📝حسادت در کودکان و ۱۰ راه برای از بین بردن آن
💠در سنین پایین وقتی فرزندتان با دیگران بازی میکند، امکان تشخیص حسادت در او وجود دارد. کودک حسود این حس خود را با کتکزدن و آزار دیگران در قالب بازی ابراز میکند.
💠1- گوشدادن مؤثر به حرف دل کودک: در بیشتر مواقع، رفتارهای ناشی از حسادت عمیقا در درون فرد شکل میگیرد. پشت چنین رفتاری، نگرانی و مشکلات جدی وجود دارد. باید با فرزندتان صحبت کنید و ببینید علت حسادتش چیست. در بعضی موارد، حسادت در کودکان ریشه در اعتماد به نفس و عزت نفس پایین دارد. وقتی کودک از تواناییها و ویژگیهای مثبت خود مطمئن نباشد، حس حسادت در او ایجاد میشود و مدام به دیگران غبطه میخورد.
💠2- پرهیز از مقایسه: مقایسهی کودک با دیگری کار اشتباهی است و ارزش عملکرد کودک را خدشهدار میکند. چنین اشتباهی اثرات نامطلوب طولانیمدتی بر فرزند شما میگذارد. وقتی مقایسهای صورت میدهید، کودک فکر میکند فرد برتر را بیشتر دوست دارید یا فکر میکنید دیگری از او بهتر است.
💠3- تشویق نقاط قوت ویژه: هر کودکی تواناییها و نقاط قوت مخصوص به خود را دارد. سعی کنید نقاط قوت کودک را پررنگ کنید و با مهمشمردن آنها، در راستای افزایش اعتماد به نفس فرزندتان بکوشید. خلقوخو و علایق کودکان با یکدیگر متفاوت است و وظیفه شماست که آنها را تشویق کنید.
💠4- تقویت رفتارهای مشارکتی: این اقدام یکی از مؤثرترین کارهایی است که میتوانید در زمینهی درمان حسادت کودکان انجام بدهید. کودکان را طوری هدایت کنید که همدیگر را حمایت کنند. آنها را به مشارکت، همکاری و قدرنهادن به تلاشهای دیگران تشویق کنید تا تکرار این رفتارها در کودک بیشتر شود. مثلا اگر فرزندتان به خرید دوچرخه برای برادر بزرگتر یا نمرات خوب همکلاسیاش حسادت میکند، کنار او بنشینید و به او یادآوری کنید که او نیز در زندگی خود موفقیتهایی داشته یا بهخاطر کار خوبی که کرده جایزه گرفته و تشویق شده است. با این روش علاوه بر اینکه به او گوشزد میکنید حسادت را کنار بگذارد، از ناراحتیاش نیز میکاهید.
💕💕
رفتار شخصی والدین ، مهم ترین عامل در فرزندپروری ست .
تصور نکنید فقط وقتی که با او گفت و گو می کنید یا راه و چاه نشانش می دهید و یا به او امر و نهی می کنید در حال فرزندپروری هستید .
بلکه طرز لباس پوشیدن شما،
ادبیات و آهنگ گفتار شما با دیگران و درباره دیگران،
شاد و غمگین شدن تان،
طرز رفتارتان با دوستان و دشمنان
همه و همه برای فرزند شما بسیار مهم و تأثیرگذار است.
مراقب گفتار و رفتارمان باشیم .
🍀مهم ترین عواملی كه در اقتدار والدین نقش دارند:
۱- قبل از آنكه مجازاتی را اعمال كنيد به اين موضوع فكر كنید که ...
۲- مجازات را متناسب با جرم در نظر بگيريد.
۳- از داد و بيداد كردن بپرهیزید.
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
🔹 #او_را ... ۲۵ رسیدم خونه عرشیا و رفتم داخل. 😈یه نگاه شیطنت آمیز به سرتا پام انداخت و محکم بغلم
🔹 #او_را ... ۲۶
-برو اونور عرشیا...
