🔹🔸
❤ #امام_رضا (ع):
هر كس اندوه و مشكلى را از مؤمنى برطرف نمايد، خداوند در روز قيامت اندوه را از قلبش برطرف سازد.
🔹🔸
🌷🍃 #شهادت_امام_رضا (ع) تسلیت
💓 #همه_خادم_الرضاییم
─┅═ঊঈا🍃🌸🍃اঊঈ═┅─
💟 @sahebzaman14 💟
4_5771671361256685914.mp3
2.92M
🌹عنایت امام رضا (علیه السلام)
💔عزیزان حتما گوش بدید .
💔ما رو هم دعا کنید .
💟 @sahebzaman14 💟
10.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ #پناه
▪️شاه پناهم بده، خستهی راه آمدم
▪️آه نگاهم مکن، غرق گناه آمدم
🎤 با صدای خواننده تاجیکی، «دولتمند خالف»
💟 @sahebzaman14 💟
┄┅─✵🍃🌸﷽🌼🍃✵─┅┄
✅ ادامه مباحث 👇
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخونیم
#خانواده_ولایی
#اینکه_گناه_نیست
✅ادامه رمان مذهبی👇
#رمان_اورا
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم37 می خواهی خدا تحویلت بگیره؟؟ ✅🌸✅ خدایا ازت ممنونیم که این نماز رو به
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم38
میخوای ببرمت کربلا یه سجده نشونت بدم؟
▪️◾️◼️
استاد پناهیان:
اجازه میدهید ببرمتون کربلا؟
ولی یادتون باشه این حرفایی که بهتون زدیم
🔶از چهارده معصوم پاک بخواهید کمکتون کنند
تا بتونیم یه نماز خوب و قشنگ بخونیم
❎✅
امشب میخوام ببرمتون کنار گودی قتلگاه
☑️
در خونه ی امیرالمومنین که رفتید
آقا میگه به به چقدر بوی حسینم رو میدی
🔶🔹🔶
کربلا بودی ؟
بگو آقا پای گودی قتلگاه بودم
⚫️
هر کسی کنار گودی قتلگاه رفت دست خالی بر نگشت
😔
شمر رفت با سر بریده حسین برگشت
ساربان رفت با انگشتر برگشت
یکی رفت با پیراهن برگشت
➖⚫️
شمام دست خالی بر نگردی امشب
☑️
امان از آخرین سجده ی حسین
که صورت به خاک گذاشته بود
✔️
میگه خدا من هر قولی که بهت دادم رو وفا کردم
حالا به من قول دادی که
شیعیانم رو شفاعت کنم
☑️
نوبت تو هست که به قولت عمل کنی
که من دست بچه شیعه هامو بگیرم
☑️
اما روضه ی آخر
😔😔
هر کسی رفت کنار گودی قتلگاه دست خالی بر نگشت
بجز زینب که با تازیانه برگشت
◼️◼️▪️
💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
#خانواده_ولایی ۳۷ "اصلی ترین بدبختی" ⭕️🚫⭕️ استاد پناهیان: 👈اونایی که دوست دارن بچه هاشون ولایت مد
#خانواده_ولایی ۳۸
"یه دختر زرنگ"
🔶🔸💓🔹✅
استاد پناهیان:
🔷بعضی از پدر و مادرهای زرنگ، علاوه بر اینکه به موفقیت بچه هاشون فکر میکنن،
به موفقیت خودشون هم در زندگیشون فکر میکنن👌
🔹به موفقیت خودشون فکر میکنن یعنی چی؟ 🤔
✔️یعنی مثلا خانمه میگه من که دارم زندگی میکنم
🔶پس باید یه طوری هدف گذاری کنم که "ولایت پذیریم" هم رشد کنه.
✅✔️🌺👏👏👏😊
✅من که قبل از ازدواج هم نماز میخوندم!
🔴ضمن اینکه خیلی از نماز خون ها رفتن به جهنم...😒
✅ قبل از ازدواج، قرآن هم که میخوندم!
⚠️ضمن اینکه خیلی از قرآن خونها هم میرن به جهنم😒
🔶نماز و قرآن هم بی ولایت که نمیشه.
✔️✔️✔️💖 میخوام ببینم این ولایت که اصل دین هست رو چجوری بدست بیارم!
👏👏👏👏
(آفرین چه دختر زرنگی😊)
🔺ولایت انگار یه چیزی فراتر دوست داشتنه...
فراتر از آشنا بودنه...
💟 @sahebzaman14 💟
1_1720392.mp3
5.28M
#این_که_گناه_نیست 22
▫️تمرین کن؛ مثل خدا ستار بشی!
