eitaa logo
علامه عسکری
5.2هزار دنبال‌کننده
608 عکس
111 ویدیو
23 فایل
🏫کانال علامه عسکری 💠 جهت ارتباط و سفارش کتاب های علامه عسکری و استاد جاودان 👈 @A721374Z 💫
مشاهده در ایتا
دانلود
💠تهاجم به جای تدافع در کلام علامه عسکری @Allameaskari
‌‌‌‌‌‌💢🔸 اهمیت کتاب نقش ائمه در احیای دین در کلام آقای فیاض بخش 🔸💢 ‌اولین دستور برای که معمولا مطرح می شود این است که 🔸 هدف را در سیر کمالی باید معین کنیم . یعنی بدانیم که مقصد کجاست ؟! 🔺اولین دستور در مکتب و این است که باید را درست کرد. (گذشته تان را اصلاح کنید ) 🔺دومین دستور ، آشنایی با علیه السلام است. 🔺قدم سوم کتاب هایی که بزرگان ما در فرهنگ اهل بیت نوشتند را مطالعه کنند. بنده توصیه کتاب های مرحوم را میکنم . علامه عسکری میگوید من برای اینکه نوجوان ها بدانند چقدر کلاه سرشان رفته کتاب را نوشتم . 🔸 (علیه السلام) مایه ی مباهات ماست ... بینی و بین الّله اگر (علیه السلام ) از شما بپرسد چند بار را ختم کردید چه میگوییم ؟! 📔منبع:کانال رسمی استاد فیاض بخش 📮سفارش کتاب نقش ائمه👇 @Aghayabnalhasan 📗علامه عسکری @Allameaskari
#سخن_بزرگان ✅فقیه و فیلسوف عصر ما آیت الله حق شناس رَحِمَه الله، ازایشان سوال کرده بودند کتابی درسیره اهل بیت معرفی بفرمایید "فرموده بودند کتاب نقش ائمه در احیای دین علامه عسکری را بخوانید. @Allameaskari
🔷یکی از ادله ای که برای حقانیت ولایت امیرالؤممنین و افضلیت آن حضرت بر سایر صحابه نقل می کنند در کتاب کشف المراد مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی این گونه آمده: 🔹بیهقی از پیامبر روایت کرده است که آن حضرت فرمود: هرکس دوست دارد که به علم حضرت آدم و تقوای حضرت نوح و حلم حضرت ابراهیم و هیبت حضرت موسی و عبادت حضرت عیسی نگاه کند پس علی بن ابی طالب را نظاره کند. 📘کتاب اعتقادی کشف المراد بخش امامت 📚کانال علامه عسکری ☑️ @Allameaskari
💢روایت دروغین دیگری که به پیامبر نسبت می دهند💢 📚 نقش ائمه در احیای دین ج1 ص166 روايت سوم نيز از عايشه روايت شده است كه می گويد: «پيامبر اسيرى را به نزد من آورد. بعد از رفتن آن حضرت، به خاطر بی توجّهى من، اسير فرار كرد. پيامبر بازگشت و از من پرسيد كه اسير چه شده؛ گفتم: به صحبت كردن با زنان مشغول شدم و او فرار كرد! فرمود: چرا؟ خداوند دو دست تو را قطع كند. سپس بيرون رفته در ميان مردم اعلام كرد تا او را پيدا نمودند. امّا من در فكر بودم كه با اين نفرين پيامبر، ناگزير دست من بريده خواهد شد. همچنان به دست هايم می نگريستم كه كدام قطع خواهد گرديد و در اين انديشه غرق بودم! پيامبر به خانه آمد و وضع مرا مشاهده كرد كه دست هايم را زير و رو می كنم، و بدانها نظر می نمايم. فرمود: چه شده؟ مگر ديوانه شده اى كه دست هايت را حركت می دهى؟ گفتم: شما مرا نفرين كردى، من دست هايم را زير و رو می كنم و بدانها می نگرم كه كدام يك از آنها قطع خواهد شد! در اين هنگام پيامبر روى به آسمان نموده حمد و ثناى ربّانى گفت و آنگاه عرضه داشت: خداوندا! من بشرم، و آنچنان كه ساير مردم خشمناك می شوند، من هم غضب می كنم. اگر در چنين حالتى مؤمن يا مؤمنه اى را مورد نفرين قرار دادم، آن نفرين و لعنت را براى او پاكى و پاكيزگى قرار بده!» 📘مسند احمد ج 6 ص 52 📗سفارش کتاب نقش ائمه در احیای دین 👈🏻 @Aghayabnalhasan 📚کانال علامه عسکری ☑️ @Allameaskari