درو قفل کرد و کلیدو گذاشت تو جیبش‼️
-تو هیچ جا نمیری😠
-یعنی چی؟😠
برو درو باز کن!!
باید برم،
قرار دارم...
صداشو برد بالا
-با کی قرار داری⁉️😡
از ترس ته دلم خالی شد...😨
احساس کردم رنگ به روم نمونده،
اما نباید خودمو میباختم...
-با مرجان
-تو گفتی و منم باور کردم😡
میگم با کی قرار داری؟؟
-با مرجااااان....
میگم با مرجان...
-گوشیتو بده من😡
-میخوای چیکار؟؟؟
-هر حرفو باید چندبار بزنم؟؟؟😡
گوشی رو گرفت و زیر و رو کرد.
بعدم خاموشش کرد و گذاشت تو جیبش....
-گوشیمو بده😧
-برو بشین سر جات😡
تپش قلب شدید گرفته بودم...
حالم داشت بد میشد.
رفتم نشستم رو مبل
عرشیا رفت سمت کاناپه و دراز کشید!
ده دقیقه ای چشماشو بست و بعد بلند شد و نشست...
همینجوری که با انگشتاش بازی میکرد،
چنددقیقه یکبار سرشو بلند میکرد و با اخم سر تا پامو نگاه میکرد😠
بلند شد و داشت میومد سمتم که دیگه نتونستم خودمو نگه دارم و بغضم ترکید...😭
دوزانو نشست جلوم و سرمو گرفت تو دستاش...
-ترنمم گریه نکن...😢
اخه چرا اذیتم میکنی؟؟
-دستاشو پس زدم و گفتم
-ولم کن....
بیشعور روانی!!😭
-ترنم من دوستت دارم...😢
-ولی من ندارممممم
ازت متنفرممممم
برو بمییییر😭
بازوهامو فشار داد و گفت
-باشه...
میخوای بری؟؟
-اره،پس فکر کردی پیش تو میمونم؟؟
کلید و گوشیمو داد دستم و با بغض گفت
-خداحافظ عشقم.....😢
سریع بلند شدم و از خونه عرشیا زدم بیرون...
سوار ماشین شدم اما حال رانندگی نداشتم...
حالم خیلی بد بود...
سرمو گذاشتم رو فرمون و هق هقم بلند شد...😭
خیلی تو اون چنددقیقه بهم فشار اومده بود...
نیم ساعتی تو همون حال بودم،
میخواستم برم که عرشیا از خونه اومد بیرون!!
تلو تلو میخورد‼️
داشت میرفت سمت ماشینش که یهو پخش زمین شد......❗️
"محدثه افشاری"
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
🌷 |👥| 🥀 #دخالت_اطرافیان ۸ ☘خب عزیز من، پس مسئله چیز دیگه ست، "همه برن کنار که من میخوام رانندگ
🌷 |👥| 🥀
#دخالت_اطرافیان ۹
📌 لجاجت در اجرای تصمیم و برنامه
یه سوال :
یعنی آقای دکتر ما لجاجت کنیم؟؟ یعنی بعد از اینکه تصمیمی گرفتیم، بگیم دیگه تصمیم گرفتیم!!
نخیر نخیر ... این کار مال احمقه خب !!
🔺شاید تصمیمتون غلط بود، شاید برنامهتون ضعیف بوده... شاید برنامهی بهتری وجود داشته باشه!!
🔸خب بیا برنامهت رو اصلاح کن ..
یعنی اطرافیان بیان دوباره برنامه پیشنهاد بدن؟
خیر !!
پیشنهاد رو #نیارن اعمال کنند ..
پیشنهاد رو #بیارن عرضه کنند ...
ببینید بین این دو تا فرق هست،
اعمال پیشنهاد ... عرضه پیشنهاد
🔸 مثلاً شما با خانومتون تصمیم گرفتید که قبل از امتحانات ترم، یه روحیهای عوض کنید یه سه روزی فلان شهر برید شمال ... یه دوری بزنید بیاید
🔸مثال میگم، بعضا میگین: وای چقدر الان روحیه اش هم احتیاجه... از طرفی این سفر برای انس زندگیتون هم خوبه... امکاناتش هم هست پس راه افتادید...
