#معرفی_کتاب
⭕ قرآن کریم و روایات مدرستین
✅تاثیر ادبی آیات مکی بر قریش و استماع پنهان آن
📚قسمت هایی از کتاب «قرآن در دو مکتب» علامه عسکری
🔷 ابن هشام و دیگران روایت می کنند :
🔹ابوسفیان و ابوجهل و اخنس شبی بیرون آمدند تا مخفیانه آیات قرآن را بشنوند . در حالی که رسول خدا در منزل خود به نماز ایستاده بود هر کدام از آنان بدون اطلاع دیگری به گوشه ای ایستادند و تا صبح قرآن را گوش دادند . در راه بازگشت به هم رسیدند و یکدیگر را سرزنش کردند و گفتند «تکرار نکنید که اگر سفیهان شما را ببینند دچار تردید می شوند آن گاه به راه خود رفتند. اما شب دوم نیز آمدند و باز هم گوش دادند تا هوا روشن شد. یکدیگر را دیدند و توصیه پیشین را یادآور شدند و رفتند. شب سوم نیز آمدند و قرائت قرآن را شنیدند . در پایان یکدیگر را دیدند و گفتند از هم جدا نشویم تا پیمان ببندیم که دیگر چنین نکنیم.آنان پیمان بستند و از هم جدا شدند.
🔅آفتاب که برآمد اخنس عصا برداشت و نزد ابوسفیان رفت. و گفت ای ابا حنظله درباره آنچه از محمد شنیدی چه نظری داری؟
ابوسفیان گفت: ای اباثعلبه چیزهایی شنیدم که هم خود آن ها و هم مرادش را فهمیدم و چیزهایی شنیدم که نه خود آن ها و نه مراد آن ها را فهمیدم.
اخنس گفت سوگند می خورم که من هم چنین هستم.
آن گاه نزد ابوجهل رفت و گفت: ای اباحَکم نظرت درباره آنچه از محمد شنیدی چیست؟
🔻ابوجهل گفت چه شنیدم! ما با قبیله بنی مخزوم با قبیله بنی عبد مناف رقابت کردیم اطعام کردند اطعام کردیم. امداد کردند یاری کردیم بخشش کردند بخشش کردیم تا در رقابتی سخت همانند دو اسب شرط بندی مساوی و موازی شدیم اما اکنون می گویند ما پیامبری داریم که از آسمان به او وحی می شود ! این سخن را چگونه باور کنیم؟ بخدا سوگند هرگز به او ایمان نمی آوریم و تصدیقش نمی کنیم.
اخنس برخاست و رفت.
💢این اثرگذاری قرآن کریم فقط از بعد ادبی و جاذبه لفظی سبب شد قریشیان با تمام توان بکوشند تا حاجیان بیت الله را از شنیدن قرائت قرآن رسول الله بازدارند.
#علوم_قرآنی
✅کانال علامه عسکری
🆔 @Allameaskari
#مرحوم_علامه_عسگری با سه عنصر اندیشه بزرگ و انگیزه فراوان و درد دینی که داشتند،
به سراغ شناخت صحیح دین رفته و با استفاده از روشهای نو به موفقیتهایی دست یافتند و باید در نظر داشت کسی به این توفیقات علمي دست يازيده که اشتغالاتي در کارهای #سیاسی و اجتماعی آن روزعراق نيزداشته است ودر آن كارهانيز موفقیتهای بزرگ را كسب نموده است.
به عنوان نمونه تاسیس محیطهای آموزشی و پرورشی از کودکستان تا دبیرستان و سرانجام دانشکده اصول دین،و يا تأسيس مراكزدرماني وياشركت درتأسيس حزب الدعوه الاسلاميه نمونه هايي از کارهای ایشان است.
مرحوم #آيت_الله_خويي پس ازنشر كتاب تحقيقي 150 صحابی ساختگی فرمودند:
من تعجب میکنم که ايشان با این همه کار چگونه فرصت کارهای تحقیقی و علمی را دارد.
@Allameaskari
کتاب #عبدالله_بن_سبا
تعبیر مرحوم علامه شیخ #محمد_جواد_مغنیه که در نامۀ خود چنین مینویسد:
« من به پیروی از علمای تشیع به وجود #عبدالله_سباء معترف بودم
ولی رفتارش را سبک و ننگین دانسته و گفتارش را انکار می کردم.
