eitaa logo
🍃🌹با شهدا و اهل بیت🌹🍃
216 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2هزار ویدیو
64 فایل
ارتباط با مدیریت کانال↙️↙️ @Yavar_amar ادمین تبادل ↙️↙️ @Ya_mahdi_1235 مغزخاکستری @khakestary_amar کانال اتحادیه عماریون @et_amarion نفوذیها @Nofoziha_ammariyon با شهدا و اهل بیت علیهم السلام @Ammar_noghtezan
مشاهده در ایتا
دانلود
-شهید‌حسنِ‌باقری‌‌چه‌قشنگ‌میگه: اگه‌از‌دست‌کسی‌ناراحت‌شدین.. دورکعت‌نماز‌بخوانید، و‌بگویید: خدایا‌این‌بنده‌تو‌حواسش‌نبود! من‌گذشتم،توهم‌بگذر..💛!' 🕊🕊🕊 @Ammar_noghtezan
در جبهه هر بار که از مریم ۳ساله و علی ۳ماهه‌ اش صحبت می‌شد میگفت آنها را به اندازه‌ای دوست دارم که جای خدا را در دلم تنگ نکنند..! 🌙 @Ammar_noghtezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می‌ستایمت که شانه‌های شکوهمندت، آبروی کوهستان‌هاست... و اردیبهشت نگاهت، در چشمان هیچ بهاری نمی‌گنجد... منطقه اشنویه ، سال ۱۳۶۵ ، عملیات قادر ، عکاس : سعید صادقی 🌷 @Ammar_noghtezan
‍ ‍  حـرفـــ دلــــ💞 کجاسـت آن که زنجیـرجاذبه ی خاک را از پای اراده اش بگشـاید و هجـرت کند، از خود و بسـتگـــے هایـش .. تا از زمـان و مکـان فراتر رود و خود را به قافله سال شصـت و یک هجـری برساند .. و در رکاب امام عشـق به شـهادت رســــد؟ و از آن پس دیگر ،این باد نیست که بر تو مـے وزد.. این تویی که بر بادمـے وزی.. و از آن پس دیگر، آن تویی که بر زمـان میگـــذری.. و آن تویی که مکـان را تشرف حضور می بخشــے . . . شهید آوینـے💚 💓🌸💓🌸💓🌸💓🌸💓 @Ammar_noghtezan
به خدا قسم اگر می‌ دانستم با هر بار که خونم ریخته می ‌شود، بی ‌حجابی آغوشِ حجاب را در برمی ‌گیرد؛ حاضر بودم هزاران بار کشته شوم.. شهید یعقوب ابراهیم نژاد 🕊 @Ammar_noghtezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ✍️همسر شهید حسادت_زنانه_همسر_شهيد! وقتی که محسن پسر بزرگم حدود چهار سال داشت بسیاری از شب‌ ها تب می‌ کرد و مشکلات زندگی بسیار شده بود. یک شب در خواب من را برای دیدن شهید به بهشت بردند.... وقتی به درب بهشت رسیدم، دیدم آنجا با طاق نصرتی زیبا که از گل‌ های قرمز رُز پوشیده شده،‌ جلوه می‌ کند و رودخانه ‌ای در آنجاست که آنچنان زلال و بی‌ همتاست که فقط از آن یک خط دیده می‌ شود و همه از روی آن به آسانی می‌ گذرند و کوهی که مثل آینه برافراشته شده، در برابرم است. در حالی که انتظار آمدن شهید را می‌کشیدم، ناگهان او را در حالی که دو خانم زیبا در کنارش بودند دیدم آنها آنقدر زیبا و ناز بودند که موهایشان تا کف پایشان کشیده می‌ شد و از دو طرف شهید را محکم گرفته بودند.... من با دیدن این صحنه حسادت زنانه ‌ام گل کرد و قهر کردم و روی برگرداندم و رفتم. شهید دنبال من می‌ دوید که نروم و من می‌ گفتم: " بایدم بهت خوش بگذره، من با این همه مشکلات، زندگی می‌ کنم و بچه‌ ها را نگه می‌ دارم، اونوقت تو اینجا خوش می‌گذرونی و ما از یادت رفته ‌ایم و... " شهید گفت: " به خدا باور کن اینها زن من نیستند، اینها اعمال🕊من هستند و به من چسبیده ‌اند، چکارشان کنم؟!و گفت: می‌خواهی بگویم بروند؟ دستی زد و آنها غیب شدند و شروع به دلجویی کردو می‌گفت: ما تو دنیا خیلی کار کردیم و اصلاً زیادی هم آوردیم.حاضرم آنها را با تو تقسیم کنم، ولی تو با من قهر نکن. 🌷 🥀🍃✨🥀🍃✨🥀🍃✨🥀 @Ammar_noghtezan
خبرنگار: مادر شما چه انتظاری از جامعه دارید؟ مادر : هیچ! مگر شهید داده ام که چیزی بخواهم، هیچی نمیخوام. حتی توقع احترام بیشتر رو هم ندارم... @Ammar_noghtezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 امت ما باید بداند از بزرگترین خطراتےڪه انقلاب را تهدید مےڪند، آفت نفوذخطوط انحرافے در خط اصلےانقلاب، یعنے است. پس امام را تنها نگذارید. @Ammar_noghtezan