📚 حتما بخوانید 👈🏻قسمت هایی از کتاب نقش ائمه در احیای دین 🔶پيشگويى ديگر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم درباره خوارج اين بود كه به اصحابشان فرموده بودند: شما با سه طايفه می جنگيد. ابو سعيد خدرى می گويد: پيامبر ما را به جنگ ناكثين و قاسطين و مارقين فرمان داد. پرسيدم: اى رسول خدا! در ركاب چه كسى؟ پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمودند: «در ركاب على بن ابى طالب كه عمّار ياسر هم همراه اوست.» ابو ايّوب انصارى در جنگ صفّين حاضر بود. پس از توقّف جنگ به كوفه رفت. علقمه و اسود او را ملاقات كردند و به او گفتند: خداوند تو را به نزول پيامبر به خانه‏ات گرامى داشته، حالا شمشيرت را آورده‏ اى و اهل لا اله الّا اللّه (مسلمان‏ها) را می كشى؟! ابو ايّوب انصارى گفت: پيشرو به اهلش دروغ نمی گويد. پيامبر ما را فرمان داد با سه گروه در ركاب على بجنگيم؛ ناكثين، قاسطين و مارقين. ناكثين (كسانى كه پس از بيعت با حضرت امير پيمان و عهد خود را شكستند) اهل جمل بودند كه با آنها جنگيديم. قاسطين (ستمكاران) اهل صفّين بودند كه از جنگ با آنها آمده‏ ام و امّا مارقين (از دين خارج‏ شوندگان) اهل طرفات و سعفات و نخيلات و نهروان هستند كه نمی دانم اينها كيانند و كجايند. ولى حتما با آنها می جنگيم ان شاء اللّه. پيشگويى ديگر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين بود كه: روزى اصحاب از عبادت و دين‏دارى ذو الثديه در حضور آن حضرت تعريف می كردند. در همين موقع او به طرف آنها آمد. اصحاب گفتند: اين است آنكه از او تعريف می كرديم. پيامبر فرمودند: «شما از كسى تعريف می كنيد كه در چهره‏ اش علامتى از شيطان است.» آن مرد از جايى كه پيامبر و اصحاب نشسته بودند، گذشت و سلام نكرد. پيامبر او را ندا كرده از او پرسيدند: تو را به خدا قسم وقتى بر جمع ما می گذشتى، در دل نگفتى در اين جمع بهتر از من نيست؟! گفت: آرى. سپس او رفت نماز بخواند. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمودند: چه كسى اين مرد را (كه خود را از پيامبر بهتر می داند و بدين سبب كافر شده است) می كشد؟ ابو بكر گفت: من. و به قصد كشتن وى روانه شد. هنگامى كه به او رسيد، او را ديد نماز می خواند. گفت: سبحان اللّه! كسى را كه نماز می خواند، بكشم؟! در حالى كه پيامبر از كشتن نمازگزاران نهى كرده است. برگشت. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمودند: چه كردى؟ ابوبكر گفت: دوست نداشتم او را در حال نماز بكشم و شما از كشتن نمازگزاران نهى كرده‏ ايد. پيامبر دوباره به اصحاب فرمودند: چه كسى اين مرد را می كشد؟ عمر گفت: من. و به اين قصد روانه شد، ديد در حال سجده است. گفت: ابوبكر از من بهتر می دانست و او را نكشت؛ من هم او را نمی كشم. برگشت. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمودند: چه كردى؟ عمر گفت: او را ديدم كه پيشانی ش را براى خدا بر زمين نهاده بود. دوست نداشتم او را بكشم. پيامبر باز فرمودند: چه كسى آن مرد را می كشد؟ على عليه السّلام عرضه داشت: من. پيامبر فرمودند: اگر به او برسى تو او را می كشى. على رفت. وقتى به آنجا رسيد، مرد رفته بود. حضرت برگشت. پيامبر پرسيدند: چه كردى؟ عرض كرد: رفته بود. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمودند: اگر كشته می شد در امّت من اختلاف نمی افكند. 📒نقش ائمه ج 2 ص 535 سفارش کتاب نقش ائمه👇 @Aghayabnalhasan ✔️کانال علامه عسکری 🔷 @Allameaskari
❓پرسش: طبق روایت حضرت علی (علیه السلام) که می فرمایند: " روزی هر کس معیّن شده است" آیا تلاش ما برای مثلاً ثروتمندی بیهوده است؟ ✅ پاسخ آیت الله جاودان (شاگرد علامه عسکری) : 👈 تقدیرات اشخاص مختلف است‌‌‌. برخی بدون هیچ زحمتی ثروتمند می شوند و برخی نیز هر چه می کوشند، پیشرفتی ندارند و گاهاً ضرر هم می کنند.‌ امّا قاعده ی کلّی معمولاً این است که اگر کسی طبق قواعد دقیق اقتصادی کار کند، به ثروت و دارایی می رسد. البتّه باز هم شدّت و ضعف خواهد داشت، چون تقدیر و رزق همگان یکسان نیست. ص۴۹۱ 💠 @Allameaskari
🌹 «مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا» #امنیت_مردم کانال علامه عسکری 💠 @Allameaskari
🌄 خانواده داغ دیده‌ی یکی از شهدای سپاه مسئولین باید مثل این عکس‌هارو بذارن جلوی چشمشون که حواسشون باشه کجا زندگی میکنن و برای حفظ این مملکت چه عزیزانی فدا شدن و چه خانواده هایی که داغدار شدن و چه فرزندانی که یتیم شدن.... @Allameaskari
