eitaa logo
🍃🌹با شهدا و اهل بیت🌹🍃
216 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2هزار ویدیو
64 فایل
ارتباط با مدیریت کانال↙️↙️ @Yavar_amar ادمین تبادل ↙️↙️ @Ya_mahdi_1235 مغزخاکستری @khakestary_amar کانال اتحادیه عماریون @et_amarion نفوذیها @Nofoziha_ammariyon با شهدا و اهل بیت علیهم السلام @Ammar_noghtezan
مشاهده در ایتا
دانلود
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰           ❣﷽❣ 🌷 ۵۷۲🌷 🔵آرامش و آسايش زندگيمان را مديون امام زمان (عجل الله فرجه)‌ هستيم. 💠ابونصر خادم از امام حسن عسكري (علیه السلام) از حضرت ولي عصر (عجل الله فرجه) نقل مي‌كند كه حضرت فرمودند:‌"أَنَا خَاتَمُ‏ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ عَنْ أَهْلِي وَ شِيعَتِيَ الْقُوَّامِ بِدِينِ اللَّهِ"«من خاتم اوصياء هستم و بوسيله من خداوند از اهلم و شيعيانم بلا را رفع مي‌كند. 💠«دفع» و «رفع» با هم متفاوتند. «دفع» زماني به كار مي‌رود كه بلا را از ما دور مي‌كنند و نمي‌گذارند به زندگي ما وارد شود، «دفع» زماني است كه بلايي بر ما وارد شده و آنرا برطرف مي‌كنند. در اين روايت امام عصر (علیه السلام) يكي از نقش‌هاي خود را در زندگي ما معرفي مي‌كنند. نقش حضرت «دفع » بلا از ماست. 💠نه تنها در مهلكه‌ها و مشكلات زندگي ، بلكه در صحنه‌هاي آرامش و آسايش‌مان هم امام زمان (ع) حضور دارد. 💠اگر حضرت در زندگي ما حاضر نباشد بلايا و سختي‌ها ما را محاصره مي‌كند و زندگيمان دچار زلزله مي‌شود. اگر نازي كند آني،فرو ريزند محملها... 👈 .... 🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤 ♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ 〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸💐🌺🍀🌺💐🌸 همیشه می گفت : اگه من مُردم، مراقب باشید حجم من رو نبینه می گفت : حتی توی قبر هم منو نبینه ... برای این موضوع هم همیشه از ماجرای حضرت زهرا سلام الله و تهیه تابوت حضرت یاد می کرد که می خواستن حتی بدنشون هم مشخص نباشه . @Ammar_noghtezan
‍ ‍ 🌴رمــــ عملیاتــ ـــــز🌴 توی عملیات " مطلع الفجر" تیر خورد به سینه و گردنش همون جا افتاد و به آسمون پر کشید🌹 درگیری شدید شد و نتونستیم پیکر مطهرش رو برگردونیم یه هفته بعد بچه ها تصمیم گرفتن جنازه غلامعلی رو برگردونن به هر سختی بود برگردوندیم خیلی تعجب آور بود هر جنازه ای اگه یه هفته زیر آفتاب گرم جنوب بمونه حتما بو می گیره و تغییر میکنه اما پیکر غلامعلی هیچ تغییری نکرده بود دقت کردم دیدم بعد از یه هفته ، هنوز از گلوش خون تازه جاری میشه انگار همین الان شهید شده باشه خم شدم که صورتش رو ببوسم خدا شاهده بوی عطر می داد چه عطر خوشبویی بود.... ✨✨✨🍃🕊🍃✨✨✨ @Ammar_noghtezan
⬆️ تصویر باز شود دلنوشته 🌷شهید 🌷 دوست دارم در منتهای بی کسی باشم ، در منتهای گمنامی بدنم زیر آفتاب سه شبانه روز بماند... حضرت زهرا(س) بگویند به حسینم(ع) او را بخشیدم..    @Ammar_noghtezan
🕊 🌙ماه رجب، ماه مبارکی است؛ ماه توسل و تذکر و توجه و تضرع و استغاثه و محکم کردن پیوند دلهای محتاج و نیازمند ما به ذیل لطف و فضل الهی است. این روزها را قدر بدانید. هر یک روز ماه رجب، یک نعمت خداست.❤️ 🌱 @Ammar_noghtezan
