🔻ساعت ۹ صبح دیروز، کندانسور توربین #نیروگاه_رامین اهواز نشتی پیدا کرد. ترجمه این خرابی برای شبکه برق، خارج شدن نیروگاه از مدار و خاموشی بخش عظیمی از خوزستان از جمله اهواز در گرمترین روزهای سال بود.
🔻در یک حالت طبیعی مطابق پروتکل، باید ابتدا فعالیت نیروگاه متوقف و پس از سرد شدن محیط نیروگاه که حداقل ۲ روز زمان میبرد، عملیات تعمیرات از سر گرفته شود.
🔻اما شبکه کشور به ویژه منطقه جنوب تاب توقف حداقل ۲ روزه نیروگاه را نداشت و متخصصان، مهندسان و اپراتورها تصمیم گرفتند در حالت آماده به کار نیروگاه، نشتی را پیدا کرده و عملیات تعمیرات را انجام دهند.
🔻تعمیر نیروگاه در حالت آماده به کار زمانی دشوار میشود که بدانیم دمای محیط توربین نزدیک به ۷۰ درجه و رطوبت بالای ۹۰ درصد است. داغترین چایی که به عمرتان نوشیدید ۶۵ درجه دما دارد. به عبارت دیگر نیروها باید در یک دریای آب جوش عملیات میکردند.
🔻کار ۹ صبح آغاز شد، ۱۸ ساعت عملیات پیچیده مهندسی بدون وقفه ادامه یافت و ساعت ۳ بامداد فردای آن روز تعمیرات با موفقیت به انتها رسید. یک رکورد بینظیر جهانی در زمان تعمیر ثبت شد و نیروگاه بدون ثانیهای توقف به تامین برق پرداخت. خطر خاموشی گسترده هم از کشور رخت بر بست.
🔻رضا خسروی و محمد امیری از مهندسان مکانیک و کارشناسان توربین تنها ۲ تن از دهها متخصصی بودند که برای روشنایی مردم به طبقه آخر جهنم رفتند و برگشتند.
🔻بار دیگر باید گفت که خوزستان همچنان فدایی ایران تربیت میکند.
محمدعنایتی نجفآبادی
💠@raefipourfans
آجرک الله یا صاحب الزمان (عج) ....
❤آقا جان...
میدانیم این چند روز
میزبان عزاداران جد
غریبت هستی
از این مجلس به آن مجلس
نگاه خیس و بارانیت را
از ما دریغ نکن
مولای غریب
ما هم در غم شما شریکیم آقا
اگر لایق بدانید
صل الله علیک یااباعبدالله الحسین
#اللهم_ارزقنا_کربلا🤲🌴
.
#عاشورا
🔰 امام باقر (علیهالسلام) فرمودند:
▪️«روز عاشورا دنبال کارهای دنیایی
نروید، عاشورا از جهـت کارهای مادی
روز نحسی است، خـدا در روز عاشورا،
در حاجت دنیایی، برکت را قرار نداده
است.
▪️روز عاشـــورا، چیزی ذخیـره نکنید
زیرا نه خــــود و نه خانـــوادهتان برکت
نمیبینید.»
🔹کامل الزيارات ج ۱، ص ۱۷۴
*داستان کوتاه امشب*
رفیقی میگفت ، معلمی داشتیم که عجیب ترین معلم دنیا بود، امتحاناتش عجیب تر...
امتحاناتی که هر هفته میگرفت و هر کسی باید برگه ی خودش را تصحیح میکرد...
آن هم نه در کلاس،در خانه...
دور از چشم همه
اولین باری که برگهی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم...
نمیدانم ترس بود یا عذاب وجدان، هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم...
فردای آن روز در کلاس وقتی همه ی بچهها برگههایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شدهاند به جز من...
به جز من که از خودم غلط گرفته بودم...
من نمی خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم...
بعد از هر امتحان آنقدر تمرین میکردم تا در امتحان بعدی نمره بهتری بگیرم...
مدتها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید،امتحان که تمام شد ، معلم برگهها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت...
چهره هم کلاسیهایم دیدنی بود...
آن ها فکر میکردند این امتحان را هم مثل همه امتحانات دیگر خودشان تصحیح میکنند...
اما این بار فرق داشت...
این بار قرار بود حقیقت مشخص شود...
فردای آن روز وقتی معلم نمرهها را خواند فقط من بیست شدم...
چون بر خلاف دیگران از خودم غلط میگرفتم ؛ از اشتباهاتم چشم پوشی نمیکردم و خودم را فریب نمیدادم...
زندگی پر از امتحان است...
خیلی از ما انسانها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده میگیریم تا خودمان را فریب بدهیم ...
تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم...
اما یک روز برگه امتحانمان دست معلم میافتد...
آن روز چهرهمان دیدنی ست...
آن روز حقیقت مشخص میشود و نمره واقعی را می گیریم...
تا میتونی غلطهای خودت را بگیر قبل از این که غلطت را بگیرند.