#من_یاغی_نیستم
یک روز مرحوم آخوند کاشی مشغول وضو گرفتن بود که شخصی با عجله آمد، وضو گرفت وبه داخل اتاق رفت و مشغول خواندن #نماز شد. مرحوم کاشی با دقت وضو می گرفت و همه آداب وضو را بجا آورد ، قبل از اينكه وضـوی آخوند تمام شود ، آن شخص نماز ظهر و عصر خـود را هـم خوانده بود
هنگام خروج ، با مرحوم کاشی رو به رو شد . مرحوم کاشی پرسید چه کار می کردی؟ گفت: هیچ. مرحوم کاشی فرمـود: مگر نماز نمی خواندید؟ گفت نه. ایشان فرمـود خودم دیدم داشتی نماز می خواندی!!!
گـفت آقا #اشتباه دیدیـد. سـؤال کرد پس چـه می کـردی؟ گفت فقط آمـده بودم بـه خدا بگویم من یاغی نیستم، همین. این جمله ی مـرد چنان تاثیری در مرحوم آخوند گذاشت. تا مدت ها هـر وقت احوال آخوند را از او سوال می کـردند ، ایشان باحال خاصی می فرمود من یاغی نیستم
#مروت_و_مردانگی
جوان با دوچرخه بـه پیرزنی برخورد کرد و به جای عـذرخواهی و کمک به پیرزن شروع کـرد به خنده و مسخره کـردن و سپس راهش را ادامـه داد و رفت
پیرزن جوان رو صـدا کرد و گفت: یه چیزی از تو افتاده ، جوان بـه سرعت بـرگشت و اطـراف رو خوب جستجو کـرد. پیـرزن به جوان گفت: مـروت و #مردانگی ات به زمین افتاده ، هرگز آن را نخواهی یافت
زندگی اگر خالی از ادب و احساس و احتـرام و اخـلاق باشـد هـیچ ارزشی ندارد. زنـدگی ما آدما حکایت قدیمی کوهستان است ، صدا می کنی و می شنوی ، پس بـه نیکی صدا کن ، تا به نیکی به تو پاسخ دهد...
امیرالمومنین عليهالسلام أَلْمُرُوَّةُ تَمْنَعُ مِنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ. #مروّت، انسان را از هر گونه پستى باز می دارد. منبع حدیث ميزان الحكمة جلد ۹ صفحه ۱۱۰
#گرزهایی_آهنین
سلمان علیه السلام می فرماید: روزی از بازار آهنگران کوفه می گذشتم که جوانی را دیـدم نقش زمیـن شده بود و مـردم دورش را گرفته بودند. و هر کـسی درباره #جوان سخنی میگفت یکی می گفت: دچار تشنج شده است دیگری می گفت: جن زده شده است.
سلمان از میان جمعیت گذشت و کنار جوان نشست. او چشم خود را از هم گشود و گفت من هیچ کسالتی ندارم ولی این ها گمان می کنند من بیمارم. پرسیدم: پس چرا از حـال رفتی و بر زمین افتادی؟ گفت: داشتم از #بازار می گذشتم، صدای چکش های آهنین بر آهن های گداخته، مرا به یاد سخن خداوند انداخت
فرمـوده است: وَلَهُمْ مَقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ. سوره مبارکه حج آیه ۲۱. و برای اهل دوزخ ، گرزهایی آهنین است. ترجمـه تفسیر المیزان ، جلد ۱۶ ، صفحه ۳۹۹
#آن_دنیا_چه_خبر؟
نقل است روزی ملا از قبرستان عبور میکرد، پایش به سنگ قبری خورد و به رو افتاده ، تمام سر و صورتـش پر از گرد و غبار شد. به ذهنش رسید که خوب است خود را مـرده قلمداد کند، بلکه نکیر و #منکر بیایند و او آنها را ببیند کهچه شکل هستند. در این فکر بود که صدایی به گوشش رسید
فکر کـرد صدای نکیر و منکر است که می آیند ، از ترس میان قـبری مخفی شد. نگاه کرد چند قاطر نزدیک شدند که بار آنها هم چینی و شکستنی بود، ناگاه ملا ازمیان قبر بلند شد، قاطرها رم کردند وبارها را به زمین انداختند و فرار کردند
قاطرچی ها هم عصبانی شدند و ملا را به شدت زدند و بدن او را مجروح کردند، ملانصرالدین با صورت خونی به خانه برگشت، زنش پیش آمد و از او پرسید کجا بودی کهبه این روزگار افتادهای؟ گفت رفته بودم به آن دنیا ببینم چه خبر است، زنش پرسید چه #خبر بود؟ گفت اگر قاطر های کسی را رم ندهند خبـری نیست و کـسی به کسی کاری ندارد
درخواست کرد که امام دستور دهند شیر، ساحر را برگرداند.