تو ما را بی‌سپر نگذار، سردار بدون بال و پر نگذار، سردار از آن حال و هوای آسمانی زمین را بی‌خبر نگذار، سردار ✨ شبتون_شهدایی ✨ @Ammar_noghtezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما ازتبار قامت سبزصنوبریم؛ ماشانہ شانہ هم وصدخون برادریم، ماریشہ های باورمان درعمق خاڪ ؛ زان روی، دست به ساحت خورشید مےبریم 🌷 @Ammar_noghtezan
تا حالا عاشق شدی؟؟؟ 💕💖💕💖💕 ❤️عـــــشق یعنے : تو دل شب آروم زمزمه ڪنے "الـــهے العـــفو " ❤️عـــــشق یعنے : چشماتو ببندے و به "امام زمانت " فڪر ڪنے ❤️عـــــشق یعنے : شب ڪه همه خوابن تو آروم سر سجاده " اشڪ" بریزے ❤️عـــــشق یعنے : اعتراف ڪنے "خـــــدایا چقدر ازت دورم" منو بڪِش سمت خودت ... ❤️عشق یعنے : یاد "شهرضا " و ڪلے حسرت دیدار با "حاج همت" ❤️عـــــشق یعنے : یه خیابون به اسم "بین الحـــــرمین " ❤️عـــــشق یعنے : حسرت یه " زیارت " ❤️عـــــشق یعنے : آرامش ڪنار مزار یه شـــــهید "گـــــمنام" ❤️عـــــشق یعنے : "جزیره ے مـــــجنون" ❤️عـــــشق یعنے : داشتن " آرزوے شـــــ🌷ـــــهادت " @Ammar_noghtezan
پارگی این شلوارها هر دو کار یک دشمن است !! ولی..... روششــــان فقط تغییر کرده @Ammar_noghtezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 یکی از بچه ها به شوخی پتویش را پرت کرد طرفم . اسلحه از دوشم افتاد و خورد توی سر . کم مانده بود سکته کنم سر شکسته بود و داشت می آمد . با خودم گفتم : الان است که یک برخورد با من بکند . چون خودم را بی می دانستم ، آماده شدم که اگر حرفی ، چیزی گفت ، جوابش را بدهم . او یک از تو جیبش در آورد ، گذاشت رو و بعد از سالن رفت بیرون . این برخورد از تا توگوشی برایم سخت تر بود . در حالی که دلم می سوخت ، با ناراحتی گفتم : آخه یه بزن همانطور که گفت : مگه چی شده؟ گفتم : من زدم رو شکستم ، تو حتی نکردی ببینی کار کی بوده همان طور که را پاک می کرد ، گفت : این جا کردستانه ، از این باید ریخته بشه ، این که چیزی نیست . چنان مرا خودش کرد که بعدها اگر می گفت ، می مردم . @Ammar_noghtezan
💠حاج حسین یڪتا : 🌷میخواستن ؛ میشد ... میخواهیم ! نمیشہ ... چہ ڪار ڪردیم با این دل ها ...؟! از خداوند بخواهیم ! دلامون را براے امام زمان علیہ السلام ، شش دانگ سند بزنہ ... و براے این ڪار یاریمون ڪنہ... ڪہ دست و پا و گوش و چشم و زبان جز براے رضاے حضرت حجت عج بہ حرڪت در نیاد ! ڪہ اگہ خداوند راضے باشہ ... عاشق ما میشہ ... و ان شاءاللہ عاقبتمون شهادت 🕊🕊🕊🕊🕊 @Ammar_noghtezan
اگر جنازه‌ام بہ دسٺ شما رسید پیڪر بے‌جان مرا غریبانہ تحویل گیرید و غریبانہ تشییع ڪنید و غریبانہ در بهشٺ معصومه قطعه ۳۱ به خاڪ بسپارید . روے سنگ قبـرم چیزے ننویسید و اگر خواستید چیزے بنویسید فقط بنویسید : تنهاپرڪاهی تقدیم به پیشگاه حق تعالے @Ammar_noghtezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 علامه (ره) : 👌 در شب و روز زمانی را برای حسابرسی خود قرار بدهید و ببینید که این بیست و چهار ساعت چگونه بر شما گذشته، ☘ اهل محاسبه باشید. همانطور که یک بازرگان ، یک کاسب ، دخل و خرج خود و صادرات و واردات خود را حساب می کند ، شما ببینید در شبانه روزی که بر شما گذشته چه چیزی اندوخته اید ، چه گفته اید ، یک یک رفتار و گفتارتان را حساب برسید. @Ammar_noghtezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر وقت که مادر برای سر و سامان دادن پسرش نقشه‌ای می کشید، مقاومت می‌کرد. وقتی دید مادر دست