🔰جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان روزهای اول فتح مریوان بود، همراه حاج‌احمد سوار بر یک جیپ، مشغول پاکسازی شهر بودیم، همان.طور که در خیابان‌های مریوان می‌گشتیم، ناگهان یک نفر سبیل کلفت قلچماق ملبس به لباس کردی که فانسقه هم بسته بود را دیدیم، حاج احمد گفت: «بزنید کنار ببینم این چه کاره اس» زدم روی ترمز، حاج‌احمد پیاده شد و رفت به سمت او، جالب این که حاج‌احمد با آن قد بلندش جلوی آن مرد سبیل کلفت، ریز به نظر می‌آمد، بلافاصله خیلی محکم از او پرسید: «ببینم! تو کی هستی؟ چه کارهای؟!» او نگاهی به قد و بالای حاج‌احمد انداخت و همان طور که گوشه سبیلش را می‌چرخاند گفت: «ما کومله هستیم!» چشم‌تان روز بد نبیند، تا گفت کومله هستیم، حاج‌احمد چنان گذاشت زیرگوش طرف، که او با آن هیکل و دبدبه، نقش زمین شد، حاج‌احمد همان طور که مثل شیر بالای سر او بود، گفت: «بچه‌ها، بیایید اینو بندازید عقب ماشین ببینم،  میگه من کومله‌ام! ما توی این شهر فقط یه طایفه داریم اونم جمهوری اسلامیه، والسلام!» ✨✨🍃🥀🕊🥀🍃✨✨ @Ammar_noghtezan
🔰‏نامه شهید ذبیح‌الله عالی به کارگزینی سپاه برای کم کردن حقوقش؛ بسمه تعالی اینجانب دارای چهار هكتار زمین زراعتی آبی و خشكی می‌باشم و حقوق من زیاد می‌باشد، لذا درخواست می‌نمایم كه در اسرع وقت از حقوق ماهیانه من حدود دو هزارتومان كسر نمائید، خداوند همه ما را خدمت‌گزار اسلام و امام قرار بدهد. @Ammar_noghtezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🍃 🌱امام خامنه ای حفظه الله: در ماه رجب توسّلات خودتان به درگاه پروردگار عالم را هرچه می‌توانید بیشتر کنید؛ به یاد خدا باشید و کار را برای خدا انجام بدهید. @Ammar_noghtezan
در نوع شهادت چیزی از آرمان علیوردی و روح الله عجمیان کم نداشت. منتها دوربینی نبود که جنایت را به تصویر بکشد مادر میگوید: در مراسم تشییع،خانمی گفت " پسر شما شیر بود. پرسیدم چطور؟ گفت اغتشاشگران ریختند چادر مرا بکشند، اما پسرت اجازه نداد" روایتی از شهید قهرمان وطن! سلمان امیراحمدی @Ammar_noghtezan
📸اولین تصاویر از شهدای بمپور که شب گذشته در درگیری با اشرار مسلح در سیستان‌وبلوچستان به شهادت رسیدند @Ammar_noghtezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما سامرا نرفته گدای تو می‌شويم ای مهربان امام فدای‌تو می‌شويم هادیِ خلق ، به کوری چشمان گمرهان پروانگان شمع عزای تو می‌شويم💔 🥀 @Ammar_noghtezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 در شب شهادت امام هادی علیه السلام فیلمی کمتر دیده شده از آخرین غبارروبی حرم امام هادی(علیه‌السلام) توسط شهید حاج قاسم سلیمانی در سامرا @Ammar_noghtezan
هدایت شده از مغز خاکستری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بالاتری زمدح وثنا اینها النقی✨ ابن الرضای دوم ما اینها النقی ✨ شهادت مظلومانه امام هادی علیه السلام را محضر فرزند برومندشان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و دوستداران ومحبان اهلبیت اطهار علیه السلام تسلیت عرض میکنم🥀 🇮🇷 اتحادیه عماریون 🔺همدلی 🔻انقلابی گری @khakestary_amar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 چند روزی بود که به منزل نیامده بود و مشغول آموزش جوانان بسیجی برای اعزام به جبهه بود.سحر یکی از روزها به خانه آمد. فرزندمان تب کرده بود و من هم مشغول امتحانات نهائی بودم. سحر  نیت روزه کرد و بعد از نماز صبح دوباره داشت می رفت که نگاه اعتراض آمیزی کردم بابت غیبت چند روزه و رفتن در این حال. لبخندی زد و گفت: همه اینها را امتحان خدا بدان. 🌷ظهر دیدم که با یک بریانی برگشت خانه. گفتم: مگر تو روزه نبودی؟ گفت: رفتم سر کلاس اخلاق، نتوانستم چیزی بگویم. انگار کسی در گوشم گفت تو که درس اخلاق می دهی چرا با کسی که حق همسری و هم ذریه حضرت زهرا (س) را دارد، چنین رفتار می کنی؟ آمدم تا حلالیت بطلبم.اگر در کارهای من اجری باشد، تو در همه شریکی. "شهید جلال افشار" 🕊🕊🕊🕊 @Ammar_noghtezan