در حسینیۀ آیت‌الله شیخ مرتضی زاهد رحِمَهُ الله سلام‌الله‌علیها (۹۷/۱۰/۳۰) ✅ ؛ «کتاب الله و عترتی» یا «کتاب الله و سنتی»؟ 1⃣ مقدمۀ اول: مذهب ما بر اساس حدیث ثقلین است. راهی که می‌رود، بر اساس همان است که صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله آن را فرموده‌است. ما برای دین و مذهبمان سند داریم و این سند به پیامبر می‌رسد و سند پیامبر هم است؛ یعنی قرآن (معجزۀ الهی)، سند حقانیت پیامبر است. 2⃣ مقدمۀ دوم: حاکمانی که پس از پیامبر بر سر کار آمدند، جلوی نقل فرمایشات پیامبر را می‌گرفتند و بنا بود کسی از پیامبر چیزی نگوید؛ مگر بعضی افراد که از دستگاه حاکمه اجازه داشتند؛ مانند و . قرار بود مردم فقط قرآن بخوانند. البته قرآن‌هایی هم که در حاشیۀ آن توضیحات و تفاسیر پیامبر در مورد آیات آمده‌است، در زمان عثمان سوزانده شد یا در دیگ آب جوش از بین رفت و خبر این قضیه در صحیح بخاری هم آمده‌است. البته این کارشان را توجیه می‌کردند. وقتی علیه‌السلام بر سرکار آمد، دهان‌ها باز شد. هم ایشان معارف پیامبر را می‌فرمودند و هم سایر صحابه. خودشان هر روز بعد از نماز صبح به مردم فقه و قرآن می‌آموختند. بعد از ، در حالی بر سر کار آمد که مشاهده کرد، آنچه نباید به مردم می‌رسیده، رسیده‌است. لذا راه حل او دروغ‌سازی بود. کارخانۀ دروغ‌سازی بپا کرد. در مقابل هر حرف راستی، حرف دروغی به پیامبر نسبت داده می‌شد و راست و دروغ همگی بین مردم پراکنده شد. 📝 ، طبق نقلی که در کتب معتبر همچون و هم موجود است، قرآن و هستند. البته در صحیح مسلم آمده «اهل بیتی»، اما درست‌ترش همان است که در سنن ترمذی آمده: «عترتی اهل بیتی». عترت، خواص خویشاوندان است و خواص خویشاوندان پیامبر باز طبق نظر خود اهل خود اهل سنت، و و و علیهم‌السلام هستند اما در مقابل این حدیث، حدیثی را در بین مردم رایج کردند که ثقلین، قرآن و سنت است نه قرآن و عترت. تمام احادیثی که در کتب اهل سنت آمده و در آن‌ها ثقلین، قرآن و سنت هستند، یا اصطلاحاً »بلاغ» هستند – حدیث بلاغ، سند ندارد و جزو مشهورات بین مردم است- یا اینکه در سلسلۀ روایان آن‌ها افردای هستند که خود علمای بزرگ اهل سنت، حدیث این راویان را بی‌اعتبار می‌دانند. eitaa.com/javedan_ir @Allameaskari
🔺️حکایت مسجد امام حسن مجتبی(ع) در شهر مقدّس قم 🔺️مسجد امام حسن مجتبی(ع) که با اراده، اشاره و نقشة حضرت ولی عصر(ع) ساخته شد. ❌حضرت آیت الله شیخ لطف الله صافی آن را در کتاب «پاسخ ده پرسش»، صحفة 31 ذکر کرده اند. 🔰اهالی قم و اکثر مسافرانی که از جادة کمربندی قم عبور می کنند، اطلاع دارند که در نزدیک تقاطع کمربندی قم با خیابانی که منتهی به ترمینال قم می شود، مسجدی به نام امام حسن مجتبی(ع) بنا شده است. این مسجد به دست جناب حاج یدالله رجبیان از خیران قم ساخته شده است. 🔷️ حضرت آیت الله صافی می نویسند: در شب چهارشنبه بیست و دوم ماه مبارک رجب 1398ق. مطابق با هفتم تیرماه 1357 حکایت ذیل را شخصاً از صاحب حکایت، جناب آقای احمد عسکری کرمانشاهی که از خیران می باشند و سال هاست در تهران ساکن هستندشنیدم. @Allameaskari @taghriraterozaneh 👇👇👇👇👇👇👇👇
احمد عسکری کرمانشاهی از خیران می باشند ، نقل کرد: 🔸️در سال (1340) روز پنج شنبه. مشغول تعقیب نماز صبح بودم، که درب منزل را زدند. بیرون رفتم دیدم سه نفر جوان که هر سه مکانیک بودند، با ماشین آمده و گفتند: تقاضا داریم، با ما همراهی نمایید تا به مسجد جمکران مشرّف شویم و دعا کنیم، زیرا حاجتی شرعی داریم. من از این پیشنهاد خجالت کشیدم، سرم را پایین انداختم و گفتم: من چه کاره ام که بیایم دعا کنم. اصرار کردند و من هم دیدم نباید خواهش آنها را رد کنم، موافقت کردم. 🔸️ سوار شدیم و به سوی قم حرکت کردیم. در جادة تهران (نزدیک قم) ساختمان های فعلی نبود، فقط دست چپ جاده یک کاروان سرای خراب به نام قهوه خانة علی سیاه قرار داشت. چند قدم بالاتر از همین جا که فعلاً حاج آقا حبیبیان مسجدی به نام مسجد امام حسن مجتبی(ع) بنا کرده است، ماشین خاموش شد. رفقا که هر سه مکانیک بودند، پیاده شدند و کاپوت ماشین را بالا زدند و به تعمیر آن مشغول شدند. 