⚠️ حالا یکی از خانوادهها پیداش شد،
فرقی هم نمیکنه مال پسر یا دختر!!!
🔺 من موردش رو داشتم دختر و پسر تصمیم گرفتند برن شمال، با هم برنامه چیده بودند، با ذوق و شوق وسایل رو آماده کرده بودند که انشاالله کی بریم و هر دو توی شور و شور و هیجان بودند .
🔴 یهو مادرِ پسر گفته بود که :
الان چه وقت شمال رفتنه... خب بزارید عید برید... ویلای داییتم که هست، من زنگ میزنم ویلا رو از داداشم میگیرم... برید راحت اون تو برای خودتون
چیه سه روز با عجله برین و بیاین... قشنگ برید یه هفته اونجا مال خودتون. چیه بخواین برین اینور تو هتل مُتلها و ویلاها و غیره آواره بشین!!
برای خودتون هر جور خواستید استفاده کنید
پسر هم تو دلش میگه عجب چیزی! میاد خونه :
👱🏼♂ خانوم سلام، نمیریم!
👩🏻 چرا؟ چیشده؟
👱🏼♂ مامانم گفته عید بریم تا....
👩🏻 من الان میخوام، ویلا هم نمیخوام ..
من سفر میخواستم، جا برام مهم نبود که
👱🏼♂ببین شعور نداری یعنی همین دیگه!
🔺 چرا اینجوری می کنی آقا؟ مگه تو نمیخواستی نیاز خانمت رو تأمین کنی؟
⚪️ ایرادی نداشت پسر بیاد بگه :
- امروز خونهی مامانم بودم، مامانم فهمید ما میخواییم بریم سفر، گفت: این پیشنهادم هست
- برو با خانمت در میون بذار، بگو اگه الان مایلین به سفر برین و تصمیمتون رو گرفتید و خودتون علاقه دارید که هیچ ..
- اما اگه برای این عجلهای ندارین این پیشنهاد هم هست میتونید عید برید !!
- الان مقدور نیست، اما عید برید میتونم برای یک هفته فلان ویلا رو هم بگیرم،
🔺👈خانوم بیا بشین ببینیم آیا تغییر بدیم اون تصمیم و برنامهای که گرفتیم رو؟
#پس•••
⚠️ "دیگه گرفتیم دیگه" حرف غلطیه!!
نباید که لجباز باشید،
✔️ برنامه رو عوضش بکنیم منتها
بهصورت #عرضهی_پیشنهاد باشه.
⛔️اعمال پیشنهاد یعنی اینکه والدین مثلا بگن:
"یه وقت الان نرین سفر... دیوونهاید مگه؟"
🔰 مادر من (خدا رحمتشون کنه) نسبت به سرما خوردنِ طفل، حساس بودند... در این زمینه خاطراتی داشتند که بماند.
👈خیلی به پوشوندن بچه اصرار داشتند خب به من شکایت میکرد ...
به من میگفت: خیلی بیفکری !!
به خانم هم میگفت 😅
✅اما ما حلّش کردهبودیم
🔺خانمم دیده بود که مادرم روی این قضیه حساسه... از طرفی هم میدید پوشوندن بچه هم تصمیم نادرستیه... آخه گرمیش میشه ... همونطور که سرما بَده، گرما هم بده برا بچه!!