علامه عالی قدر آقای #سید_مرتضی_عسکری این بنا را از اساس ویران کردند
و با تحقیقات عمیق خود اثبات فرمودند که عبدالله بن سبا افسانهای بیش نیست
اگر بگویم کتاب عبدالله بن سبأ تنها کتاب عربی است که تاریخ را بر پایه دانش بررسی کرده و در آن غور نموده مبالغه نکردم.》
#علم
✅ @Allameaskari
#جایگاه_کتاب_احادیث_امامومنین_عایشه
#قسمت_اول
#علامه_عسکری (ره) میفرمودند:
#عايشه بانقل اين روایات،
رسول اكرم صلي الله وعليه وآله وسلم را از جایگاه و مقام والايي که دارد پایین آورده
و آن شخصيت #ملكوتي و #عرشي را به موجود #عادي و #فرشي تبديل مي كند.
متأسفانه #مستشرقين هم براي شناخت پيامبر اسلام به اين گونه روايات مراجعه مي كنند
وخواهد شد آنچه شد !!
یکی از اثرات اين روایات کتاب #آیات_شیطانی است.
اگر #آیات_شیطانی نوشته میشود ثمره آن روایاتی است که #عايشه وديگران از اسلام و پیامبر اسلام بیان کرده اند
و يا #کاریکاتورهای_موهنی که علیه پیامبر کشیده شد در واقع تصویر آن بیاناتی بوده است که از اين گونه روايات به دست مي آيد.
@Allameaskari
#جایگاه_کتاب_احادیث_امامومنین_عایشه
#قسمت_دوم
#علامه_عسگری (ره) میفرمودند:
غیر شیعه پیامبر را از احادیث #عایشه میشناسد
و آن پیامبری که در این روایات است قابل #ایمان آوردن نیست.
تصويري كه #عايشه در اين روايات از پيامبر به خواننده مي دهد،
پیامبری است که معاذالله در مجلس #شراب مینشیند،
در مجالس #رقص #عایشه را به دوش می گيرد تامنظره رقص را تماشاكند
و يا در عادات ماهانه با عایشه همبسترمي شود!!
مواردي که همگي بااصل و متن دین سخت مغايرت داردوآيات قرآن به خلاف آنچه كه عايشه نقل كرده، حكم مي كند.
@Allameaskari
علامه عسکری
#جایگاه_کتاب_احادیث_امامومنین_عایشه #قسمت_دوم #علامه_عسگری (ره) میفرمودند: غیر شیعه پیامبر را از
💢راز #تعدد_زوجات_پیامبر
🚫مسئله ای که معاندان و بی خبران به آن خرده می گیرند . جواب مفصل را در کتاب نقش عایشه در تاریخ اسلام بخوانید
💠 بیان حکمت این عمل رسول خدا نیاز به مقدماتی بس طولانی دارد که این نوشته را گنجایش آن نیست اما به طور خلاصه به عنوان مقدمه میگوییم از انجا رسول اکرم لا ینطق عن الهوی یعنی حرفی از روی هوی هوس نمیزند و معصوم از خطا و اشتباه است هم چنین هیچ فعلی را از روی هوی و هوس مرتکب نمی شود و این را باید اولا اعتقاد کنیم. در ادامه در مورد تحلیل علت تعدد زوجات می گوییم:👈🏻
👈🏻اولا علامه عسکری در کتاب نقش عایشه در احادیث و تاریخ اسلام می فرمایند برای درک صحیح جریانات تاریخی ،مسائل و اتفاقات آن ،یک چیز بسیار مهم وجود دارد و آن شناخت آن #زمانه و #برهه از تاریخ است که می خواهید تحلیلش را بدانید. به طوری که باید طوری مردم آن زمان، خلقیات، آداب و رسومشان را بفهمیم که انگار با آن ها زندگی کردیم.
👈🏻دوما عصری که رسول خدا در آن میزیسته همانطور که درپست های قبل هم اشاره شد عصر شکستن حرمت زن و بی احترامی به زن و ارزش قائل نبودن به زنان بوده است. اززنده به گور کردن دختران گرفته تا استفاده و بهره های نامشروع و درآمدزایی به وسیله زنان.
👈🏻سوما جامعه آن زمان و مردمانش به گونه ای بودند که به راحتی زنان خود را طلاق داده و بی سرپرست و بی پناه رهایشان می کردند یا اینکه در جنگ ها همسرانشان شهید می شدند و خانواده آن ها بی سرپرست و بی پناه می شدند و لازم بود پیامبر تدبیری برای جمعیت این زنان بی پناه که کم کم و رفته رفته جمعیتشان زیاد می شد بیندیشند.