🔸️من از یک نفر آنها به نام علی آقا مقداری آب برای قضای حاجت و تطهیر گرفتم و به زمین های مسجد فعلی رفتم و دیدم سیدی بسیار زیبا و سفید با ابروهای کشیده و دندان های سفید در حالی که خالی بر صورت مبارکشان بود، با لباس سفید، عبای نازک به نعلین زرد و عمامة سبز مثل عمامة خراسانی ها ایستاده و با نیزه ای به اندازة هشت یا نه متر، زمین را خط کشی می کرد. 🔸️گفتم: اوّل صبح آمده است اینجا، جلو جاده، دوست و دشمن می آیند رد می شوند، نیزه دستش گرفته است. 🔸️عرض کردم: عمو! زمان تانک و توپ و اتم است، نیزه را آورده ای چه کنی؟ برو درس ات را بخوان. رفتم برای قضای حاجت نشستم، 🔹️صدا زدند: «آقای عسکری! آنجا نشین، آنجا را من خط کشیده ام و مسجد است». 🔸️من متوجّه نشدم از کجا من را می شناسند. مانند بچّه ای که از بزرگ تر اطاعت می کند، 🔸️گفتم: چشم و بلند شدم. 🔹️فرمود: «برو پشت آن بلندی». من رفتم آنجا. پیش خود گفتم: سر صبحت را با او باز کنم و بگویم. آقا جان، سید، فرزند پیغمبر ما! برو درس ات را بخوان و سه سؤال پیش خود مطرح کردم که از او بپرسم: یکی اینکه این مسجد را برای جن می سازی یا ملائکه که دو فرسخ از قم بیرون آمده ای، زیر آفتاب نقشه می کشی، درس نخوانده معمار شده ای؟! دوم آنکه هنوز مسجد نشده، چرا در آن قضای حاجت نکنم؟ سوم اینکه در این مسجد که می سازی جن نماز می خواند یا ملائکه؟ این پرسش ها را پیش خود مطرح کردم. آمدم جلو و سلام نمودم. 🔸️بار اوّل، او ابتدا به من سلام کرد. نیزه را به زمین فرو برد و مرا به سینه گرفت. دست هایش سفید و نرم بود. چون این فکر را هم کرده بودم که با او مزاح کنم. چنان که در تهران هر وقت سیدی شلوغ می کرد، می گفتم: مگر روز چهارشنبه است؟ می خواستم بگویم روز چهارشنبه نیست، پنج شنبه است، آمده ای میان آفتاب. بدون اینکه عرض کنم، تبسّم کرد و فرمود: «پنجشنبه است، چهارشنبه نیست». 🔹️سپس فرمود: «سه سؤالی که داری بپرس»! من متوجّه نشدم، قبل از آنکه سؤال کنم, از ما فی الضمیر من اطلاع داد. 🔸️گفتم: سید، درس را ول کرده ای، اوّل صبح آمده ای کنار جاده؟ نمی گویی این زمان تانک و توپ، دیگر نیزه به درد نمی خورد و دوست و دشمن می آیند رد می شوند؟ برو درس ات را بخوان. خندید. چشمش را به زمین انداخت و 🔹️فرمود: «دارم نقشة مسجد می کشم». 🔸️گفتم: بفرمایید ببینم اینجا که من می خواستم قضای حاجت کنم، هنوز که مسجد نشده است که شما دستور به نهی از نشستن کردی؟ 🔹️فرمود: «یکی از عزیزان فاطمة زهرا(س) در اینجا به زمین افتاده و شده است. من خط کشیده ام، اینجا می شود محراب و اینجا که می بینی، قطرات خون ریخته، مؤمنین می ایستند. اینجا که می بینی مستراح می شود و اینجا دشمنان خدا و رسول به خاک افتاده اند». همین طور که ایستاده بود، برگشت و مرا هم برگرداند و فرمود: «اینجا حسینیه می شود» و اشک از چشمانش جاری شد. من هم بی اختیار گریه کردم. 🔹️فرمود: «پشت اینجا کتابخانه می شود. تو کتاب هایش را می دهی؟» 🔸️گفتم: پسر پیغمبر! به سه شرط، اوّل اینکه من زنده باشم، فرمود: «ان شاءالله». دوم اینکه اینجا مسجد شود. فرمود: «بارک الله». سوم اینکه به قدر استطاعت، چشم ولو یک کتاب شده. برای اجرای امر تو پسر پیغمبر می آورم، ولی خواهش می کنم برو درس ات را بخوان. آقاجان! این هوا را از سرت دور کن. خندید و دو مرتبه مرا به سینة خود گرفت. 🔸️گفتم: آخر نفرمودید اینجا را چه کسی می سازد؟ 🔹️فرمود: «یدالله فوق أیدیهم». 🔸️گفتم: آقا جان من این قدر درس خوانده ام، دست خدا که بالای همة دست هاست. 🔹️فرمود:آخرکار می بینی، وقتی ساخته شد، به سازنده اش از قول من سلام برسان... @Allameaskari