🔺بچه میخواد جنب و جوش داشته باشه، طفلی میخواد تقلا داشته باشه، انقدر پیچوندیش لای پتو، کلّهش رو به زور پیچوندیش، که این بچه داره خفه میشه ... اصلا بچه آسیب رشدی پیدا میکنه
🤷♂ اما خب این خلاف اون چیزیه که مادرم انتظار داشت، اون میخواد اینو لای چند تا لباس بپیچونیم، ما اینو چجوری حلش کرده بودیم؟
👌 بچه که بیرون بود پوشش چند لایه نداشت!! دم در خونهی مادرم بودیم، من اومدم در خونه رو بزنم، خانومم گفتند:
یه دقیقه وایسین ... یه دقیقه وایسین
👈 از توی ساکشون یه پتو درآوردن پیچوندن دوره بچه،
گفتم خانوم داریم میریم تو، چرا می پیچونیش؟
گفت مادرتون اینجوری دوست دارن، اینجوری آروم میشن، بریم خیال اون رو هم آروم کنیم.
👈 پس لازم نیست بریم عملیاتی رو انجام بدیم... در نهایتِ احسان، رعایتشون میکنیم
بعد مادر من به من میگفت :
ببین از این خانومت یاد بگیر، به تو بگم که جوابمو میدی، میگی لازم نیست ... اینو ببین 😄
🔺یعنی خانومم اومده بود با یک مدیریت ساده همه چی رو درست کرده بود .. نباید که تصمیم و برنامه رو به نفع مادر فقط تغییرش داد
میشه رعایتش کرد اونم این طور :
یعنی یه رعایت شیرین که او (مادر) لذتش را میبرد، من (مَرد) هم احساس عظمتش را در این رفتار مییابم
اینطوری اون(خانم) هم نگفت:
به مامانت بگو چیکار داره .. ما خودمون بلدیم ... بچه که نیستیم،
🔺اینا مالِ ضعفه، مال نبودِ قابلیت و ظرفیته...
🔸ظرفیت روانی خیلی مهمه ... با این ظرفیت، میتونید توی مشکلات (مخصوصا دخالت بزرگترها) مدیریت مناسب و خوبی داشته باشید.
دیگه بیجهت و نامناسب درگیر نمیشیم
وسیلهی آشفتگی دیگران هم نمیشیم ...
🔴 بعضیها که اصلا خودشون میرن والدینشون رو تحریک میکنند،
🧕🏻دخترهاومده با گررریه!!بعدگفتهچیزینیست
👵🏻 مامان جان چیزی هست دیگه بگو،
🧕🏻نه چیزی نیست ...
👵🏻آقا چیزیه دیگه اونم با این حالت تو
🧕🏻 بعد میگه نمیتونم بگم ...
👵🏻برای چی؟
🧕🏻شوهرم بفهمه خیلی بد میشه ..
خب الان فکر میکنن اینو زده، کشته یا خدا میدونه چیکارش کرده؟
👈بعدم میگه من که چیزی نگفتم
خب تو با اون تیپ و قیافه و بغضی که آوردی ... میخواستی چیکار کنی؟ رفتی اختلاف رو راه انداختی ...
خانوم اومده این بغض رو به مادرش نشون داده، مادره زنگ زده بود:
دستتون درد نکنه ... دستتون درد نکنه ...
اینجوری قول داده بودین؟ گفتین دختر شما دختر ما هم هست،
پسرت که زده بچهی منو چنان داغون کرده این نِفله شده ... بیاین ببینین چیکارش کرده،
🤦♂ بعدا معلوم شد هیچی نبوده :
این آقاهه گفته بریم فلانجا، خانم گفته بزاریم برای بعد ... بعدش خانم با این بغضش اومده و همه چی رو به هم ریخته و رفته .
آقا چی گفته؟ بفرمایید هی میگفتین بیاین ازدواجکن ... بفرمایید این بود اون ازدواج کنِ شما؟؟ خوشحال شدین؟!
رفته اونو روشن کرده درحالیکه او باید میآمد مدیریت درست میکرد ...
وای از این ضعفها ...
وای از این ضعف چه ها که چه میکند.
👈پس نگیم :
مشکل اونا هستند (بزرگترها و اطرافیان)
اونا شروع کردند ... و الا ما همو خیلی دوست داشتیم،
✔️درستش اینه:
شما همو دوست داشتید اما بلد نبودید یه اداره درست به این زندگی مشترک.تون بدین.