👈🏻چهارما بسیاری از زنانی که پیامبر با آن ها ازدواج نمود در طول حیات پیامبر و بسیار زودتر از ایشان وفات کردند یعنی سنشان بیشتر از پیامبر بوده و نازا هم بودند.
💥علامه در این کتاب جریان ازدواج پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله با هرکدام از همسرانش را مجزا بررسی می کند که به ما به ذکر سه مورد از آنها برای اختصار کلام بسنده می کنیم:
🔹زینب دختر خزیمه
زينب، دو شوهر پيش از پيامبر كرده بود شوهر دوم او در احد شهيد شد پيامبر او را خواستگارى فرمود وى امر خودش را به پيامبر (ص) واگذارد پيامبر (ص) در ماه رمضان سال سوم هجرت با وى ازدواج فرمود زينب پس از هشت ماه كه در خانه پيامبر زيست در ماه ربيعالاول سال چهارم وفات كرد.
🔹ازدواج پیامبر با ام المومنین ام سلمه: نامش هند دختر ابواميه مخزومى و مادرش عاتكه دختر عامر مخزومى است، ام سلمه نخست همسر ابوسلمه عبدالله فرزند عبدالاسد مخزومى بود. اين زن و شوهر هر دو در مكه اسلام آوردند و هنگامى كه آزار كفار قريش در مكّه بر مسلمانان طاقت فرسا شد، رسول خدا به ايشان دستور فرمود به حبشه مهاجرت كنند. ام سلمه در حبشه فرزندان خود را به دنيا آورد سپس ايشان به مكّه بازگشتند و چون پيامبر از مكّه به مدينه مهاجرت فرمود ابوسلمه زن و فرزند خود را سوار بر شترى كرد و مهار شتر را بدوش گرفته رهسپار مدينه گرديد و سپس ابو سلمه همسرش در جنگ احد زخم برداشت و شهید شد. ام سلمه بی سرپرست ماند رسول خدا پس از وفات ابوسلمه امّ سلمه را كه بانوى سالمند و نازا بود به عقد خود درآورد، و با اين عمل خود، آن بانوى سالمند را كه ديگر خود و فرزندانش سرپرست و نان آورى نداشتند، تحت حمايت و سرپرستى خود قرار داد.ام المؤمنين ام سلمه، در زمان خلافت يزيد فرزند معاويه، و پس از شهادت امام حسين بن على عليهما السلام بدرود حيات گفته است.
👈🏻همچنین ازدواج حضرت با جویریه حارثی که داستان مفصلی دارد موجب ایمان آوردن قوم این زن به اسلام شد.
#نشرحداکثری
#شبهه
✅پیشنهاد می کنیم کتاب نقش عایشه در تاریخ اسلام را مطالعه نمایید.
📝 جهت سفارش کتاب👈🏻@Aghayabnalhasan
🔶کانال علامه عسکری پاسخگویی شبهات اعتقادی تاریخی شما🔰
🆔 @Allameaskari
علامه عسکری
💢راز #تعدد_زوجات_پیامبر 🚫مسئله ای که معاندان و بی خبران به آن خرده می گیرند . جواب مفصل را در کتاب
💢ازدواجی دیگر از رسول خدا صلوات الله علیه وآله و حکمت خداوندی آن
📚 برگرفته از کتاب نقش عایشه در احادیث تاریخ اسلام
🔶صفيه دختر حى
🔸صفيه دختر حی بن اخطب، از سلاله هارون برادر حضرت موسى (ع) است. مادرش بره دختر سموال از طايفه بنى قريظه است.
صفيه در ابتدا به سلام فرزند مشكم شوهر كرد و سپس از او طلاق گرفت و به عقد كتانه فرزند ربيع از يهوديان بنی نظير درآمد. ربيع در جنگ خيبر بدست مسلمانان كشته شد. پس از جنگ خيبريان به اسارت مسلمانان درآمدند، و رسول خدا صفيه را كه جزء اسراى جنگى بود به خود اختصاص داد و چون در سيماى او آثارى از كبودى مشاهده كرد علت آنرا جويا شد و صفيه در پاسخ حضرت داستان خود را چنين بيان داشت:
شبى در خواب ديدم كه ماهى از مدينه برآمد و در دامان من قرار گرفت. بامدادان خواب خود را براى ربيع شوهرم بازگو كردم. او از اين خواب من سخت بهم آمد بر سرم فرياد كشيد وگفت:
- آرزو دارى كه همسر پادشاهى شوى كه در مدينه ظهور كرده است؟! و چنان سيلى به صورتم زد كه بر اثز آن صورتم بود شد. و اين، اثر آن ضربت است.