🔸️حکایت مسجد امام حسن مجتبی(ع) در شهر مقدّس قم. ❌ ادامه: ❌ 🔸️ بعد دو مرتبة دیگر هم مرا به سینه گرفت و 🔹️فرمود: «خدا خیرت دهد». 🔰من آمدم رسیدم به جاده، دیدم ماشین تعمیر شده است. 🔸️گفتم: چطور شد؟ 🔺️گفتند: یک چوب کبریت گذاشتیم زیر این سیم، وقتی شما آمدی درست شد. 🔺️گفتند: با چه زیر آفتاب حرف می زدی؟ 🔸️گفتم: مگر سید به این بزرگی را با نیزة ده متری که دستش بود، ندیدید؟ من با او حرف می زدم. 🔺️گفتند: کدام سید؟ خودم برگشتم، دیدم سید نیست. زمین مثل کف دست بود، پستی و بلندی نداشت، ولی هیچ کس نبود. یک تکانی خوردم. آمدم توی ماشین نشستم و دیگر با آنها حرف نزدم. حرم مشرّف شدیم، نمی دانم چطور نماز ظهر و عصر را خواندیم. بالاخره آمدیم جمکران، ناهار خوردیم و نماز خواندیم. گیج بودم. رفقا با من حرف می زدند، ولی من نمی توانستم جوابشان را بدهم. 🔰در مسجد جمکران یک پیرمرد یک طرف من نشسته و یک جوان طرف دیگر و من هم وسط آنها ناله و گریه می کردم. نمازمسجد جمکران را خواندم. می خواستم بعد از نماز به سجده بروم صلوات را بخوانم، 🔰دیدم آقا سیدی که بوی عطر می داد، آمد و 🔹️فرمود: «آقای عسکری! سلام علیکم». نشست پهلوی من. تُن صدایش همان تُن صدای سیدی بود که صبح دیده بودم. به من نصیحتی فرمود. به سجده رفتم و ذکر صلوات را گفتم. دلم پیش آقا بود. سرم به سجده بود، با خودم گفتم سر را بلند کنم و بپرسم شما اهل کجا هستید و مرا از کجا می شناسید؟ وقتی سر بلند کردم، دیدم آقا نیست. کنارم هنوز پیرمرد و جوان نشسته بودند. 🔸️به پیرمرد گفتم: این آقا که با من حرف می زد، کجا رفت؟ او را ندیدی؟ 🔺️گفت: نه. از جوان سؤال کردم. او هم گفت ندیدم. یک دفعه مثل اینکه زمین لرزه شد، تکان خوردم. فهمیدم که حضرت مهدی(ع) بوده است. حالم به هم خورد. رفقا مرا بردند و آب به سر و رویم ریختند. 🔺️گفتند: چه شده؟ نماز را خواندیم و به سرعت به سوی تهران برگشتیم. مرحوم حاج شیخ جواد خراسانی را در ورود به تهران ملاقات کردم. ماجرا را برای ایشان تعریف نمودم. ایشان خصوصیات آقا را از من پرسید. 🔺️ بعد گفت: خود حضرت(ع) بوده اند، حالا صبر کن، اگر آنجا مسجد شد که درست است. مدّتی بعد، روزی پدر یکی از دوستان فوت کرده بود. به اتّفاق رفقای مسجدی، جنازه را به قم آوردیم. به همان محل که رسیدیم، دیدم دو پایه بالا رفته است خیلی بلند. 🔸️پرسیدم اینجا چیست؟ 🔺️گفتند: این مسجدی است به نام امام حسن مجتبی(ع) و به اشتباه گفتند پسرهای حاج حسین آقا سوهانی آن را می سازند. بالاخره وارد قم شدیم، جنازه را در باغ بهشت برده، دفن کردیم. من ناراحت بودم. سر از پا نمی شناختم. 🔸️به رفقا گفتم: تا شما می روید ناهار بخورید، من می آیم. رفتم سوهان فروشی پسرهای حاج حسین آقا سوهانی. به پسر حاج حسین آقا 🔸️گفتم: اینجا شما مسجد می سازید؟ 🔺️گفت نه. گفتم: پس این مسجد را چه کسی می سازد؟ 🔺️گفت حاج یدالله رجبیان. تا گفت یدالله، قلبم به طپش افتاد. گفت: آقا چه شد؟ صندلی گذاشت، نشستم. خیس عرق شدم. 🔸️با خودم گفتم: یدالله فوق أیدیهم، فهمیدم حاج یدالله است. ایشان را هم تا آن موقع ندیده بودم و نمی شناختم. برگشتم به تهران و به مرحوم شیخ جواد گفتم. فرمود: برو سراغش که درست است. من بعد از آنکه چهارصد جلد کتاب خریداری کردم، رفتم قم، آدرس محلّ کار حاج یدالله را پیدا کردم. رفتم کارخانه از نگهبان پرسیدم، 🔺️گفت: حاجی رفت منزل. 🔸️گفتم: استدعا می کنم، تلفن کنید و بگویید یک نفر از تهران آمده با شما کاردارد. تلفن کرد. حاجی گوشی را برداشت. من سلام کردم و گفتم از تهران آمده ام، چهارصد جلد کتاب وقف این مسجد کرده ام. کجا بیاورم؟ 🔺️فرمود: شما از کجا این کار را کردید و چه آشنایی با ما دارید؟ 🔸️گفتم: حاج آقا چهار صد جلد کتاب وقف کرده ام. گفت: باید بگویید مال چیست؟ گفتم: پشت تلفن نمی شود. گفت شب جمعة آینده منتظر هستم، کتاب ها را به منزل بیاورید. کتاب ها را در تهران بسته بندی کردم، روز پنج شنبه با ماشین یکی از دوستان به قم، منزل حاج آقا بردم. 🔺️ایشان گفت: من این طور قبول نمی کنم، جریان را بگو. بالاخره جریان را گفتم و کتاب ها را تقدیم کردم. سپس به حاج یدالله مسجد رفتم، دو رکعت نماز خواندم و گریه کردم. مسجد و حسینیه را طبق نقشه ای که حضرت کشیده بودند، به من نشان داده و گفت: خدا خیرت بدهد، تو به عهدت وفا کردی. @Allameaskari @taghriraterozaneh