ادامه دارد ...
کفو هم بودن همسران
کفو در لغت به معناي شبيه و مانند است، بين دختر و پسر بايد سنخيت باشد، در قرآن و روايات ائمه معصومين(ع) در مورد تناسب بين زوجين سفارش زيادي شده است. به طوري که مهمترين تناسب و سنخيتي که بين دختر و پسر بايد لحاظ شود دينداري است. امام صادق(ع) فرمود: دختر دانا و با معرفت جز با جوان با معرفت و شايسته زندگي نميکند.
(بحارالانوار، ج100)
معیارهای مهمی که باید حتما مورد توجه قرار گیرد:
1-راستگویی
صداقت اعتماد میآورد. دروغهای عمدی و بزرگ اعتماد را از بین میبرد و بدبینی و ناامنی را جایگزین میسازد.
لازم نیست برای نشان دادن صداقت خطایی كه فرد در گذشته انجام داده و دیگر تكرار نشده است، اعتراف كرد. چیزی را نباید پوشاند كه با گذشت زمان و تحقیق آشكار میشود. مانند نادرستی در بیان سن، شغل، مدرک تحصیلی، بدهی مالی، عقد و ازدواج قبلی، بیماری ادامه دار، عیب و نقص جسمی و عضوی، جدایی والدین، مسئولیت ذهنی و جسمی یكی از اعضای خانواده.
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
✨🕊✨ 😈 #آرامش_طوفانی ۷ علل "خ.ا" : #نگرانی و #افسردگی نوجوونی نگرانیهای مختلفی داره. 💢نگ
⭕️ #ترک_گناه_خودارضایی ⭕️
(گناهی که 98درصد جوانان مبتلایند😔)
مبحث #آرامش_طوفانی
👇👇👇👇
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
✨🕊✨ 😈 #آرامش_طوفانی ۷ علل "خ.ا" : #نگرانی و #افسردگی نوجوونی نگرانیهای مختلفی داره. 💢نگ
👆👆👆👆👆👆👆
🔰یک #شهردار پیدا شد و گفت که من این بیماری رو معالجه میکنم.
اومد #کارهای_دستی از قبیل بافتنی رو تشویق کرد و برای زنها مسابقههای خوب گذاشت و جایزههای خوب گذاشت و جایزه های خوب تعیین کرد.
طولی نکشید که زنها دست از قمار کشیدند
و به این کارها پرداختند.
💡 اون مرد علت رو تشخیص داده و فهمیده بود که علت پرداختن زن ها به قمار، #بیکاری و احتیاج اونا #سرگرمیه.
👈 منشأ خ.إ هم بیشتر وقتا #نداشتن_برنامه برای اوقات فراغته .. برای ریشه کن کردن یه گناه، عاقلانه تر اینه که اول علتش رو از بین ببریم.
#علل_خودارضایی{ب۸}
[مباحث آرامش طوفانی]
🔴🔴 مادر مضطرب ، مادر عصباني ، مادر انفجاري ، مادر افسرده ، مادري كه تنبيه بدني مي كند :
ناامني را در فرزندش رشد مي دهد .
اين كودكان و نوجوانان ، بيماران رواني امروز و آينده خواهند بود .
🚫 پدري كه بي حوصله است ، پدري كه تنبيه گر است ، پدري كه از تهديد استفاده مي كند ، پدري كه با مادر هماهنگ نيستند :
ترس و اضطراب دائمي و احساس حقارت را در فرزندش رشد مي دهد .
اين كودكان و نوجوانان ، بيماران رواني امروز و آينده هستند.
💟 @sahebzaman14 💟
دلیل از بین رفتن خلاقیت کودکان چیست؟
از بزرگترین وظایف والدین شناسایی خلاقیت و استعدادهای کودک است.
متاسفانه وجود قوانین خشک و دست و پاگیر خانه، تاکید افراطی بر جنسیت، هوش و حافظه کودک از مواردی است که باعث محدود شدن خلاقیت کودک می شود.