رسول خدا پس از شنيدن داستان صفيه به او فرمود:
- اگر اسلام را قبول كنى ترا به همسرى خود می پذيرم، و اگر به يهوديت خود پايبند باشى ترا آزاد می كنم تا به قوم و قبيله خود بازگردى.
- پيش از آنكه مرا به اسلام بخوانى به آن ايمان آوردهام، از طرفى پدر و مادرى هم كه ندارم و با يهوديانم نيز سر و كارى نيست كه مرا در پذيرش كفر و ايمان به خود وا می گذارى، خدا و پيامبرش از آزادى و بازگشت به سوى خويشانم برايم بسى ارزنده ترند.
پس رسول خدا دستور داد تا عده وفات نگه دارد، آنگاه او را به عقد خود درآورد و در مدينه در محله عاليه و در خانه يكى از افراد قبيله بنی حارثه منزل داد.
عايشه بطور پنهانى در حالى كه نقاب به چهره داشت از صفيه ديدن كرد. رسول خدا از او پرسيد:
- صفيه را چگونه زنى يافتى؟
- او را زنى يهودى ديدم.
- به صفيه چنين مگو كه او اسلام آورده و اسلامش نيكو است.
صفيه پيغمبر خدا را از صميم قلب دوست داشت و از ابراز اين علاقه قلبى خوددارى نمی كرد. از وظاهر اين محبت و دوستى اينكه وقتى كه رسول خدا در بستر بيمارى افتاده بود و همسرانش پيرامون او جمع شده بودند، صفيه با حالتى مضطرب و نگران خطاب به پيغمبر خدا گفت:
بخدا قسم آرزو دارم كه دردت به جان من بيفتد.
ديگر همسران پيغمبر با شنيدن سخن صفيه، به چشم و ابرو به يكديگر اشاره كرده سخن او را حمل بر تظاهر و خودنمائى كردند .. اين حركت دوراز انصاف آن بانوان از چشم رسول خدا پنهان نماند روى اين اصل خطاب به آنان فرمود:
- برويد دهانتان را آب بكشيد!{یعنی غیبت کردید} پرسيدند:
- چرا؟
- از ايما و اشاره تان به صفيه!!! قسم بخدا كه او راست می گويد، و هر چه گفت از ته دلش گفت.
صفيه به سال پنجاه و دوم از هجرت در زمان خلافت معاويه در مدينه در گذشت و در قبرستان بقيع بخاك سپرده شد.1
1-طبقات ابن سعد ج 8 ص 120
🔶کانال علامه عسکری پاسخگویی شبهات اعتقادی تاریخی شما
🆔 @Allameaskari
#هرجمعه_حکایتی_ازبزرگان
💠حاج هادی ابهری و مقام شهید نواب صفوی
🕯مرحوم مبرور سالک صادق و تقی متقی حاج هادی ازمردم با ایمان و پرهیزکار ابهر است و در زمان خود از بکائین شمرده می شد زیرا روزی نبود که از گریه آرام داشته باشد مردی عامی بی سوادی بود ولی روی اخلاص عمل وخلوص نیت و صفا و مودتی که داشت کلمات حکمت آمیزی روی زبانش جاری می شد. گویا مصداق حدیث شریف نبوی صلی الله علیه و آله وسلم که می فرماید : (من اخلص لله اربعین صباحا جرت ینابیع الحکمة من قلبه الی لسانه) بود گریه بسیار می کرد حسابش با خدا مرتب بود. نگارنده قضایایی از آن مرحوم دارم که اگر بخواهم آن چه را که دیده و شنیده ام از آن مرحوم بنویسم یک کتابی خواهد بود.