📆 پیرامون خدمات مرحوم آیت الله سید عبدالحسین عاملی؛ (۸ سال ۱۳۷۷ق) 🔹مرحوم سید شرف‌الدین از بزرگ ما بودند که در حدود ۵۰-۶۰ سال پیش فوت کردند. ایشان در از بزرگوار بود. ایشان رساله‌ای نوشت به نام که از کتب خود وضع این را روشن می کند که ای برادران ما -که در خود با هم برادریم- باید همگی مطالب را به طور دقیق بررسی کنیم. یکی از مطالب علمی این است که وضع چگونه بود؟ کدام بوده؟ کدام بوده؟ حرف کدام را می‌شود قبول کرد؟ کدام را قبول نکرد؟ اینها جزء است. ایشان این کار را کرد و کتابی به نام همین ابوهریره نوشته و به قدری مؤثر شده که برخی علمای و جاهای دیگر شدند؛ وقتی دیدند همچین آدمی مرجع آن‌ها بوده و خجالت کشیدند و خود آن علما هم کتابی بر ردّ همین ابوهریره نوشتند.1 📗 کتاب ابوهریره در لیست کتاب های قابل عرضه کانال موجود است جهت دیدن کتاب ها به کانال زیر مراجعه کنید👇🏻 @Allamehaskari 🗞1.منبع کانال آیت الله خسروشاهی👇🏻 @seyedololama ✅کانال علامه عسکری @Allameaskari
📖 کتاب رهنمای طریق ❓پرسش: آیا مردمان عرب صدر اسلام متوجّه می شدند که در سوره ی فتح منظور از عبارت غفران ذنب درباره ی پیامبر(ص) رفع شبهات و تهمت ها از ایشان بوده است؟ ✅پاسخ آیت الله جاودان : 👈 در سوره ی فتح عبارت غفران ذنب آمده و ذنب در لغت به معنای نتیجه ی عمل است. حدود بیست سال دعوت به اسلام و مقاومت در برابر مشرکان، مجموعه ی بزرگی از دشمنی، حقد و کینه را برای پیامبر گرامی اسلام(ص ) به بار آورد تا جایی که بار ها قصد جان ایشان را کرده بودند و همچنین تهمت ها، ناسزاها و دروغ هایی را در مورد آن حضرت بیان کرده بودند. با فتح مکه که در آیه قبل از آن سخن گفته شده است، همه ی این خطرات و ناسزاها پایان یافت؛ پس خدای متعال این فتح را پیش آورده که تمام آنچه دشمنان در مورد پیامبر اکرم(ص) انجام می داده اند برداشته و برطرف شود. پیامبر نیز آیات را برای مردم توضیح می دادند و به همین جهت مردم می توانستند این مطالب را بفهمند. ✅مطالب در مورد این کتاب با لمس هشتک #رهنمای_طریق ص ۳۰۱ و ۳۰۲ @Allameaskari
💢چرا پیامبر عایشه را که دختری نه ساله بود به عقد خود درآورد؟!آیا دختر نه ساله آمادگی ازدواج را دارد؟! 📚به دلیل کثرت شبهه و ابهام در این باره دوباره با قسمت هایی از 📚 کتاب نقش عایشه در تاریخ اسلام 💢 در همه زناشوئي هاى رسول خدا حكمت كار او پيدا است، فقط در دو مورد است كه محتاج به بررسى می باشد: نخست ازدواج پيامبر با عايشه است، چه آن كه رسول خدا با او پس از تمام شدن نه سال از عمرش ازدواج فرموده، و خود اين مخالف عادات امروزه ما و به ويژه شهر نشينان ما می باشد. در جواب اين ايراد در آغاز گفتيم: قياس كار آن زمان و آن مكان را با زمان و مكان خود كردن غلط است، و نيز می گوئيم: اين نه تنها رسول خدا بوده است كه با دخترى در اين سن و سال ازدواج فرمود: بلكه دختر عزيز خود فاطمه زهرا سلام الله علیها را نيز در همين سن شوهر داده، و اين امر از نظر قانون اسلام صحيح است، ديگر اينكه طبيعت انسان در شهرهاى گرمسير چنان است كه زودتر بلوغ طبيعى می رسد و زودتر نيز شكسته می شود و اين امر در كشور هند هم امروز مشهود است، و چه بسا دختران در آنجا زودتر از نه سال نيز بالغ و باردار و زودتر نيز پير می شوند، و در مقابل در كوه هاى تبت قضيه برعكس آن است تا جائى كه گفته می شود سن مردان ايشان گاه به دويست می رسد، و مرد صد ساله ايشان جوان است. 📝تبت : منطقه ای در جنوب غربی چین ✅پیشنهاد می کنیم کتاب نقش عایشه در تاریخ اسلام را مطالعه نمایید. 📝 جهت سفارش کتاب نقش عایشه درتاریخ اسلام، کتاب رو به اتمام است👇 🔶 @Aghayabnalhasan 🆔 @Allameaskari
⭕️علامه عسکری و وقفی در ایام جوانیشان⭕️ #عکس_نوشت @Allameasakri
