آنانساف..!
کیمیا درحالی که پسرش را در آغوش گرفته بود، پرواز کرد.
عزادارِ آرزوهایش بود.
هدایت شده از - سبزِقهوهای؛
میپنداشت که از دیگری میرمد
نمیدانست که از خود میرمد .
« فیهمافیه٫مولانا »