فردای‌روزعاشورا«عمربن‌سعد»جنازه‌های لشکرخويش‌راجمع‌کردوبرآنان‌نمازخواندو دفن‌کرد؛اماپیکرامام‌حسين‌‹ع›‌واصحاب‌او راهمچنان‌دربيابان‌باقی‌گذاشت‌وفرمان‌ حرکت‌به‌سوی‌کوفه‌راصادرکرد. هريک‌ازقبايل‌کوفه‌وعرب،برای‌آنکه‌خودرا نزد«اَبی‌عبدالله‌ابن‌زياد»عزيزکنند،سرهای‌ مطھرشھداءرابين‌خودتقسيم‌کردندوآنھارا برنيزه‌زدندوآماده‌حرکت‌شدند . .

آنگاه‌زنان‌وکودکـان‌اهل‌بيت‌‹ع›‌رابدونِ حجاب‌مناسب‌برشتران‌وچارپايان‌بدون زين‌نشاندندوهمچون‌اسرای‌کفاربه‌سوی کوفه‌بردند🚶🏿‍♂.. چون‌ابن‌سعدبااسيران‌نزديک‌کوفه‌رسيد مردم‌شھربرای‌تماشاجمع‌شده‌بودند.زنی‌ ازاهل‌کوفه‌که‌ازبلندی‌براسيران‌مشرف‌بود پرسيد:«شمااسيران‌کدام‌طايفه‌ايد؟!

گفتند:«اسيران‌آل‌محمد!آن‌زن‌فرودآمد؛ چادرومقنعه‌وجامه‌هايی‌آوردتاخودرابپوشانند..'

اينَک،حال‌امام‌سجاد‌‹ع›‌راتصورکنيد؛ازيک سوبيماری‌برآن‌حضرت‌مستولی‌است‌وتب وضعف‌برآن‌حضرت‌فشارمی‌آورد؛ازسوی ديگرغم‌ازدست‌دادن‌پدروبرادران‌وعموها وعموزادگان‌قلبش‌رامی‌فشارد💔😭

ازطرف‌ديگرسربريده‌شھداءرادرجلویِ ‌چشمان‌دارد؛وازهمه‌سخت‌ترودردناک‌تر اينکه،اين‌مظھرغيرت‌الھـی،عمـه‌هاو خواهران‌خودرامی‌بيندکه‌باآن‌وضعیت درمعرض‌ديدخائنان‌ودشمنان‌هستند🚶🏿‍♂..!

پيش‌ازوروداسرابه‌دارالحکومه،رأس‌مطھر امام‌حسين‌‹ع›‌رادرمقابل‌ابن‌زيادگذاشتند. وی‌عصايی‌ازچوب‌خيزران‌به‌دست‌گرفته بودوباآن‌برلب‌ودندان‌امام‌میزد💔🚶🏿‍♂ اين‌جسارت‌عجیب‌وی،اعتراض‌بسياری ‌از حاضران‌رابرانگيخت..!

«زيدبن‌ارقم»که‌صحابی‌پيامبر‌‹ص›‌واز ياران‌اميرالمؤمنين‌‹ع›‌درجنگ‌صفين‌بودو درآن‌هنگام‌کھنسال‌شده‌بودبه‌ابی‌عبدالله نھيب‌زد:«چوب‌خودرابردار،به‌خداسوگند پيغمبـرراديدم‌که‌همين‌جای‌چـوب‌تورا می‌بوسيد»وسپس‌شروع‌به‌گريستن‌کرد💔😭

ابن‌زيادپلیدپاسخ‌داد:«اگرنه‌اين‌بودکه‌پيرِ مردی‌خرف‌وديوانه‌شده‌ای‌گردن‌تورامیزدم..' زيدبرخاست‌ودرحالی‌که‌بيرون‌میرفت گفت:«ای‌مردم‌عرب‌ازامروزبنده‌شديد پسرفاطمه‌راکشتيدوپسرمرجانه‌راامارت داديد،به‌خداقسم‌نيکان‌شماراخواهدکُشت واشرارشمارابه‌کارخواهدگرفت.

ديگرازکسانی‌که‌حضورداشت«انس‌بن‌مالک» خادم‌پیامبراکرم‌‹ص›‌بودکه‌باديدن‌سرمطھر امام‌‹ع›‌وجسارت‌ابی‌عبدالله،گريست‌وگفت: «شبيه‌ترين‌مردم‌است‌به‌پيغمبر( :💔'» سپس‌اسرارابرابن‌زيادواردکردند . .

وی‌هنگامی‌که‌امام‌سجـاد‌‹ع›‌راديد ازایشان‌پرسيد:«کيستـی؟! حضرت‌فرمود:«علی‌بن‌الحسيـن! آن‌ملعون‌گفت:«مگرعلی‌بن‌الحسين راخـدانکُشت؟! امام‌فرمود:«برادری‌داشتم‌که‌علی‌نام داشت،مردم‌اوراکشتند💔🚶🏿‍♂..

ابن‌زيادگفت:«خداکُشـت! امام‌فرمود:«اللَّهُ‌يَتَوَفَّى‌الأنفُسَ‌حينَ‌مَوتِھَا.» (خداوندارواح‌رابه‌هنگام‌مرگ‌قبض‌می‌کند. آیه42سوره‌زمر)

ابن‌زيادخشمگين‌شدوگفت:«درپاسخ‌من دليری‌می ‌کنی؟! سپس‌دستورداد:«اوراببريدوگردن‌بزنيد! دراین‌هنگام‌حضرت‌زينب‌‹ع›‌فریادبرآورد: ای‌پسرزيادهرچه‌خون‌ازماريختی‌بس‌است💔🖐🏻