ایتا - Anti_liberal🚩

ضریح خاک، حرم خاک، پرچمت هم خاک
به یاد چادر مادر چه خاک آلودی...


𝙴𝚒𝚝𝚝𝚊.𝙰𝚗𝚝𝚒𝙻𝚒𝚋𝚛𝚊𝚕.𝚌𝚘𝚖

1 مشاهده17:32

سم را بهانه کرد که راحت شود مگر
از خاطرات کوچه و کابوس و میخ در

𝙴𝚒𝚝𝚝𝚊.𝙰𝚗𝚝𝚒𝙻𝚒𝚋𝚛𝚊𝚕.𝚌𝚘𝚖

1 مشاهده17:33

به هیچ کس من از آن حادثه نخواهم گفت
که مانده راز تو در سینه‌ی حسن، مادر.‌‌..

𝙴𝚒𝚝𝚝𝚊.𝙰𝚗𝚝𝚒𝙻𝚒𝚋𝚛𝚊𝚕.𝚌𝚘𝚖

1.3هزار مشاهده17:33

سالها بود دعایم قسمم آرزویم
زودتر سهم لبم سم بشود حیف نشد...

𝙴𝚒𝚝𝚝𝚊.𝙰𝚗𝚝𝚒𝙻𝚒𝚋𝚛𝚊𝚕.𝚌𝚘𝚖

1.3هزار مشاهده17:34

که مغیره نرود بر رویِ منبر پیشم
طعنه‌ها نیز کمی کم بشود حیف نشد

𝙴𝚒𝚝𝚝𝚊.𝙰𝚗𝚝𝚒𝙻𝚒𝚋𝚛𝚊𝚕.𝚌𝚘𝚖

2.5هزار مشاهده17:34

مادرم گفت نگو، هیچ نگفتم به کسی
زینب ای کاش که مَحرم بشود...حیف نشد

𝙴𝚒𝚝𝚝𝚊.𝙰𝚗𝚝𝚒𝙻𝚒𝚋𝚛𝚊𝚕.𝚌𝚘𝚖

1.6هزار مشاهده17:34

فدک و کوچه‌ی امن و درِ بی آتش و دود
گفتم این سه، همه با هم بشود، حیف نشد

𝙴𝚒𝚝𝚝𝚊.𝙰𝚗𝚝𝚒𝙻𝚒𝚋𝚛𝚊𝚕.𝚌𝚘𝚖

1.3هزار مشاهده17:35

رفته بودیم به مسجد که مگر مادرمان
یک نفس راحت از این غم بشود حیف که نشد

𝙴𝚒𝚝𝚝𝚊.𝙰𝚗𝚝𝚒𝙻𝚒𝚋𝚛𝚊𝚕.𝚌𝚘𝚖

1.4هزار مشاهده17:35

وقت برگشت از آن کوچه به او می‌گفتم
که خوشی قسمت ما هم بشود حیف نشد

𝙴𝚒𝚝𝚝𝚊.𝙰𝚗𝚝𝚒𝙻𝚒𝚋𝚛𝚊𝚕.𝚌𝚘𝚖

1.3هزار مشاهده17:36

هرچه کردم به کناری بروند و برویم
راهی از کوچه فراهم بشود حیف نشد

𝙴𝚒𝚝𝚝𝚊.𝙰𝚗𝚝𝚒𝙻𝚒𝚋𝚛𝚊𝚕.𝚌𝚘𝚖 

1.4هزار مشاهده17:36

خواستم چادرِ مادر نخورَد خاک که خورد
ذره‌ای شرم مجسم بشود حیف نشد

𝙴𝚒𝚝𝚝𝚊.𝙰𝚗𝚝𝚒𝙻𝚒𝚋𝚛𝚊𝚕.𝚌𝚘𝚖

1.6هزار مشاهده17:37

خواستم نشکند آن روز غرورم که شکست
جای او قامت من خم بشود حیف نشد

𝙴𝚒𝚝𝚝𝚊.𝙰𝚗𝚝𝚒𝙻𝚒𝚋𝚛𝚊𝚕.𝚌𝚘𝚖

2هزار مشاهده17:37