هم سنگر با میرزاجوادآقا
در مدتی که محمد مهدی در منطقه بوده است، آیت ا... میرزا جواد آقا تهرانی چند مرتبه به منطقه می آیند. ایشان علاقه خاصی به بچههای رزمنده و به خصوص شهید خادم الشریعه داشتند و اکثر اوقات در سنگر این شهید بودند. میرزا جواد آقا بسیار کم حرف بودند ولی زمانی که به سنگر شهید خادم الشریعه می رفتند با او گرم صحبت می شدند و انگارگذر زمان را متوجه نمی شدند.
مرد ی از جنس اعجاز
خواهر کوچک تر شهید خادم الشریعه هم درباره برادر شهیدش این طور میگوید: برادرم از مسئولیت فرماندهی که در جبهه داشت چیزی برای کسی تعریف نمی کرد .بعدها از زبان دوستانش شنیدم در چزابه فرماندهی نیروهای خراسانی را در تیپ 21 امام رضا(ع) به عهده داشته است. آن طور که همرزمان محمد تعریف می کنند محمد در چزابه خیلی فعال بوده و امام خمینی(ره) درباره دلاوری های رزمندگان چزابه جمله معروفی دارند که می گویند:
"کار رزمندگان ما در چزابه در حد اعجاز بود و این اعجاز به حول و قوه الهی از بازوان رزمندگان به ویژه بچههای تیپ 21 امام رضا (ع) به فرماندهی این سردار شهید نمایان شد."
پدر شهید میگوید: آخرین باری که به مرخصی آمد تمام وسایل اتاقش را یادداشت کرد، آنهایی که متعلق به سپاه بود با برچسب مشخص کرد حتی لباسهایی را که از سپاه گرفته بود توی یک کیسه گذاشت و سفارش کرد که آنها را به سپاه برگردانند.
سال ۶۰ برای خودش یک موتور خرید ولی به دلیل مشکلات امنیتی و ترور کور منافقین، کمتر از آن استفاده میکرد؛ قبل از شهادتش چنین وصیت کرد «پدر اگر شهید شدم موتورم را برای استفاده در مناطق جنگی به جبهه اهدا کنید». شهید که شد موتورش را فرستادیم مناطق جنگی.
درست است که ما مهمات کم داریم و آنها مهمات زیاد دارند ولی خدا از آنها بالاتر است؛ مهمات نیست که کار میکند بلکه ایمان و عقیده است که کار میکند؛ خدا با ما هست و دست خدا بر سر ماست پس هیچ هراسی از دشمن نداشته باشید. این بخشی از وصیتنامه سردار شهید خادم الشریعه است.
سردار شهید محمدمهدی خادم الشریعه همانگونه که مصعب بن عمیر در جنگهای بدر و احد پرچمدار اسلام بود در تنگه چزابه و بستان پرچم اسلام را برافراشته نگه داشت و لقب «مصعب پیامبر» را گرفت.
۳ جمعه شگفتانگیز
خواهر شهید محمدمهدی خادم الشریعه با اشاره به ۳ جمعه شگفتانگیز در زندگی برادرش چنین میگوید: «سرنوشت محمدمهدی در ۳ جمعه مقدس رقم خورد بهطوریکه
اولین جمعه روز تولد او بود که با بیست و پنجم ذیالقعده و روز دحوالارض (روز پهن شدن و گسترده شدن زمین از کعبه) مصادف شد و
شهادتش در روز جمعه، بیست و هفتم رجب و بعثت پیامبر اکرم (ص) اتفاق افتاد و
سومین جمعه نیز تشییع پیکر و خاکسپاری او بود که با چهارم شعبان و ایام بابرکت ولادت امام حسین علیهالسلام و حضرت ابوالفضل علیهالسلام مصادف شد».
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
۳ جمعه شگفتانگیز خواهر شهید محمدمهدی خادم الشریعه با اشاره به ۳ جمعه شگفتانگیز در زندگی برادرش چن
📢📢📢
.محل دفن او در ایوان طلا در صحن انقلاب حرم مطهر رضوی است . دراین محل کتیبه ای وجود دارد که روی آن نوشته شده است "حق تعالی بهشت را بر او واجب گرداند " . درست زیر همین کتیبه محل دفن محمد است.