متوکل از هر راهی تلاش میکرد امام هادی علیه السلام را #تحقیر کند و شخصیت وعظمت او را درهم شکند. روزی فردی را به سراغ شعبده باز و جادوگری فرستاد که اهل هندوستان و از دشمنان اهلبیت علیهم السلام به شمار می آمد
متوکل به جادوگر هزار دینار طلا داد که #امام_هادی علیه السلام راتحقیر و شرمنده کند. او نیز قبول کرد و در مجلس مهمانی متوکل ، کنار حضرت هادی علیه السلام نشست. ودر قرص نانی عمل سحر انجام داد؛ به گونهای که وقتی امام دست مبارک خودرا به طرف نان دراز کرد ؛ نان به هوا پرید، و حاضران خندیدند و به خیال خام خودشان حضرت را تحقیر کردند.
در کنار جادوگر بالشی قرار داشت که روی آن تصویر شیر بود. امامِ کائنات و صاحب ولایت دست مبارکش را بر آن تصویر نهاد و فرمود: این فاسق را بگیر . با عنایت الهی و #کرامت امام آن تصویر به شیر درنده تبدیل شد و درجا ساحر هندی را پاره کرد و بلعید
کسانی که در آن جمع بودند ، مبهوت ومتحیر ماندند. متوکل از امام هادی علیه السلام #درخواست کردکه امام دستور دهند شیر ، ساحر را برگرداند. حضرت فرمودند: او را دیگر نخواهی دید. آیا تو دشمنان خدارا بر دوستان او مسلط میکنی؟ این جمله را فرمود و مجلس متوکل را ترک گفت
منابع : بحار الانوار، جلد ۵۰ ، ص۱۴۴، ح ۲۸؛ کشف الغمّة، جلد۲، صفحه۳۹۲؛ تجلیات ولایت، ص۴۸۰
در پی آنم که به اندازه یک عمر از تو طلب کنم...
خدایا مرا ببین ، تنها به خاطر آرزوها و #امید هایم به درگاه رحمتت آمدم سپاس، از آنِ پروردگار آرزوها و امید هاست. خداوند مهربانی که هرقدر از او بخواهیم، خسته نمیشود و هرقدر عطا کند ، از اقیانوس بیکران نعمت هایش کاسته نخواهد شد
خداوندا درهای رحمت تو همواره به روی بندگان باز استو دست عطایت گشاده. بندگان توهر زمان که صدایت کنند پاسخ می دهی و اگر #خالصانه آرزو کنند می بخشی. امشب اما شب دیگری است شب آرزوهاست. امشب، من تمام دعاها و آرزوهای عمرم رایک جا به درگاهت آوردهام امشب، در پی آنم که به اندازه یک عمر از تو طلب کنم...