💥در سال 1361 قمری که برای تحصیل به نجف اشرف مهاجرت کردم با دست خالی به حضرت امیر علیه السلام عرض کردم اگر اجازه توقف به این عبد خود می دهید وسائل ماندنم را مرحمت فرمائید. بعد از چند روز در صحن مطهر به مرحوم حاج هادی مزبور برخورد کردم و اصلا او را از قبل ندیده و نمی شناختم چون مرا دید گفت: اسمت محمد است؟ گفتم آری گفت اهل شاه عبدالعظیم هستی؟ گفتم آری گفت خدمت حضرت امیر تقاضایی دادی؟ گفتم آری گفت به من حواله کرده اند که ما یحتاج ماندن تورا فراهم کنم و هرچه لازم داشتم خرید و مبلغ هفت دینار عراقی به من داد و مرا از آیت الله اصفهانی و غیره مستغنی نمود. خلاصه آن مرحوم روابط عجیبی با ائمه اطهار علیهم السلام داشت، مکاشفات و منامات غریبی داشت. مورد توجه مخصوص مرحوم آیت الله العظمی اصفهانی و بعضی از مراجع دیگر بود با این نگارنده در حرم مطهر امیرالمومنین عقد اخوت و برادری بسته و با بسیاری از علماء معاصر صیغه برادری خوانده بود.
🖌مکاشفه عجیبی برای مرحوم نواب صفوی دارد که ذکر آن موجب سرور دل ها و روشنی چشم ها خواهد بود.
فرمود در سفر مکه چون به مدینه مشرف شدم روزی برای زیارت قبور ائمه شریف بقیع رفتم و چون قبور ویران چهار امام معصوم را دیدم گریه مرا دست داد به طوری که بیخود شده و روی زمین حرم افتاده می بوسیدم و گریه می کردم. عسکرهای صعودی آمدند مرا بلند و کشان کشان به اداره برده و از من تعهد گرفتند که دیگر به آنجا نروم و مرا آزاد کردند من به حرم حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله رفته و عرض و شکایت که تا به کی ما اینگونه شدائد را ببینیم. پس از ساعتی بیرون آمدم ولی با اینکه از طرف عسکرها و اداره امر به معروف آنان ممنوع از تشرف به بقیع شریف بودم اما عشق آن بزرگواران مرا تحریک نموده و بی اختیار به طرف قبرستان بقیع رفتم و چون به درب قبرستان رسیدم دیدم درب بسیار عالی و صحن سرای عجیب و بدیعی دیدم که در هیچ یک از مشاهد مشرفه عراق و ایران ندیده بودم کفش هایم را درآورده و وارد صحن شدم دیدم حرم مطهر ائمه بقیع با گنبد و منارای طلایی رفیع و ایوان بسیار با صفایی که هرگز مثلش را ندیده بودم می باشد تعجب کردم که از دیروز عصر تاکنون این بناء مجلل را کی ساخته است پس با ذوق و شوق فراوان به طرف حرم ائمه روان شدم اما هیچکس را نمی دیدم تا به ایوان رسیدم مشاهده کردم که سید بزرگواری که عمامه سبز بر سر دارد درب حرم ائمه علیهم السلام ایستاده و با یک هیبت و وقار تمام دربانی ائمه علیه السلام را مینماید. گفتم خدایا این آقا کیست که این اندازه مقام دارد دربان امامان است نزدیک رفتم دیدم مرحوم مغفور سید مجتبی میرلوحی (نواب صفوی) است خوشحال شدم ورفتم با او مصافحه و معانقه کنم ناگهان دیدم کنار قبور ویران شده آنها ایستاده ام و از آن مناظر هیچ اثری نیست. دانستم که باطن مشاهد آن است که دیدم و فهمیدم مرحوم نواب مقام بلندی نزد اجدادش دارد.
📖گنجینه دانشمندان ج3 ص46 تا 48
🔷کانال علامه عسکری🔷
📒 @Allameaskari
💥تاریخچه ای از دوران عرب جاهلی
📚قسمت هایی از کتاب القرآن الکریم و روایات المدرستین علامه عسکری
#علوم_قرآنی
🔷نظام قبیلگی اعراب جاهلیت
🔹اعراب بدوی صحرانشین ، قبیله هایی کوچ کننده بودند که برای دستیابی به آب و مرتع از سویی به سوی دیگر می رفتند و طبیعت موجود آنان را به محافظت از این زندگی مجبور می کرد.
زندگی صحرانشینی سخت و طاقت فرسا بود ولی به دلیل داشتن بیشتریم سهم آزادی بر هرنوع زندگی مدنی ترجیح داشت.
🔹این حیات خشن ، قبایل را برای دست یابی به آب و مرتع به نبرد با هم وا میداشت و بدبینی را بر سرشت و سیره آن ها چیره میکرد. در چنین وضعی شخصی صحرانشین غریبه را دشمنی می بیند و می کوشد تا اموال او را گرفته یا از چراگاهش محرومش کند.
زن صحرا نشین از ازدواج با مرد زر اندوز یا برده زادگان و کسانی که در نسبشان شبهه ای بود پروا می کرد، چون #صاحب_مال نزد عرب ارزشی نداشت.