🔰پیامبر(ص) قبل از بعثت هم اخلاق خوب داشتند، اما چرا کسی با ایشان دشمنی نمیکرد؟
🔹 اگر به اخلاق #شخصی پیامبر(ص) بپردازیم ولی دربارۀ سیاستورزی و سیرۀ سیاسی ایشان تأمل نکنیم، کار نابهجایی است؛ پیامبر(ص) قبل از #بعثت هم #اخلاق خوب داشتند، اما چرا کسی با ایشان دشمنی نمیکرد؟ چرا قبل از بعثت کسی با ایشان جنگ نکرد؟ پس دعوا سرِ اخلاق پیامبر(ص) نبود، بلکه بعد از بعثت، چون سیاستورزی پیامبر(ص) در عرصۀ جامعه شروع شد، دشمنی با ایشان هم شروع شد.
استاد حجت الاسلام علیرضا پناهیان
۹۵/۹/۲۷
🇮🇷
دختری که تمام سرمایهاش را وقف سیلزدگان ایران کرد.
دانش آموزی عراقی تمام سرمایه خود که در یک قلک کوچک فلزی قرار داشت را وقف سیل زدگانی کرد که از ابتدای سال نوی امسال زندگیهایشان نقش بر آب شد.
وی در نامهای به ایرانیان نوشته است: من «نور الزهراء» از نجف اشرف، همه دارايی خودم را به كودكان سيلزده ایرانی هديه مىكنم.
این نوجوان عراقی پس از شکستن قلک خود، با نوشتن هشتگی، به ايران و اسلام درود فرستاد.
#آفرین_مسلمان👏🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽
#السلام_علیک_یا_امین_الله_فی_ارضه
السلام علیک یا امیرالمؤمنین
خدای متعال نبی اکرم صلیالله علیه و آله را ارسال کرد تا حکمت را به مردم بیاموزد و حکیمشان کند؛ «یعلمهم الحکمة». ...در روایات آمده که «انا مدینه الحکمة و علی بابها».
پیامبر(ص) خانه و شهر حکمت است و امیرالمومنین(ع) درب این شهر حکمت است و خدای متعال این مدینه حکمت را در مبعث، "رسول" قرار داده و به او فرموده است که برو به دیگران هم حکمت بیاموز و مردم را حکیم کن.
روز مبعث ، روز زیارت مخصوص امیرالمومنین(ع) هم هست، چون درهای حکمت، امروز باز شده است...
بارها گفت محمد که علي جان من است
هم به جان علي و جان محمد صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرج آل محمد
#هرشب_ساعت_هشت_یک_نکته
﷽
سلام علیکم
سی وسومین روز از🌷چله دوازدهم🌷
تلاوت☀️ زیارت امین الله☀️
به نیابت از
بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف
امام خمینی (ره)
همه شهدا و
❣️ شهید سید عارف حسین حسینی❣️
#هدیه می کنیم
محضر نورانی
☀️ امیرالمؤمنین علیه السلام☀️
🌹🌹🌹🌹
تلاوت ☀️زیارت آل یاسین☀️
و عرض سلام و ارادت خدمت
☀️امام زمان علیه السلام ☀️
#به_آرزوی_شهادت
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
رمز موفقیت شهید عارف در حفظ اخلاص و تعبد ایشان بود. قبل از رهبری هم این خلق و خوی در ایشان بود، حفاظت و مداومت بر نماز شب ایشان قابل تحسین بود. گاه مسافرتهای طولانی داشت، مثلاً هفده ساعت در مسافرت بود، اما با این حال از نماز شب غافل نمیشد و در طول 24 ساعت شبانه روز 3 الی 4 ساعت خواب داشت و با آن خستگی زیاد، نماز شب را ترک نمیکرد. در همه حال در سفر و حضر بر اقامه نماز شب تأکید فراوان داشت. سجدههای طولانی داشت و همچنین به دعای کمیل بسیار علاقمند بود و هر شب جمعه دعای کمیل میخواند.»