تنها کسی هستی که وقتی آرزوهایم رابا او در میان مینهم، احساس خفت و #حقارت نمی کنم . تنها تویی آنکه دوست دارم تمام غم هایم را برایش مو به مو شرح دهم. میدانم هرگز به آرزوهایم نمیخندی. هرگز حاجتهای مرا به سخره نمیگیری و هرگز من را بخاطر آرزوهایم تحقیر نمیکنی . من در حضور مولایم حتی از کوچکترین آرزوهایم چشم نمی پوشم
و به من آموخته ای خواستن و طلب کردن را؛ که همیشه نیکی ها را طلب کنم که تنها از تو بخواهم واز غیر تو هیچ نخواهم. پروردگارا گنج های تو نامتناهی است و هر قدر #عطا کنی، کاستی نمییابد پس، از تو روز افزون طلب میکنم و تمام خیرها و خوبیها را یک جا از تو می خواهم
محتاج هستم و فقیر، تنهایم نگذار و سینهام رابا صبر گشایش بده. عنایت کن و مشکلاتم را آسان کن
هر کس را می خواهی بشناسی ، در وقت عصبانیت و خشم بشناس
بعضی آدمها مثل #چوب خشکند! تا عصبانی می شوند، آتش می گیرند و همه جا را دودآلود می کنند . همه جا را تیره و تار کرده، اشک آدم را جاری میکنند
ولی بعضی ها این طور نیستند؛ مثل #عود هستند وقتی حرفی را میزنی که ناراحت میشوند و آتش میگیرند، بوی جوانمردی و انصاف می دهند و "گذشت"، انگیزهی انتقام را در آن ها خاموش میکند.
برای همین می گویند: هر کس را می خواهی بشناسی ، در وقت عصبانیت و خشم بشناس
#امام_صادق علیه السلام: مَن غَضِبَ عَلَيكَ ثَلاثَ مَرّاتٍ وَلَم يَقُلفيكَ سوءا فَاتَّخِذهُ لِنَفسكَ خَليلاً؛ هر كس سه بار بر تو خشم گرفت ولى بهتو بد نگفت، او رابراى خود به دوستى انتخاب كن منبع: معدن الجواهر ، صفحه ۳۴
هر مرد و زن مسلمانی که یک روز از رجب را روزه بدارد
از ثوبان غلام پیامبر صل الله علیه و آله نقل شده که : با جمعی در خدمت #پیامبر جایی میرفتیم. عبورمان به گورستانی افتاد. پیامبر کمی در میان قبرها ایستاد وسپس راه افتادند. من عرض کردم توقف شمادر قبرستان به چه خاطر بود؟ حضرت گریه کرد وما نیز محزون و گریان شدیم
سپس فرمودند: ثوبان اینان در قبرها معذّبند، چنانکه من ناله آنها را شنیدم و دلم بحال آنها به رحم آمد و از خدا خواستم #عذاب آنها را تخفیف دهد وخداوند اجابت فرمود. ای ثوبان اگر اینها در ماه رجب روزه گرفته بودند، در قبرهایشان عذاب نمی شدند.
عرض کردم آیا روزه و عبادت در ماه #رجب از عذاب قبر ایمنی می دهد؟ فرمود آری سوگند به آنکه مرا به حق فرستاد هر مرد و زن مسلمانی کهیک روز از رجب را روزه بدارد و یک شب آن را به عبادت برخیزد ، و جز رضای خدا نظری نداشته باشد عبادت هزار سال در نامه ی اعمالش ثبت گردد که روزهایش را روزه و شبهایش را به عبادت گذرانده باشد و...
منبع: بحارالانوار ، جلد۴۹
📖 #صداقت_و_راستی
یک میخ اگر راست باشد هر چه هم ضربه بخورد پیشتر رفته و محکم تر و مقاوم تر خواهد شد ، به همین خاطر هم قرآن به ما میگوید بیایید راستی و صداقت پیشه کنید.
