وای بچه‌ها دنبال یه وقت میگشتم که بیام اینجا و یه‌چیز بگم.. شب خواب محمدعلی کِلِی رو دیدم‌(⁠ ⁠≧⁠Д⁠≦⁠) ببین بیدار شدم اصن روزم ساخته شد! خواب دیدم توی یه مراسم جشن بودیم و فهمیدم مستر کِلِی هم اونجاست بعد با خودم گفتم خب بعد تموم شدن جشن میرم باهاش سلام علیک میکنم ( میبینی تروخدا همون اول هم افتخار ندادم ‌(⁠•⁠‿⁠•⁠)⁩) بعد مهمونی که تموم شده رفتم که برم سراغ بوکسور موردعلاقم که دیدم عععععع آقا محمدعلی نیس‌!‌(⁠・⁠o⁠・⁠)⁩ بعد گفتن که آره رفته و داره سوار ماشینش میشه و اینا ؛ من عین میگ‌میگ دویدم از دوتا خیابون رد شدم و جناب کِلِی رو دیدم که به ماشینش تکیه داده.. من رفتم جلو و شروع کردم به انگلیسی باهاش حرف زدن و اینجوری بودم که: Hello Mr. Kelly, I am very happy to see you, I am Muslim, I am very proud of you, I am your fan and I love you (⁠ ⁠･ั⁠﹏⁠･ั⁠)! بعد ایشونم بغض کرد و دستشو گذاشت رو قلبش :» و فکر کنم دیگه بعدش بیدار شدم‌(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁩. روحش شاد و یادش گرامی ، شادی روح محمدعلی بوکسور مسلمان ، یک صلوات ختم کنید.

🤌🏻🤌🏻🤌🏻🤍

- خب یه صحبت «میمییمسنمس✨» با توت‌فرنگی‌ خانومیم داشتم و لبخندیم دوستان🌝.

همین روزا که حواسمون گرم خودمون بود تو آرامش بودیم.. چادر های بیمارستان فلسطین رو آتیش زدن حتی نمیتونن فرار کنن فقط توی آتیش میسوزند💔💔

دلم میسوزد و کاری ز دستم برنمی‌آید💔

به معنای واقعی کلمه ″مُردم و زنده″ شدم.

منم همینطور تسلای عزیزم ، منم همینطور.

«اللَّهُمَّ اكْشِفْ هٰذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هٰذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَنَرَاهُ قَرِيباً، بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ» • خدایا این اندوه را از این امت به حضور آن حضرت برطرف کن و در ظهورش برای ما شتاب فرما که دیگران ظهورش را دور می‌بینند و ما نزدیک می‌بینیم، به مهربانی‌ات ای مهربان‌ترین مهربانان.•

بچه‌ها یگانه خیلی شخصیت مامان طوری داره و آدم یه جوری پیشش حس امنیت داره که اصلا>>>>