یکی از دوستان دوران نجف شهید حسینی درباره روح تعبد ایشان اظهار میدارد: «در همان جوانی که با هم در حوزه علمیه نجف بودیم، تقوی و پرهیزکاری از سیمایش پیدا بود و هر گاه به زیارت قبر مولی الموحدین امام علی (ع) مشرف میشد و زیارت نامه میخواند، تا آخر زیارت نامه یکنواخت اشک میریخت. چنان با هیجان و سوز دل بود، که اطرافیانش را نیز منقلب میساخت
پیشاور مرکز استان سرحد پاکستان است که، به کشور افغانستان، مرز دارد و در شمال غربی آن فرمانداری است به نام «پاراچنار» که حدود 200 کیلومتر از پیشاور فاصله دارد و در 10 کیلومتری پاراچنار روستای مرزی واقع شده است به نام «پیوار» در این روستای مرزی سه قبیله زندگی میکنند به نامهای «غندی خیل»، «علی زائی» و «دویرزائی» که شهید سید عارف حسین حسینی از قبیله دویرزائی «پیوار» میباشد جمعیت شیعیان «پارا چنار» قریب به 200 هزار نفر میرسد.
در سال 1320 هجری شمسی، شهید حسینی، در یکی از خانوادههای مذهبی و روحانی قبیله مذکور، دیده به جهان گشود.
تحصیل
از آنجایی که سید عارف حسین حسینی از بقایای سلسله مردان علم و کمال بود، مسیر پاک آن نیک مردان را پیمود. نخست تحت تعلیم و تربیت پدرش که سید فضل حسین میان بود، قرار گرفت و از سرچشمه تقوا و کمال وی سیراب گشت. با آماده شدن شرایط سنی وارد مدرسه ابتدائی و سپس راهنمائی گردید و با استعداد سرشاری که داشت، سریع مراتب تحصیل را پشت سر نهاد.
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
پیشاور مرکز استان سرحد پاکستان است که، به کشور افغانستان، مرز دارد و در شمال غربی آن فرمانداری است ب
فراگیری بیشتر علوم دینی در سال 1346 راهی حوزه علمیه نجف اشرف گردید، همان ایام مصادف بود با تبعید حضرت امام (ره) و سلطه جائرانه سوسیال بعثیها، در عراق که دشوارترین دوره در عمر حوزه علمیه نجف اشرف بود. و با وجود موانع متعدد و فقر اقتصادی، شهید عارف حسین حسینی (ره) نخست در مدرسه علمیه «بشریه» و سپس مدتی بعد در مدرسه علمیه دارالحکمه سکنی گزید
اساتید
این شهید عالیقدر گامهای نخستین تعلیم و تربیت را نزد پدرش مرحوم سیّد فضل حسین میان بر داشت و سپس برای طی نمودن مدارج بالاتر علمی از محضر حاجی غلام جعفر لقمان ادبیات عرب را خواند و تا لمعه رساند و سپس راهی نجف اشرف شده و نزد اساتید:
– آیت اللّه سیّد اسداللّه مدنی: شرح لمعه را.
– سیّد مجتبی لنکرانی: رسایل را و نزد.
– آیت الله مرتضوی: مکاسب را تا خیارات خواند.
و در حوزه علمیه قم، قبل از انقلاب اسلامی نزد اساتید بزرگ، کتابها و درسهای ذیل را فرا گرفت.
– آیت اللّه شهید مرتضی مطهری: درس فلسفه.
– آیت اللّه فاضل لنکرانی: جلد اول کفایه.
– آیت اللّه جعفر سبحانی: جلد دوم کفایه.
– استاد ستوده: باقی مانده خیارات مکاسب.
– آیت اللّه محسن حرم پناهی: درس عقائد اسلامی.
– آیت اللّه ناصر مکارم شیرازی: خارج اصول.
