آنانساف..!
همه چی عجیبه
ولی من خیلی عادی ام:)))))
*عسل را روی پنیر میریزد و میل میکند
یه چیزی هست به اسم عفت کلام.. که موقع آفرینشم متاسفانه موجودی انبار صفر بوده، بهم نرسیده
ژ حیف
بچه که بودم... از بعد از ظهرا بدم میومد
نمیتونستم بازی کنم یا فیلم ببینم، تنهایی وحشتناکی یقه مو میگرفت یه گوشه مینشستم و منتظر میموندم تموم شه، بیدار شن منم آزاد شم
حس بدی داشت
از یه سنی به بعد... کل زندگیم شد بعد از ظهر