eitaa logo
صدای مردم
791 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
65 فایل
🔙مدیریت 👈 @Kmylll
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 یک میخ اگر راست باشد هر چه هم ضربه بخورد پیشتر رفته و محکم تر و مقاوم تر خواهد شد ، به همین خاطر هم قرآن به ما میگوید بیایید راستی و صداقت پیشه کنید. اینجاست که هیچ کس نمی تواند به شما آسیب بزند. و ان تصبروا و تتقوا لایضرکم کیدهن شیئا اگر اهل شکیبایی باشید ، اگر تقوا پیشه کنید و در یک سخن ، راستی و درستی پیشه کنید هیچ کس نمی تواند به شما آسیب بزند اما اگر صداقت را پیشه نکنید و کج بشوید و کج رفتار باشید مثل همان میخ کج می مانید ؛ و هر چه ضربه بخورید بیشتر کج می شوید. مثل شاخه هاى گيلاس. استاد رنجبر ┈┈┈┈┈┈┈┈┈
اگه شما غذا در یخچال خونتون دارید لباس هم به تن دارین و یک سقف هم بالا سرتون هست و جایی برای خوابیدن دارین پس شما از ۷۵ درصد از کل مردم جهان ثروتمند ترین. اگه شما الان پول در کیفتان هست و کمی هم پول خرد دارید تا هرکجا بخواهید بروید پس شما جزو ۱۸ درصد مردم پولدار دنیا هستین. اگه شما زنده هستین با سلامتی بیشتر از مریضی پس شما نسبت به میلیونها آدمی که طی این هفته خواهند مرد لطف بیشتری از خداوند نصیبتان شده. اگه شما می توانید این پیام را براحتی بخوانید و بفهمید شما از ۳ میلیارد انسانی که در جهان هستند و نمی توانند ببینند و بخوانند یا از مشکل عقب ماندگی ذهنی رنج می برند خوشبخت تر هستید. زندگی همش شکایت و حسرت خوردن نیست، زندگی یعنی هزاران دلیل برای شکرگذاری به درگاه خداوند مهربان و لطیف ...این متن زیبا را ارسال کن برای نا امید ها و عزیزانتون
گفتم آقا الان وقت نماز است. گفت من وقت ندارم بزرگی میگفت یک آقای فرش فروش که اهل نماز اول وقت بود برای بنده تعریف کرد که یک کسی برای خریدن فرش وارد مغازه بنده شد گفتم آقا الان وقت است. گفت من وقت ندارم ، مسافرم و میخواهم بروم. هر چه اصرار کردم ، دیدم نمی‌ شود و مشتری از دستم میرود. قدری از نماز اول وقت گذشت بود همین مشتری که‌خیلی شیفته‌ معامله بود ، گفت من باید قدری فکر کنم. او از خرید منصرف شده بود ؛ هم دنیا را ازمن گرفت وهم نماز اول وقت را امیرالمومنین علی علیه‌السلام فرمود اگر مومن ، دنیا را مانع از آخرت خود قرار بدهد؛ او را از هر دو باز می دارد
ارزش هر انسانی به اندازه ی چیزی است که دوست می‌ دارد علامه محمد تقی جعفری فرمودند: عده‌ای از جامعه‌شناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا پیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند . موضوع این بود که ارزش واقعی انسان به چیزی است؟ برای سنجش خیلی از موجودات، معیارخاصی داریم. مثلا معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است . معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیت آن است . معیار ارزش پول پشتوانه آن است . اما معیار ارزش انسان‌ ها در چیست؟ هر کدام از شناسان صحبت‌ هایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه دادند. بعد وقتی نوبت به بنده رسید ، گفتم اگر می‌ خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق می‌ ورزد. کسی که عشقش یک خانه دو طبقه است در واقع ارزشش به مقدار همان خانه است . و کسی که عشقش ماشینش است ارزشش به همان است . اما کسی که عشقش خدای متعال است ارزشش به اندازه خداست علامه فرمود: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعه‌ شناس‌ها صحبت‌ های مرا شنیدند برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند. وقتی تشویق آنها تمام شد من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود. بلکه از شخصی به نام علی علیه‌ السلام است. آن حضرت در نهج‌ البلاغه می‌ فرمایند: قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ یعنی ارزش هر انسانی به اندازه چیزی است که دوست می‌ دارد و دوباره به نشانه احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی علیه‌ السلام از جای خود بلند شدند و چند بار نام حضرت را بر زبان جاری کردند
