البته دعوا دو طرفه‌ست، اما امروز اینجوری بود که اونا می‌گفتن شمارتو بده تو روبیکا حسابتو می‌رسم حالا ما.

امشب انقدر خندیدیم که فکم درد گرفته

نباید مامانمو با همکلاسی هام روبه‌رو می‌کردم

دیشب کاملا آموزش پرورش رو می‌شد شناخت، از خانواده ها پول بگیرن، بعد بزنن روی کارت، بعد بریم کانون، پول خودمون رو بهمون به عنوان جایزه پس بدن، و در آخر با خودمون غذا ببریم اونجا بخوریم

خداروشکر هیچکس غذا نیاورده بود✓

با هرکسِ همنام تو درگیر شدم...

باید سرم بخوره به سنگ؟ اصلا مگه سنگی وجود داره؟

امروز سه حالت دارم، یا زیر پتواَم و دارم درد می‌کشم یا خوابیدم و دارم درد می‌کشم یا نشسته‌م و دارم درد می‌کشم

بدن درد هنوزم برام دوست داشتنیه، منتها نه وقتی که امتحان دارم.

من واقعا از ورزش حالم بهم می‌خوره ورزش کردن اذیتم می‌کنه، حالمو بد می‌کنه ،اعصابم خورد می‌شه و حرصی می‌شم هیچ علاقه ای به ورزش ندارم اما چون نمی‌خوام برم کلاس ورزش، اجازه رفتن به کلاسای دیگه هم ندارم...

این یعنی باید حسرت مجسمه سازی رو بخورم.

البته با احترام به ورزشکارای چنل*