#خاطرات 💢خاطره ای از اخلاق و رفتار علامه عسکری با کودکان ✅ حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جواد مروی نقل کردند که روزی علامه عسکری مهمان ما بودند من برای پذیرایی لحظه ای از اتاق خارج شدم و فرزند کوچکم که کمتر از ۷ سال داشت با علامه تنها شد وقتی به اتاق برگشتم دیدم علامه چهار دست و پا نشسته و پسرم برپشت ایشان سوار شده و باهم مشغول بازی هستند فوری بچه را ازپشت علامه پایین آوردم و بعدا از او پرسیدم برای چی این کار را کردی؟! 🔺 گفت وقتی شما رفتید علامه از من پرسید تو در خانه با پدر چه بازی می کنی؟ من گفتم اسب بازی می‌کنیم! 🔺علامه پرسید اسب بازی یعنی چه؟ گفتم پدرم چهار دست و پا می‌شود و من بر کولش سوار می‌شوم. او هم هم چهار دست و پا شد و من سوارش شدم. 🌸علامه بسیار انسان متخلقی بودند اما بروزی از خودشان نشان نمی‌دادند 💠خاطره از استاد ادیبی @Allameaskari
📃سوال 🤔❓ آیا این مطلب صحیح است که نماز پیامبر(ص) قضا شد و یا داستان ردّالشمس در مورد علی (ع) صحیح می باشد؟ چگونه با عصمت و مقام معنوی ایشان سازگار است؟ 💡 پاسخ آیت الله جاودان (شاگرد علامه عسکری) : ✅ عصمت از مسلّمات و محکمات عقاید شیعه است. هیچ وقت از یک محکم و قطعی به خاطر یک مسأله ی متشابه و پر از اختلاف دست برنخواهیم داشت؛ البتّه روایت ردّ الشمس، روایت مشهور و مقبول و معتبری است، امّا خصوصیات و جزئیاتش آن قدر وضوح و اعتبار ندارد که بتواند در برابر مسأله ی مسلّم عصمت ایستادگی‌ کند. 📎چون در روایات مختلف این خصوصیات مختلف آمده است. مثلاً 📜 یک روایت آن را مربوط به سخن گفتن امیرالمؤمنين(ع) با يک جمجمه می داند؛ و 📜 یک روایت آن را مربوط به عصر رسول خدا(ص) و نزول وحی بر ایشان و سر گذاردن آن حضرت بر زانوی علی(ع) و 📜یک روایت می گوید ایشان نماز خوانده بود، امّا در لشکر عدّه ی زیادی نماز را از دست داده بودند و 📜در یک روایت آن را مربوط به پوشاندن ایشان لباس خود را بر پیامبر(ص) می داند و 📜در روایت دیگر امام(ع) عرضه می دارد: چون سر شما بر زانوی من بود نتوانستم نماز را ایستاده بخوانم. 👈 پس نمی توان بر اساس این اختلافات حکمی صادر کرد و از این بالاتر بر اساس پاره ای از این روایات از جمله روایت ششم📜 که پیامبر(ص) از ایشان سؤال می کند آیا نماز عصر خواندی عرضه می دارد نه! کراهت داشتم سر شما را از زانو بردارم و فکر کردم نشستن و سر تو را بر زانو داشتن از نماز برتر است. پیامبر(ص) رو به قبله کرد و عرضه داشت: " اللهم إن كان عليّ في طَاعتِكَ و حَاجَةِ رسُولِكَ فَاردُد عليه الشّمسَ ليصلّي صلاتَه ". این تأخير نماز طاعت بود، نه معصیت که برای آن چاره جویی کنیم و باید بگوییم: این فهم و معرفت منحصر به خود حضرت امیر المؤالمنين(ع) است که می توانست چنین چیزی را بفهمد. 🖇 در نتیجه أصولاً مسأله، به عصمت برخورد نخواهد داشت. @Aghayabnalhasan 👈🏻سفارش کتاب رهنما ص۳۱۷و۳۱۸و۳۱۹ @Allameaskari
💠توصیه رهبر حکیم انقلاب درباره بیانیه با توجه به اهمیت این بیانیه مهم تاریخی و توصیه رهبر فرزانه انقلاب به مطالعه و مباحثه آن، کانال علامه عسکری قصد دارد شبانه مقداری از شرح این بیانیه را توسط استاد ادیبی (از شاگردان علامه عسکری) خدمت شما عزیزان عرضه کند. خواهش مندیم علاقه مندان را به کانال دعوت کنید. ✅ @Allameaskari
📙 #خاطرات 🔶آیت الله جاودان حفظه الله در مواجهه با هجمه هایی که علیه علامه عسکری شده بود و ایشان را منکر فضائل اهل بیت معرفی کرده بودند فرمودند : ✅ ایشان (علامه عسکری) به تشیع علمی و عقلانی قابل اثبات و قابل عرضه به جهان معتقد بود و می فرمودند اسلام و تشیع ، خیلی بزرگتر و وسیعتر و پربارتر از آن است که ما تعریف می کنیم . 🔶 اگر آن را درست عرضه کنیم می تواند جهان را تسخیر کند . ✅مثلا ایشان با دو عمل #قمه_زنی و #جشن_شب_و_روز_نهم_ربیع الاوال، بسیار مخالف بودند و تاکید می کردند که ما باید نقاط تاریک را حذف کنیم و با این اشتباهات نباید اسلامی را که قابل ارائه و قابل قبول تمام جهانیان است، خدشه دار کنیم. 📜به نقل کتاب خاطرات مستند سید هادی خسروشاهی ص 38 ✅ @Allameaskari