– آیت اللّه شیخ جواد تبریزی: خارج فقه و…و بهره فراوان کسب نمود.
فعالیتهای سیاسی
شهید سید عارف حسین حسینی (ره) در ایام اقامت در نجف اشرف در کنار مردان عمل و اسوه مبارزه قرار گرفت. اولین آشنایی ایشان با شخصیت محبوب امت اسلام، امام خمینی (ره) بود. این آشنایی آغاز تحول فکری و سیاسی در زندگی این شهید بود.
در اول برخورد با امام (ره) مجذوب گشته و تحت هدایت پیامبرگونه ایشان قرار گرفت در متن وقایع سیاسی وارد گردید. یکی از هم درسهای وی میگوید: «در عصر حاکمیت بعثیها، از آنجایی که آیت اللّه العظمی حکیم (ره) با دیدگاههای حزب بعث مخالف و آنرا بعنوان نگرش انحرافی و مخالف تفکر دینی معرفی میکرد با واکنش دولت بعثی مواجه شده، ایشان را در کوفه، در محاصره قرار دادند و فعالیت وی را محدود ساختند. مردم عراق نیز از آیت اللّه العظمی حکیم (ره) پشتیبانی نکردند؛ روحانیت نجف تصمیم گرفتند که به دیدار ایشان از نجف به کوفه بروند.
ورود شهید حسینی (ره) به حوزه علمیه قم همزمان بود، با گسترش نهضت جهانی امام خمینی (ره) . این شهید هم خود در تظاهرات شرکت میکرد هم دیگر طلاب پاکستانی، ساکن حوزه علمیه قم را،ترغیب مینمود. و از اینرو طلاب غیر ایرانی، بخصوص طلاب پاکستانی، تحت مراقبت شدید ساواک قرار گرفتند. و به همین سبب شهید حسینی را پس از شناسایی، دستگیر و از ایران اخراج نمودند.
شهید سید عارف حسین حسینی (ره) پس از ورود به پاکستان بیکار نماند و برای بیداری تودههای پاکستان چهره سفاک شاه ایران را معرفی کرد و از نهضت اسلامی امام خمینی (ره) که در حال پیروزی بود، حمایت نمود. در کتاب زندگینامه شهید حسینی، آمده است:
«شهید حسینی (ره) حضرت امام خمینی (ره) را، بعنوان ولیّ امر مسلمانان و رهبر جهان اسلام برای مسلمانان پاکستان معرفی کرد و علی رغم مخالفتها، با قاطعیت تمام، راه خود را ادامه داد و همواره در پی نشر افکار بلند و انقلابی رهبر مستضعفان جهان، تلاش می کرد تا آنجا که به پشتیبانی از نهضت و انقلاب اسلامی ایران، راه پیمایی دویست کیلومتری را تدارک دید و به همراه چند هزار نفر از مردم «پاراچنار» بسوی «پیشاور» حرکت کرد. در پیشاور با تشکیل یک اجتماع عظیم، از حضرت امام امت و انقلاب اسلامی، اعلام حمایت کرد. این حرکت که در نوع خود، در تاریخ پاکستان بی نظیر بود، موجب آگاهی تودهها، نسبت به حقانیت انقلاب اسلامی گردید.»
شهید حسینی پس از رهبری هم روحیه خدمت به تودهها را از دست نداد چون خودش از بین قشر محروم برخاسته بود. درد مردمی داشت و مشکلات آنها را درک مینمود و از این رو به دورافتادهترین مناطق کشور میرفت. مثلاً در دهات (سند) که فاقد امکانات مانند برق…بود میرفت و به مشکلات آنها میپرداخت، و حتی عبا را پهن میکرد و نماز جماعت میخواند.»
اخلاق در خانه: این شهید بزرگوار در خانه و با خانوادهاش بسیار ساده و صمیمی بود و اخلاقش در روابط خانوادگی همانند اخلاق سیاسی و اجتماعیاش الگو بود. همسر شهید در رابطه با روش او در خانه و خصوصیت شخصیاش اظهار میدارد: «ما در زندگی با شهید هیچ مشکلی نداشتیم،
1 – او با اخلاق بسیار خوب با ما رفتار میکرد و میفرمود: موقعی که تمام خانواده را خوشحال میبینم خستگی ام از بین میرود.
