🚨 ️این مجسمه‌ها در #دوبلین ، یادبود قحطی قرن ۱۹ ایرلنده که حدود ۱ میلیون قربانی داشته چیزی شبیه به #قحطی_بزرگ در ایران 👈اونا با یک میلیون کشته اینطوری یادبود براش میسازن ، ولی ما با بیش از ۹میلیون کشته، هنوز خیلیها خبر از جنایت هولناک انگلیسی ها در ایران ندارند!! چه خوبه برا اینکه جنایت انگلیس فراموش نشه، چندتا مجسمه این مدلی در پیاده‌روهای منتهی به سفارت‌شون گذاشته بشه! #هولوکاست #هولوکاست ایرانی #قحطی 🌸🍃💜🍃🌸 @fadak110_135🔛فدک

تشییع شهدای گمنام در روستای زنجیره علیا با جمعیت ۳۰۰۰ نفری که متاسفانه رسانه‌ها خوب پوشش ندادن سیل جمعیت رو ببینید :) @nanoto

🎥کارشناس آمریکایی: در گذشته مردمِ نیویورک در قطار شهری لخت نمی‌شدند یا زنان مسن را شانسی کتک نمیزدند 🔺متأسفانه به نظر می‌رسد اوباشی که برای صد سال به صورت زیرزمینی بر نیویورک حکومت می‌کردند دوباره بازگشته‌اند. 🔺نه فقط در نیویورک بلکه در سان فرانسیسکو که در چنگال اوباشی است که رهایش نخواهند کرد و خیابان‌ها را تقریبا سکونت‌ناپذیر کرده‌اند. @mashreghnews_channel

🔴🎥 حتما ببینید👆🏻 گزارش تصویری #سیدنا در فرودگاه بغداد! ▪️حواشی سالگرد حاج قاسم در فرودگاه ▪️محل دقیق پیدا شدن دست حاجی ▪️فیلم جدیدی از لحظه انفجار ماشین و‌… در ویدئو بالا ببینید کانال #جان_فدا #حاج_قاسم @seyyedoona 🔸🔸🔸🔸 @Tanhamasir_Yazd 🔸🔸🔸🔸

◾️یک حرکت زیرکانه همونطور که میدانید بزرگترین مشکل اپلیکیشن های داخلی، ضعف در پشتیبانی از ممبرهای بیش از حد توان سرور آنها میباشد. در خبرها گفتن که قراره اپلیکیشن ها به هم متصل شوند. این یعنی دیگر نیاز نیست چند اپلیکیشن روی گوشی داشته باشیم و حافظه گوشی پر شود. اینجوری میتونیم با نصب یک اپلیکیشن به دوستانمون در اپلیکیشن های دیگه پیام مستقیم بدیم و در گروه های اپ های دیگه بدون نصب آن برنامه عضو شویم و از پیام‌های گروه استفاده کنیم. و تازه سرورهای اپ های داخلی هم نیاز نیست از همه مردم ایران روی سرور خود پدیرایی کنن اینطوری افراد بین اپ های مختلف پخش می‌شوند و فشار کمتری به سرور آنها میاد. اینجور که اخبار میگفت در مرحله اول 4 اپ (اگه درست یادم مونده باشه) ایتا، سروش، روبیکا و بله و در ادامه 2 اپلیکیشن گپ و آی گپ به این برنامه ملحق می‌شوند کار خوب را باید گفت..

🔰پاسخ خواجه حافظ به تفألی که دقایقی بعد از شهادت حاج قاسم زده شد سعید بیابانکی شاعر در برنامه روایت حبیب خاطره زیبایی از شب شهادت سردار نقل می کند: سحر۱۳ دی‌ماه سال ۱۳۹۸ بنده دبیر جشنواره شعر فجر در اصفهان بودم. خاطرم هست که آن شب تا دیر وقت بیدار بودیم و این خبر را در آنجا دریافت کردیم. به تعبیر یکی از عزیزان این خبر در رسانه‌ها منتشر نشد بلکه منفجر شد. یکی از دوستان به حافظ تفأل زد و این غزل آمد. خیلی عجیب است که چنین شعری آمد و واقعاً تصادفی نیست. سحرگه رهرویی در سرزمینی/ همی‌گفت این معما با قرینی که ای صوفی شراب آن گه شود صاف/ که در شیشه برآرد اربعینی ثوابت باشد ای دارای خرمن/ اگر رحمی کنی بر خوشه چینی گر انگشت سلیمانی نباشد/ چه خاصیت دهد نقش نگینی ◼️◾️▪️#جانفداااا 🆔@Labkhandghalam

🔸کارمان در سوریه گره خورده، دعا کن ! 🔸شهید طالبی‌زاده از شهدای ابتدای جنگ بود که هنگام شهادت حدود 18 سال داشت. او از بچه‌های تخریب لشکر ثارالله و از همان ابتدا با حاج قاسم بود. مادر شهید مسن است و در اثر دیابت کم بینا شده است، من را برای روضه به خانه اش دعوت کرد. وقتی رفتم، گفت: حاج قاسم سه ماه قبل از شهادتش به منزل ما آمد. مادر شهید گفت: قبل از اینکه حاجی به تهران برود، بیشتر به ما سر می‌زد، چند سالی بود که خبری از او نداشتیم. تا اینکه یک روز صبح یکی از پسرهایم گفت: برادرم محمود می‌خواهد بیاید به شما سربزند. به او گفتم: در خانه را باز بگذار چون با این چشم‌ها نمی‌توانم بروم در را باز کنم. او رفت و چند لحظه بعد دیدم زنگ خانه به صدا درآمد. من فکر کردم محمود است و بلند نشدم. دوباره زنگ خورد. به سمت در رفتم و گفتم: بفرما، محمود چرا نمی‌آیی؟ گفت: من محمود نیستم، من قاسم هستم. گفتم: کدام قاسم؟ گفت: قاسم سلیمانی. من بهتم زد. گفتم: حاجی واقعا خودت هستی؟ گفت: بله مادر. من را ببخش که چند سال است به دیدارت نیامدم.  مادر می‌گفت: آنها فقط دو نفر بودند، حاج قاسم و حاج حسین پورجعفری. من به حاجی گفتم: مادر نترسیدی رد تو را بگیرند. گفت: نه مادر این‌جا کسی با من کاری ندارد.  حاج قاسم آن روز حدود 45 دقیقه نشست و خیلی با من صحبت کرد. گفت: کارمان در سوریه گره خورده، دعا کن این گره باز شود. بعد هم که می‌خواست برود شاید ده بار سر من را بوسید و رفت.  #جان_فدا #حاج_قاسم 🌹🌹🌹