توصیه می شود، والدین از طریق درگیر شدن در فعالیت های خلاق کودک در رشد خلاقیت فرزند خود سهیم شوند و فرصت های لازم را برای سئوال کردن، کنجکاوی و کشف محیط به کودکان فراهم کنند
💟 @sahebzaman14 💟
علیرضا امیدی¦ آموزش ازدواج💞
🔹 #او_را ... ۲۶ -برو اونور عرشیا... درو قفل کرد و کلیدو گذاشت تو جیبش‼️ -تو هیچ جا نمیری😠 -یعنی
🔹 #او_را ... 27
چند ثانیه با تعجب فقط نگاه میکردم که کم کم دورش شلوغ شد...😳
بعد چنددقیقه آمبولانس اومد و عرشیا رو گذاشتن رو بلانکارد و بردن...
بدون معطلی افتادم دنبال آنبولانس و باهاش وارد بیمارستان شدم❗️
عرشیا رو بردن تو یکی از بخشا و دو سه تا دکتر و پرستار هم دنبالش....
دل تو دلم نبود...
به خودم فحش میدادم و عرض راهرو رو میرفتم و میومدم که یکی از دکترا اومد بیرون👨⚕
سریع رفتم پیشش
-ببخشید...
سلام
-سلام،بفرمایید؟؟!!
-این...
این...
این آقایی که الان بالاسرش بودید،
چشه؟
یعنی چیشده؟؟
مشکلش چیه؟؟😥
-شما با ایشون نسبتی دارید؟؟
تو چشمای دکتر زل زدم،
داشتم تو فکرم دنبال یه کلمه میگشتم،
که نگاهی به سرتاپام انداخت و با ته اخم،گفت:
چرا قرص خورده؟؟؟
با تعجب گفتم:
-قرص😳⁉️
چه قرصی؟؟
-نمیدونم ولی ظاهرا قصد خودکشی داشته!!
کمی دیرتر میرسیدید احتمال زنده بودنش به صفر میرسید!!
😨با چشمای وحشتزده و دهن باز به دکتر نگاه میکردم که گفت:
-همکارای ما دارن معدشو شست و شو میدن،
چنددقیقه دیگه برید پیشش...
تو این وضعیت بهتره یه آشنا کنارش باشه😒
همونجا کنار راهرو نشستم و کلافه نفسمو بیرون دادم...
هوا داشت تاریک میشد ،
نه میتونستم عرشیا رو تنها بذارم،
نه میتونستم دیر برم خونه😣
همش خودمو سرزنش میکردم...
اخه تو که از سعید و هیچ پسر دیگه ای خیری ندیده بودی،برای چی باز خودتو گرفتار کردی😖
بلند شدم و رفتم بالاسر عرشیا،
تازه به هوش اومده بود.
سرم تو دستش بود...
بی رمق رو تخت افتاده بود.
با دیدن من انگار جون تازه ای گرفت و چشماش برق زد...😢
-چرا این کارو کردی؟
-تو چرا این کارو کردی؟؟😢
-عرشیا رفت و امد تو این رابطه ها معمولیه...
نباید خودتو اینقدر زود ببازی...
-پس خودت چرا با رفتن سعید خودتو باختی؟😏
کلافه دستمو تو هوا تکون دادم و گفتم
-اولا رابطه من و سعید فرق داشت...
بعدشم من دخترم،
تو پسری!مردی مثلا!!
-اولا چه فرقی؟
یعنی من از اول بازیچت بودم؟😢
بعدشم مگه مردا احساس ندارن؟؟
-عرشیا...
من دیرم شده...
میشه بگی یکی از دوستات بیاد پیشت من برم؟؟
بابا و مامانم شاکی میشن...
روشو برگردوند و اشک از چشماش سرازیر شد😭
-خیلی بی معرفتی...
برو....
"محدثه افشاری"
┄┅─✵🍃•°🌸°•🌼°•🍃✵─┅┄
💟 @sahebzaman14 💟