علامه عسکری
#شرح_بیانیه_گام_دوم_انقلاب 💠توصیه رهبر حکیم انقلاب درباره بیانیه #گام_دوم_انقلاب با توجه به اهمیت ای
قسمت_اول 📜پ ن: گرچه مقام معظم توصیه به بحث این بیانیه کرده اند لکن شرحی مختصر بر آن خالی از لطف نیست 🔵شرحی مختصر بر بیانیه مهم و تاریخی مقام معظم رهبری ✅از میان همه‌ی ملّتهای زیر ستم، کمتر ملّتی به انقلاب همّت می‌گمارد؛ و در میان ملّتهایی که به‌پا خاسته و انقلاب کرده‌اند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و به‌جز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند. امّا انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّه‌ی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده است. 🔶شرح:جمله اول ( از همه ملت های ...) خودش یک کتاب است.این نیاز به استقراء دارد باید تتبع کرده باشید. باید تاریخ خوانده باشید.مقام معظم رهبری یک عمر تاریخ خوانده اند تاریخ کشورها و ملت ها را خواندند و می دانند. 🔻در طول تاریخ بشریت آن مقدار از تاریخ که وجود دارد ما اگر بخواهیم روی آن بحث کنیم باید ببینیم قدیمی ترین ملت ها و دولت ها به چه زمانی برمیگردد.بعضی کشور ها را هم که میبینید متوجه می شوید بردگی قرن 17 یا 18 دیگر در آنها وجود ندارد بلکه بردگی مدرن وجود دارد. یعنی . شاید در ظاهر حکومتی را ببینید که سلطنتی یا جمهوری باشد. اما از شاه تا رییس جمهور آن را کس دیگری مثل آمریکا دارد انتخاب می کند. همین کشور خود ما قبل انقلاب چگونه بوده است؟ شاه کشور را انگلیس انتخاب میکرد چه کسی شاه را سر کار می آورد چه کسی می برد؟ انگلیس. بعد از جنگ جهانی دوم متفقین و متحدین با هم درگیر شدند چون کشورهای درگیر جنگ ضعیف شدند و آمریکا دور دست بود از این اتفاقات محفوظ ماند و این ها همه ضعیف شدند ولی آمریکا قوی شد و دنباله این جریا ن را استعمار را گرفت. صدام را چه کسی سر کار آورد آمریکا! چه کسی کنارش گذاشت آمریکا.داعش طالبان و... همه را آمریکا آورد. فیلم کیف انگلیسی جالب است ببینید.آنچه انگلیس دیکته می کند آن باید در بیاید. مرحوم مدرس به او گفتند رای نیارودید!اصلا کسی به شما رای نداد ! مرحوم مدرس گفت من خودم به خودم رای دادم رای من کجاست؟! برگردیم به عبارت چه آن ها که مسقیم زیر ظلم هستند چه آن ها که غیر مستقیم زیر ظلمند کمتر ملتی به انقلاب همت می گمارد. و بجز تغییر حکومت ها ... یک وقتی حکومت عوض شده اما دولت جدیدشعارش پایدار نبوده خیلی از انقلاب های دنیا را ببینید خیلی از آن ها اصلا پایدار نبوده انقلاب اکتبر روسیه فرانسه الجزایر یا کوبا اما انقلاب پرشکوه ملت ایران... ادامه دارد 🔴 هرشب با بخشی از شرح بیانیه تاریخی رهبر انقلاب ✏شرح از استاد ادیبی از شاگردان علامه عسکری ☑️ @Allameaskari
امروز: وفات #حضرت_ام_البنین(سلام الله علیها) / روز تکریم #مادران_و_همسران_شهداء ◼️ یا لیت شعری أ کما اخبروا ◼️ بأنَّ عباس قطیع الوتین @Allameaskari
❓پرسش: آیا مطالعه ی تاریخ برای فردی که هنوز به جایگاه محکمی در اعتقادات نرسیده می تواند مضر باشد؟ ✅پاسخ آیت الله جاودان (شاگرد علامه عسکری) : 👈 مطالعه ی تاریخ ایران و تاریخ اسلام در صورت عدم تخصّص و اطّلاعات دقیق و صحیح، باعث گمراهی جدّی خواهد شد. از تاریخ ایران که بگذریم، تاریخ اسلام در مصادر و مآخذ رسمی و مشهور نیز پر از دروغ است و فقط شخصی خبره و بسیار آگاه می تواند از میان این همه دروغ و دَغَل نجات پیدا کند. البته علمای بزرگوار در زمینه ی تاریخ زحمت کشیده و مسیر صحیح را به ما نشان داده اند. برای یافتن اطّلاعات بیشتر در این زمینه به این کتاب ها مراجعه فرمایید: 📕_"عبد الله بن سبا و دیگر افسانه های تاریخی" 📒_"نقش عایشه در تاریخ اسلام" 📖_"سیرت جاودانه" 📚 #رهنمای_طریق ص۳۵۸ @Allameaskari