♨️رفتار محترمانه و مهربانانه امام خمینی رحمةالله‌علیه با همسایگان 🔸یکی از پاسدارهای بیت امام نقل می‌کند، در جماران حاج آقاخسروشاهی همسایه حضرت امام بود و یادم هست ‏‎‎‏که امام رضوان‌الله‌تعالی‌علیه چند بار فرمودند که بروید به آقای ‏خسروشاهی بگویید بیاید من می‌خواهم ایشان را ببینم. من می‌رفتم و به‎ ‎‏حاج آقاخسروشاهی خبر می‌دادم. ایشان می‌آمد و با‏‎ ‎‏آقا‏‎ ‎‏ملاقات می‌کرد. ‏‎‏آقا‏‎ ‎‏در آن ملاقات می‌فرمودند: از اینکه ما‏‎ ‎‏همسایه شما‏‎ ‎‏هستیم و شما‏‎ ‎‏را‏‎ ‎‏اذیت می‌کنیم معذرت می‌خواهیم، چون پاسدارهای من پشت دیوار شما‏‎ ‎‏باعث زحمت و دردسرتان هستند (آن ایام پاسدارها‏‎ ‎‏بین دیوار خانه امام ‏‎‎‏و منزل آقای خسروشاهی قدم می‌زدند) چند بار هم از درخت خانه آقای ‎‏خسروشاهی گردو به حیاط خانه امام افتاد که حضرت امام شخصاً ‎‏آنها‏‎ ‎‏را‏‎ ‎‏جمع می‌کردند و از دیوار به آن طرف می‌انداختند. 🌐 جهت مطالعه‌ی بیشتر، کلیک کنید. https://btid.org/fa/news/231172 📎 #ایران_مقتدر 📎 #جان_فدا

روضه‌خوانی تکان‌دهنده‌ و قدیمی رهبر انقلاب در مصیبت حضرت ام‌البنین (س) #آیت_الله_العظمی_سید_علی_خامنه_ای #جان_فدا 🌐 Sokhan.iranseda.ir ♨️ @iranseda 👈

🔸یک لنگه کفش فرمانده. #جان_فدا

📸 #عکس_نوشت | زیارت قتلگاه 🔸️شنیدم از سفر کربلا برگشته است. به دیدنش رفتم. گفتم: «آقا به زیارت قتلگاه هم رفتید؟» غم پاشید توی صورتش. لحنش پر از اندوه شد: «من پایم تا قبر حبیب جلوتر نمی‌رود». سکوت کرد و چشمش به اشک نشست. 🔺️راوی حجت الاسلام قاسم روانبخش، خط‌ها و خاطره‌ها، صفحه۷۱ 📱 @mesbahyazdi_ir

چندتا ازینا برای هر خونه ای لازمه 😍 #فرزندآوری

همه این جملات غیبت است #غیبت 🎙#آیت_الله_فاطمی_نیا ره •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•

دلتنگم😭😭😭

💠 رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی شعرخوانی محسن رضوانی در مدح حضرت ام‌البنین(س)🌹

زهرا ایازی: جای زهرا ، بعد زهرا، مثل زهرا مادری هرچه مادر هست قربان چنین نا مادری وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام تسلیت باد #وفات_حضرت_ام_البنین علیها السلام 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴

‏۶۰ سال پیش اون دو نفر بالایی به هم گفتن بله @hesse_khoobb ❄️

پانصد روز با «رئیسی» 🔹روایتی از پانصد روز ریاست‌جمهوری «سیدابراهیم رئیسی» طبیعتا به دولت آقای رئیسی هم میشه انتقاداتی وارد کرد ولی ...

#گلزار_شهدای_کرمان #زائر 🔷هرچه فکر کردم چه بنویسم برای داستان زیبای این پسربچه چیزی به ذهنم نیامد... فقط... فقط ... خودتان ببینید و اشک بریزید... و نشر دهید... ✅ @vaslekhooban

نصفِ تاریخ عاشقی «آب» است قصه‌هایی عمیق و پراحساس قصه‌هایی پر از فداکاری قصه‌هایی عجیب، اما خاص قصۀ آبِ چشمۀ زمزم زیرِ پاکوبه‌های اسماعیل قصۀ نیل و حضرت موسی قصۀ آن گذشتنِ حسّاس قصۀ حفظِ حضرت یونس توی بطن نهنگ، در دریا یا که نفرینِ نوحِ پیغمبر بر سرِ مردمِ نمک نشناس قصۀ ظهر روز عاشورا بستنِ آب روی وارثِ آن کربلا بود و یک حرم، تشنه کربلا بود و حضرتِ عباس بین افسانه‌های آب و جنون قصۀ تازه‌ای اضافه شده : قصۀ بیست و هفت ساله‌ای از صد و هفتاد و پنج تا غواص…