2 – ایشان تمام پول و مخارج خانه را به دست من میداد و به من کاملاً اعتماد میکرد و همیشه میفرمود: من به شما اعتماد دارم و میدانم که امور خانه را بهتر از من میتوانید اداره نمائید.
3 – همچنین ایشان برای پذیرایی هر چه بهتر از مهمانان تأکید میورزید.
4 – ایشان با خویشان خود با نهایت عطوفت و رأفت رفتار میکرد و اگر از آنها کسی مریض میشد و یا در مصیبتی مبتلا میشد، هر کمکی که امکان داشت، به آنها میکرد و آنها را یاری مینمود. او از پول شخصی خود برای معالجه آنان اقدام مینمود و حتی در بعضی مواقع آنها را برای استراحت و گذراندن دوره معالجه یا نقاهت، به منزل خود میآورد.
5 – هر گاه درباره شهادت کسی خبری میشنید میفرمود: چقدر خوشبخت است که سعادت شهادت را یافته است. ایشان در تمام نمازهای خود از خدا میخواست که: خدایا! مرا از این سعادت محروم نفرما.
همچنین هر کجای جهان مصیبتی بر شیعیان وارد میشد، ایشان ناراحت میشد و گاه در آنروز غذا میل نمیکرد.
7 – در زندگی مبارک خود همیشه کمتر میخوابید، تقریباً بیشتر وقت شبها را به عبادت الهی اشتغال داشت. و بعد از خواندن نماز فجر کمی استراحت میکرد.
8 – به غذای لذیذ تمایل نداشت. البته درباره مهمانان خویش اینطور نبود. برای آنها با کمال اهتمام دعوت میکرد و غذاهای خصوصی و لذیذ، تهیه میکرد.
این شهید (ره) برای وحدت اسلامی زیاد زحمت کشید. با علماء اهل سنت پاکستان و سایر بلاد و مسلمانان رابطهای صمیمی داشت. و قلمرو فعالیتهای فرهنگی خود را تا شهرهای سنّی نشینی گسترش داده بود و با نفوذ کلام و نفس پاکی که داشت، خیلیها را شیفته فرهنگ اهلبیت (ع) ساخت. فرزندش میگوید:
«در پاکستان منطقهای است به نام (چارسده و دیز) که از مناطق صد در صد سنّی نشین هستند و تعصب عجیبی نسبت به شیعیان دارند، شهید حسینی در آنجا تبلیغات خود را شروع کرد و برای مردم آنجا کتاب میفرستاد و سخنرانی میکرد. مهمترین هدفی را که در این کار دنبال میکرد، این بود که اتحاد بین تسنّن و تشیّع محکمتر شود. بحمد اللّه در آنجا صدها نفر علاقمند به شیعه شدند و هم اکنون افراد دیگری هم که توسط شهید حسینی ؛ شیعه شدند، خود بخود فعالیتهای مذهبی و تبلیغی دارند.»(14)
یکی از طلاب پاکستانی در این رابطه چنین میگوید: «در سال 1354 با هم مکه مشرف شدیم، در «منی» چادر بزرگ به پا شده بود و علماء پاکستانی که از اهل سنت بودند، در آنجا ساکن بودند. شهید عارف حسین حسینی (ره) دعای عرفه را خواندند، آنچنان جذاب و توأم با قلب شکسته بود که حتی برادران سنی اشک میریختند
علامه سید عارف حسین حسینی نماینده امام خمینی(ره) در پاکستان و رهبر شیعیان این کشور بود که در سال 1367 توسط گروههای تندرو پاکستانی ترور شد و به شهادت رسید و حضرت امام خمینی (ره) در پیامی تاریخی ضمن تبیین ویژگی های دو جبهه اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی شهید عارف حسینی را فرزند عزیز خود خواند