اینجاست که هیچ کس نمی تواند به شما آسیب بزند. و ان تصبروا و تتقوا لایضرکم کیدهن شیئا
اگر اهل شکیبایی باشید ، اگر تقوا پیشه کنید و در یک سخن ، راستی و درستی پیشه کنید هیچ کس نمی تواند به شما آسیب بزند
اما اگر صداقت را پیشه نکنید و کج بشوید و کج رفتار باشید مثل همان میخ کج می مانید ؛ و هر چه ضربه بخورید بیشتر کج می شوید. مثل شاخه هاى گيلاس. استاد رنجبر
┈┈┈┈┈┈┈┈┈
اگه شما غذا در یخچال خونتون دارید لباس هم به تن دارین و یک سقف هم بالا سرتون هست و جایی برای خوابیدن دارین پس شما از ۷۵ درصد از کل مردم جهان ثروتمند ترین. اگه شما الان پول در کیفتان هست و کمی هم پول خرد دارید تا هرکجا بخواهید بروید پس شما جزو ۱۸ درصد مردم پولدار دنیا هستین. اگه شما زنده هستین با سلامتی بیشتر از مریضی پس شما نسبت به میلیونها آدمی که طی این هفته خواهند مرد لطف بیشتری از خداوند نصیبتان شده. اگه شما می توانید این پیام را براحتی بخوانید و بفهمید شما از ۳ میلیارد انسانی که در جهان هستند و نمی توانند ببینند و بخوانند یا از مشکل عقب ماندگی ذهنی رنج می برند خوشبخت تر هستید. زندگی همش شکایت و حسرت خوردن نیست، زندگی یعنی هزاران دلیل برای شکرگذاری به درگاه خداوند مهربان و لطیف ...این متن زیبا را ارسال کن برای نا امید ها و عزیزانتون
گفتم آقا الان وقت نماز است. گفت من وقت ندارم
بزرگی میگفت یک آقای فرش فروش که اهل نماز اول وقت بود برای بنده تعریف کرد که یک کسی برای خریدن فرش وارد مغازه بنده شد
گفتم آقا الان وقت #نماز است. گفت من وقت ندارم ، مسافرم و میخواهم بروم. هر چه اصرار کردم ، دیدم نمی شود و مشتری از دستم میرود. قدری از نماز اول وقت گذشت بود
همین مشتری کهخیلی شیفته معامله بود ، گفت من باید قدری فکر کنم. او از خرید منصرف شده بود ؛ #شیطان هم دنیا را ازمن گرفت وهم نماز اول وقت را
امیرالمومنین علی علیهالسلام فرمود اگر مومن ، دنیا را مانع از آخرت خود قرار بدهد؛ #پروردگار او را از هر دو باز می دارد
ارزش هر انسانی به اندازه ی چیزی است که دوست می دارد
علامه محمد تقی جعفری فرمودند: عدهای از جامعهشناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا پیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند . موضوع این بود که ارزش واقعی انسان به چیزی است؟ برای سنجش #ارزش خیلی از موجودات، معیارخاصی داریم. مثلا معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است . معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیت آن است . معیار ارزش پول پشتوانه آن است . اما معیار ارزش انسان ها در چیست؟
هر کدام از #جامعه شناسان صحبت هایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه دادند. بعد وقتی نوبت به بنده رسید ، گفتم اگر می خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می ورزد. کسی که عشقش یک خانه دو طبقه است در واقع ارزشش به مقدار همان خانه است . و کسی که عشقش ماشینش است ارزشش به همان #میزان است . اما کسی که عشقش خدای متعال است ارزشش به اندازه خداست
علامه فرمود: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه شناسها صحبت های مرا شنیدند برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند. وقتی تشویق آنها تمام شد من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود. بلکه از شخصی به نام علی علیه السلام است. آن حضرت در نهج البلاغه می فرمایند: قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ یعنی ارزش هر انسانی به اندازه چیزی است که دوست می دارد
و دوباره #جمعیت به نشانه احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی علیه السلام از جای خود بلند شدند و چند بار نام حضرت را بر زبان جاری کردند