اگه عیبی رو دیدی؛
روش پرده بنداز و فراموشش کن!
نه اینکه این عیب رو،
به دیگــران هم تعمیم بدی...
💢نگــو؛ این که گناه نیست
💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
🔹 #او_را ... ۳۷ اما گوشی که روشن شد قبل اینکه بخوام هرکاری کنم، شماره مرجان افتاد رو صفحه! -الو...
🔹 #او_را ...۳۸
از ترس نمیدونستم چیکار باید بکنم...
اگر درو باز نمیکردم هم آبروریزی میشد.
دست لرزونمو بردم سمت آیفون و درو باز کردم...😥
هیکل درشت عرشیا که تو چارچوب در قرار گرفت،کم مونده بود از ترس سکته کنم....
ولی تمام توانمو جمع کردم...
نباید میترسیدم...!
اگر میفهمید ترسیدم دیگه نمیتونستم جمعش کنم!😥
یه قدم اومد جلو،منم یه قدم رفتم جلو،
سعی کردم اخم کنم و جدی باشم...😠
درو بست...
دوباره بدنم یخ زد...
میدونستم رنگ به روم نمونده!
بغضی که داشت خفم میکرد،با قدم بعدی عرشیا ترکید...😭
-چرا اینجوری میکنی؟؟
اخه مگه مریضی؟؟
چرا اذیتم میکنی😭
-تو داری اذیتم میکنی ترنم😡
گریه نکن😡
چرا جوابمو نمیدی؟
چرا همش منو از سر خودت باز میکنی؟؟
-عرشیا خواهش میکنم برو...
ولم کن...
خواهش میکنم😭
من نمیخوام با هیچکسی باشم...
من حال روحی خوبی ندارم...
تنهام بذار...
-من که دفعه پیشم داشتم برای همیشه میرفتم...
چرا پس اومدی بیمارستان؟؟
چرا نذاشتی تموم کنم؟؟
-تو دیوونه ای...
اگه چنددقیقه دیرتر میرسوندنت مرده بودی!
صداشو برد بالا
-خب میذاشتید بمیرم...😡
من که تو این دنیا دلخوشی ندارم
-عرشیا بس کن...
خواهش میکنم
من خودم به اندازه خودم مشکلات دارم،
تو دیگه بیشتر اذیتم نکن😣
-ترنم😢
چرا نمیفهمی ؟؟
نمیخوام بی تو باشم...
اگه با من نباشی،بمیرم بهتره...
-بسسسسه😫
تو چرا اینقدر احمقی؟؟؟
ما دو ماه هم نیست باهمیم
همون اولشم گفتم این رابطه امتحانیه!
چرا اینقدر جدی گرفتیش؟؟
چشماش سرخ شد و چند ثانیه فقط نگام کرد...
آروم نشست رو سرامیکای ورودی خونه و سرشو به دستاش تکیه داد.
-باهام نمیمونی؟؟
-ببین عرشیا....
-ساکت شو...
فقط بگو اره یا نه😡
سکوت کردم...
از جواب دادن میترسیدم.
دلم میسوخت براش و میگفت بگو باشه،
اما عقلم میگفت بگو نه!
نفسمو تو سینه حبس کردم،
چشمامو بستم و آروم گفتم نه....!
بعد چندلحظه چشمامو باز کردم
از ترس نفسم بند اومد😰
-عرشیا....😥
این چیه....
چیکار کردی😨
به سرعت رفتم طرفش،
چندلحظه فقط نگاش میکردم...
نمیدونستم چیکار کنم
هول شده بودم...
دست چپش مشت شده بود،
دستشو گرفتم و مشتشو باز کردم،
نالش رفت هوا😖
تیغی که تو کف دستش فرو رفته بودو دراوردم...
هیچی نمیتونستم بگم...
شوکه شده بودم!
-اخه این چه کاراییه تو میکنی؟؟
اه😭
تو روانی ای
مسخره....
چرا همش خودتو تیکه پاره میکنی😠
-ترنم من از این زندگی سیرم...
دلخوشیم تویی
تو نباشی،زندگی رو نمیخوام...
اخم کردم و گوشیشو برداشتم،
شماره علیرضا رو پیدا کردم و زنگ زدم بهش...
تا علیرضا بیاد که ببریمش بیمارستان نیم ساعتی طول کشید.
کف خونه رو با دستمال تمیز کردم و با کمک هم عرشیا رو سوار ماشین کردیم و رفتیم.
"محدثه افشاری"
💟 @sahebzaman14 💟
رفقا این دوماه هم تمام شد…💔
حالا تمام دلخوشیه نوکر فاطمیه است…
#سینه_زنان_حسین_فی_امان_الله
شبتون فاطمی