیدی
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
دعای امام سجاد علیه السلام در هنگام بلا.mp3
زمان:
حجم:
1.64M
🎵 صوت دعای توصیه شده رهبر معظم انقلاب برای دفع بلا
#دعای_هفتم صحیفه سجادیه
🌹به #شهید_حاج_قاسم به چشم یک فرد نگاه نکنیم به چشم یک #مکتب، یک راه و یک مدرسه درس آموز نگاه کنیم.
(( مقام معظم رهبری))
🌺 #حاج_قاسم_سلیمانی
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
مراقبت های چله بیست و سوم 👇👇👇 💫🌟هدیه اعمال خیرمان از طرف شهید روز به بقیه الله الاعظم عج 🌟💫 ✅ 1
سلام علیکم💐
سی ویکمین روز از چله 🌟 بیست و سوم🌟 مهمان سفره شهید 🌷 محمدرضا خانه عنقا 🌷هستیم.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
شانزدهم تیر ۱۳۳۹، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش موسی و مادرش، ماه منظر نام داشت. تا پایان دوره متو
مادر شهیدان «حسین، محمد رضا و علی خانه عنقا»، سفره دل را می گشاید و این بار از خاطرات فرزند جاویدالاثرش محمد رضا می گوید. گریزی به دوران انقلاب می زند و رشته کلام را اینگونه در دست می گیرد:
انقلاب که پیروز شد، محمدرضا دیپلم گرفت. دائم میگفت "هم دیپلم گرفتم هم شاه را بیرون کردم! هم انقلاب کردم، هم به سربازی میروم تا دانشگاه باز شود و به دانشگاه بروم!" بعد به سربازی رفت و از آنجا وارد سپاه شد.
اتفاقاً به او گفتم تو که قرار بود به دانشگاه بروی؟ گفت من الآن همه چیز بلدم، کار با سلاح و آرپیجی و ... دیگر باید بروم! گفتم باشد، تو برو، من هم میدانم چه کنم! اگر شهید شوی در کوچه و خیابان فریاد میزنم میگویم من مادر خانه عنقا هستم! گفت تو این کار را نمیکنی، از حضرت زهرا (س) خجالت میکشی. حضرت زهرا(س) خودش به تو صبر میدهد. محمد رضا اسفند شهید شد اما خبر شهادتش را بعد از عید به ما دادند.
بعد از حسین، محمد رضا دائم میگفت مادر اجازه بده من هم وارد سپاه شوم قول میدهم جبهه نروم!حسن خانه عنقا، برادر شهدا با گفتن این جمله ادامه می دهد: محمد رضای 23 ساله در عملیات خیبر سال 62، شهید شد. در این عملیات پیکر بسیاری از شهدا برنگشت که محمدرضا یکی از آنها بود. محمدرضا در وصیتنامهاش قید کرده بود که اگر پیکرش برگشت، کنار حسین دفن شود و البته در وصیتنامهاش گفته بود "اگر پیکرم بازنگردد روحم شادتر است که از خدا میخواهم چنین شود." دشمن که منطقه را اشغال کرد، پیکر شهدا را در هور ریخت. اکنون در قطعه 26 برایش سنگ یادبودی کنار قبر حسین گذاشتیم؛ به امید بازگشت پیکرش.
ماه منظر همچنان منتظر فرزند جاویدالاثرش است، از این رو می گوید: روزی یکی از دوستانم گفت دعایی هست که اگر بخوانی گم شده برمیگردد. باهم دعا را خواندیم و خوابیدم. خواب دیدم محمد برگشته! گفتم مادرجان کجا بودی؟ گفت همینجا بودم، جایی نرفتم! بعد گفت مامان وقتی دعا میخوانی برای رفقای من هم بخوان. ما 3 نفریم!
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
بعد از حسین، محمد رضا دائم میگفت مادر اجازه بده من هم وارد سپاه شوم قول میدهم جبهه نروم!حسن خانه عنق
نیمه شب هایی که مفهوم انتظار به خود گرفته!
برادر شهدا بی تابی مادر در فراغ فرزندان را اینگونه بازگو می کند: زمانی که محمد رضا سربازی بود، معمولاً برگشتش به خانه زمان مشخصی نداشت. اغلب هم نیمههای شب میرسید و بنابراین آن زمان صدای زنگ و دَرِ، نیمه شب برای مادر معنای خاصی داشت. این رویه تا چند سال اول پس از شهادت محمد هم ادامه داشت و اگر کسی بدموقع به خانه ما میآمد مادر سراسیمه و حتی بدون حجاب خود را به در خانه میرساند.
یکبار یکی از اقوام که از ابهر برای خدمت سربازی به تهران میآمد حدود ساعت 2 نیمه شب از راه رسید و زنگ خانه را زد. خواب بودیم، مادر از پشت پنجره صدا زد کیه؟ گفت منم محمد! مادر تا برسد جلوی در شاید بیش از 20 مرتبه به زمین افتاد.😭😭💔
تبریک روز مادر در خواب!👇👇
مادردل تنگی خود را با دیدن خواب از فرزندش تسکین می دهد و اینگونه می گوید: روز مادر بود و من بی تاب دیدن روی محمد رضا و شنیدن جمله مادر روزت مبارک. در خواب دیدم محمدرضا با لباس سپاه به خانه آمده است. یک کادو و یک شانه تخم مرغ در دستش بود. به من داد و گفت: روزت مبارک!