بردار نیست تصمیم گرفت طبق توصیه (ره) با همسر شهید ازدواج کند، خانمی از تبار انتخاب کرد و می‌گفت می خواهم از این طریق، داماد حضرت زهرا(س) بشوم و اون دنیا به ایشان محرم باشم، شاید به صورتم نگاه کند. علاقه زیاد این شهید به حضرت زهرا(س) و (عج) زبانزد همه بود. برای عروسی‌اش علاوه بر میهمانان ،سه کارت دعوت نیز برای (ع)، برای (عج) و سلام الله علیها می‌نویسد و به ضریح (س) می‌اندازد ، شب حضرت زهرا سلام الله علیها را در می‌بیند که به عروسی‌اش آمدند، شهید ردانی پور به ایشان می‌گوید: "خانم ! قصد مزاحمت نداشتم ، فقط می‌خواستم احترام کنم." حضرت زهرا(س) پاسخ می دهند: "مصطفی جان! ما اگر به مجالس شما نیائیم به کجا برویم؟". •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• @Ammar_noghtezan
📍«در عملیات کربلای 3 که به منظور تسخیر سکوهای نفتی عراق به نام های الامیه و البکر انجام می شد، در خلیج فارس دچار مد شدید آب و امواج متلاطم شده بودیم. من بسیار نگران، ترسیده و متحیر بودم اما با این حال ستون غواصانی که در آب در حال حرکت بودند را کنترل می‌کردم. مدتی بعد دیدم که یکی از بچه‌ها سرش را بدون حرکت داخل آب قرار داده است. ترس و نگرانی ام بیشتر شد! شانه‌اش را گرفتم و تکان دادم، سرش را بلند کردم با نگرانی و تعجّب پرسیدم: چی شده؟ چرا تکان نمی‌خوری؟ خیلی خونسرد و بدون نگرانی گفت: مشغول نماز شب بودم! 📍اطمینان و آرامش این جوان بسیجی زبانم را بند آورده بود. گفتم: اشکالی ندارد ادامه بده التماس دعا. صبح، روی اسکله الامیه اولین شهید بود که به دیدار معشوق نائل آمد. او کسی نبود جز شهید غلامرضا تنها اهل اصفهان که بعد از شهادتش نام اسکله الامیه را نیز به اسکله شهید «تنها» تغییر دادیم. 📌 (منبع، کتاب نماز شهدا صفحه ۱۷) 📍شادی همه شهدای تاریخ به خصوص شهید غلامرضا تنها از اصفهان صلوات. 🌙 @Ammar_noghtezan
: خدایا! تو با بندگانت نسیه معامله می کنی و گفتی: ای بنده، تو عبادت کن، پاداشش نزد من است در قیامت.. اما شیطان همیشه نقد معامله کرده با بندگانت و می گوید: گناه کن و درعین حال مزه اش را به تو می چشانم...! پس خدایا! برای خلاصی از این هوسها، تو مزه عبادتت را به من بچشان که بالاترین و شیرین ترین مزه هاست... شهید محمودرضا استادنظری🌷 ✨✨✨🍃🥀🍃✨✨✨ @Ammar_noghtezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتی از اولین آشنایی رهبر انقلاب با شهید حسن باقری ✨ شبتون_شهدایی ✨ @Ammar_noghtezan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 مثل این رزمنده ی بیسیم چی امروز را با لبخند شروع کنید .... 🌷 @Ammar_noghtezan
دلنوشته........ . خواستم ازعشق بگویم شهید به ذهنم امد💔😔 . .خواستم ازشوق بگویم شهید به ذهنم امد💔😔 . .خواستم از فکه بگویم زبانم بندامد😭 . .خواستم از شلمچه بگویم سربند«یازهرا»یادم امد😭 . .خواستم از اروند بگویم لب های خشک شده و دست و پای بسته یادم امد😭 . . خواستم از جبهہ بگویم اشکم امانم نداد😖💔 . .خواستم از ایثار بگویم مادرش یادم امد💔😖 . .خواستم ازپسرش بگویم . . . بگذارنگویم..... پسررشید و مرد کرد و روانه کرد ودرعوض برایش چند تکه استخوان و پلاک و چفیه و سربند «یاعباس»برایش اوردن......😭😭😭💔 پسررشیدش دربین اغوشش به راحتی جای میشد... باگریه فقط می گفت: شهیدگمنامم رااوردند.....💔😔 . 😔💔 . . 🕊✨🍃🕊✨🍃🕊 @Ammar_noghtezan