چرا بر كلام خدا چیزى آویخته اید كه باعث زندانى شدن و ... آقا محمد خان قاجار ، قرآنى بادست خط میرزاى تبریزى كه از خطاطان معروف بود با جلدى كه به و الماس و زبرجد و سایر سنگ هاى گرانبها تزئین شده بود به رسم هدیه براى علامه بحرالعلوم ارسال كرد وقتى را آوردند كه به ایشان برسانند درب منزل را زدند با كوبیدن حلقه در علامه بحرالعلوم خود پشت درب منزل آمد و در را باز نمود ، در حالى كه دستشان بالا بود و قلم به دستشان ، خطاب به آنان فرمود چه كار دارید؟ عرض کردند سلطان قرآنى براى شما فرستاده اند. علامه نگاهى به جانب قرآن نمود و فرمود این ها و دانه ها چیست كه بر جلد آن نصب شده است؟ گفتند این ها سنگ هایى گران بهاست كه جلد قرآن را با آن ها تزئین نموده اند فرمود چرا بركلام خدا چیزى آویخته اید كه باعث زندانى شدن و تعطیلی آن مى گردد؟ آن ها را از جلد قرآن جدا كنید و بفروشید و قیمت آن را، میان قسمت كنید. عرض كردند : قرآن را كه با خط خطاطى معروف است و ارزش زیادى دارد قبول فرمایید. گفت قرآن را هركس آورده نزد او باشد و آن را تلاوت کند. این را فرمود و درب منزل را بست
صدقه دادن از دهان هفتاد شیطان بیرون می آید امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: یک روز دیناری دادم رسول خدا صل الله علیه و آله فرمودند: یا علی آیا میدانی که صدقه از دست مومن خارج نشود مگر اینکه از دهان هفتاد شیطان بیرون آید که هر یک او را با وسوسه خود از دادن منع می کنند ، یکی گوید نده که ریا می شود و دیگری می گوید نده که او مستحق نیست و آن دیگر گوید نده که خودت بدان خواهی شد و... و قبل از آن که به دست سائل برسد بدست خدا خواهد رسید. ثواب الاعمال وعقاب الاعمال، ترجمه غفاری ، صفحه ۳۱۴
اخلاق اقتضا می کرد تا او را جریمه نکنم ولی ندای اولین باری که بین دو راهی قانون و اخلاق قرار گرفتم مربوط به زمانی بود که قاضی بودم و به پرونده های تخلفات رانندگی رسیدگی می کردم پرونده فرزند یکی از دوستان نزدیک پدرم را نزد من آوردند که چند وقت پیش تاپیدا کردن خانه برای سکونت خودمان آنها بودیم اخلاق اقتضا می کرد تا او را جریمه نکنم ولی ندای درونی‌ام قانون را می پسندید . بالاخره او را جریمه کردم اما برگ جریمه را خودم پرداختم. تا هم و هم را رعایت کرده باشم. دکتر امیرناصر کاتوزیان، پدر علم حقوق
خدایا قدرتت را به بعضی مسئولین بی درد ما نشان بده ... ماهی گیر گرسنه ای برای صید ماهی به دریا رفت و نزدیکی غروب تورش را جمع کرد ، یک ماهی بزرگ در تور بود خوشحال شد و تمام رنج‌ های آن روز را از یاد برد . در راه بازگشت به خانه ، که همان اطراف بود ماهی را به زور از او گرفت و حتی از او تشکر هم نکرد . مرد خسته و گرسنه به خانه برگشت، چشمانش پر از اشک و زبانش بند آمده بود. حاکم با غرور به کاخ بازگشت و جلو همسر خود می بالید که چنین صیدی نموده است همانطور که ماهی را به همسر خود نشان میداد ، خاری به انگشتش فرو رفت ، دردی در دستش احساس کرد سپس دستش ورم کرد و از شدت درد نمی توانست بخوابد. جمع شدند و قطع انگشت را پیشنهاد نمودند ، حاکم موافقت نکرد تا درد تمام دست ، مچ و سپس تا بازو را فرا گرفت و چند روز به همین منوال گذشت. طبیب‌ها این بار قطع دست از بازو را پیشنهاد کردند. حاکم هم موافقت کرد و دستش را بریدند او به یاد مرد ماهیگیر افتاد و دستور داد هر چه زودتر پیدایش کنند . بعد از جستجوی فراوان ماهیگیر فقیر را پید کردند و او با لباس کهنه و قیافه ی پیش حاکم آمد. حاکم گفت بدون هیچ وحشتی بگو وقتی ماهی را گرفتم ، چه گفتی؟ ماهیگیر گفت به آسمان نگاه کردم و گفتم پروردگارا او قدرتش را به من نشان داد ، تو هم قدرتت را به او نشان بده جا دارد نگاهی به آسمان بی اندازیم و عرض کنیم قدرتت را به بعضی از مسئولین بی درد ما نشان بده ، کسانی که حقوق های نجومی میگیرند واصلا به فکر مردم نیستند
🔖 آیت الله ناصری می‌فرمودند مؤمنین کسانی هستند که شبها بلند می‌شوند با خدای خودشان، میکنند، نماز می خوانند ، راز و نیاز می کنند، خواسته هایشان را از خـدا طلب می کنند. خدا هم به آنها عنایت می‌کند ناصری از اول شب تا صبح بخوابد و بعد همه چیز هم ازخدا بخواهد؟ آخر نمیشه. آقا یک مقداری بلند شو، شب و نصف شب، کار داری، حاجت داری، ، بلند شـو دو قدم در خانه خدا برو. درِ خانه خـدا هـم که دربان نـدارد آقا همیشه در خانه او باز است. هر وقت در بـزنی ، در باز است . منظـور از در زدن چیست؟ همیـن یا ، يا اللّٰه گـفتن شمـا مثـل در زدن اسـت . چی میخواهی آقا؟ هرچه میخواهی، می گویی
باز هم پوست است که مغز را حفظ می‌کند معنای مستحب ، شد شد ، نشد نشد نیست! گاهی بریدن از ، باعث سقوط انسان می‌ شود و گاهی فعل مستحب باعث تداوم در وظیفه دینی واجب می‌ شود . گاهی شیطان ذهنیتی برای انسان ایجاد می‌ کند که باید فقط به واجباتش بپردازد اگر واجبات را مانند مغز بگیریم و مستحبات را همچون پوست فرض کنیم که کمترین فرض است ، باز هم پوست است که مغز را حفظ می‌کند؛ مانند بادام و گندم که پوست آن ها بسیاری از را از آن ها دفع می‌ کند اعمال مستحبی گاهی رشتۀ ارتباط انسان با خداست و وقتی این رشته پاره شد ، همه‌ چیز فرو می‌ ریزد. برای مثال ، روضه و گریه مستحب است؛ اما انجام ندادن همین نوع مستحب ، سبب بریده‌ شدن انسان از رشته‌ های واجب زندگی می شود ... آیت الله حائری شیرازی
وقتی همه ی ما در خواب بودیم حاج قاسم ؛ همین قدر راحت... همه در هر سن و سال ، جایگاه و افکاری او را خطاب می‌ کردند! صمیمی و راحت ، انگار رفیق چندین ساله ما بوده ، از اعضای خانواده یا بستگان ما بوده، انگار نه انگار او یک قدرتمند و با ابهتی بود که غربی ها ، داعشی ها ، تکفیری ها از او هراس داشتند.... ما سردار را پاره تن خود میدانستیم. او هم همه‌ی ما را مانند خانواده‌ اش می‌دانست بخاطر همین شبانه وقتی همه ی ما در بودیم به خاطر امنیت ما به شهادت رسید این اخلاق هر پدر خانواده است که خود را فدای دیگران می‌ کند. روحت شاد فرمانده . خدا کند شرمنده تو و همرزمان مدافعت نشویم
شهیدی که هنگام دفن در قبر خنديد استاد قرائتی می فرمودند: در جبهه عجيب و زيبايی را شنيدم كه شهيد دوم از خانواده‌‌ ای در اهواز به هنگام دفن در قبر خنديده است. تقاضا كردم كه با خانواده این شهید دیداری داشته باشم به خدمت پدر شهيد رسيدم داستان را پرسيدم ؟ گفت: بله اين پسرم كه دوم است به مدّت چهار سال در جبهه بود ، تا در عمليات والفجر هشت به شهادت رسيد. دوستانش از تمام مراحل شهادت او از سردخانه ، دادن و قبل از دفن عكس‌‌ هی زيادی از او گرفتند كه همی آنها طبيعی است. ولی تا او را در قبر گذاشتيم، كفن را باز‌ كرديم برای تلقين خواندن ، مشاهده كرديم او ميخندد از آن حالت هم عكس گرفتند. مدتی گذشت وصيّت‌ نامه پيدا شد. مطالعه‌ كرديم. ديديم در ضمن مطالبِ زيادی كه نوشته است ، از خداوند خواسته كه وقتی او را داخل قبر می گذارند ، بخندد. در حقيقت خداوند او را برآورده كرده‌ است . نام شهید محمد رضا حقیقی است