🔶نظام اقتصادی و منابع ثروت اعراب جاهلیت
🔸قبیله قریش به ویژه تمام مردم مکه تجارت پیشه بودند . مردم مدینه و حومه آن مردم طائف ، یمن ، عراق و شام به زراعت باغ داری و دام داری می پرداختند.
🔸از جمله منابع ثروت مردم در شهر های مکه ، طائف و مدینه ربا ، قمار و روسپی داری بود . سایر مردم جزیرة العرب مانند عشایر و قبایل صحرا نشین دنبال آب مرتع، قتل و غارت و اموال دیگران بودند . مردان را می کشتند زنان و کودکان را اسیر می کردند اموال را غارت می کردند و در بازار های مخصوص خود می فروختند و به سرودن حماسه افتخار می کردند.
📝علامه عسکری در این کتاب برای حل شبهاتی در مورد قرآن کریم لازم می دانند عصر جاهلی ای که قرآن در آن نازل شده را ابتدا تبیین نمایند که به گفته خودشان برای حل بسیاری از روایاتی که به دروغ علیه قرآن جعل شده به بیان ویژگی های این عصر بسیار احتیاج داریم.
♨️کانال علامه عسکری♨️
🆔 @Allameaskari
✅ بمناسبت ولادت امام عسکری علیه السلام حدیثی از آن امام بزرگوار و داستانی از احیاگر شهر امام عسکری ( سامرا ) میرزای شیرازی(سید محمد حسن شیرازی)
💠امام حسن عسکری:
قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِي فَمِهِ وَ فَمُ الْحَكِيمِ فِي قَلْبِهِ
بحار الانوار، علامه مجلسی، ج78، ص374، ط بیروت.
قلب شخص احمق در زبان او و زبان شخص حکیم در قلب اوست.
✅داستانی از فطانت و ذکاوت میرزای شیرازی
💢 شهر سامرا را غالبا خانواده های اهل سنت تشکیل می داد.
میرزای شیرازی برای احیای آن منطقه خود شخصا به آنجا رفت و حوزه ی علمیه ای تشکیل داد. و این کار باعث شد بسیاری از علماء و طلاب از نجف به سامرا بیایند و آنجا مرکزیت پیدا کند.چون میرزا بعد از شیخ انصاری صاحب مرجعیت شده بود و از لحاظ مراتب علمی فردی مهم بود.
ورود این عالم بزرگ باعث رونق شهر سامرا و هم چنین حرمین شریفین شد و از مظلومیت این دو امام همام کم کرد و باعث تبدیل آنجا به مرکز علمی تشیع شد و
مانند حوزه نجف سابق و حوزه قم فعلی حائز اهمیت گشت.
در آن زمان فقط چهارصد خانواده شیعه بین هفت هزار هزار خانواده اهل سنت وجود داشت.
در طول تاریخ شاهد بی مهری این شهر و اهلش به اهل بیت و تشیع بوده ایم و جریان شهادت مظلومانه امام عسکری خود گواه این مطلب است.
دولت های عثمانی و بریتانیا هم وقتی نفوذ و سیاست میرزا را می دیدند به هر دسیسه ای دست می زدند تا او را مغلوب کنند لذا از این جو شیعه و سنی حاکم بر شهر سوء استفاده کرده و به تفرقه افکنی بین آن ها و نقشه کشیدن علیه شان مشغول بودند.
بر اثر برخی ازین اختلافاتی که بین دو مکتب وجود داشت فرزند میرزای شیرازی که بزرگ سامرا بود در یک درگیری کشته می شود.
دولت بریتانیا سعی می کند ازین حادثه سوء استفاده کرده و آتش به دامن اختلاف بین شیعه وسنی بیندازد. میرزای شیرازی با سیاست و شجاعت تمام ، نسبت به این ماجرا این گونه واکنش نشان میدهد که میگوید: کشته شدن فرزند من بر اثر یک دعوای خانوادگی بوده و به کسی مربوط نیست.
ایشان این گونه از فتنه ای که شاید منجر به کشته شدن بسیاری از شیعه ها وسنی ها به دست یکدیگر می شد، مردم و شهر سامرا را نجات داد.
نقل است زمانی که میرزای شیرازی از دنیا رفت مردم میرزا را بر دوششان از سامرا تا نجف تشییع کردند.
✅ برگرفته از بیانات استاد ادیبی از شاگردان علامه عسکری
@Allameaskari