تا علم افتاد ، دلهره تو دلم افتاد
آتیش نگرونی تو حرم افتاد
پاشو ببین سپاه دشمنو
برای غارت ما آمادن
همه به فک غنیمتی افتادن
امید آخرم افتاد ، تن ِ بی دستت به پای ِ مادرم افتاد
کسی که دستتو انداخت
حالا به فکر گوشواره های دخترم افتاد
پاشو خنده ی حرمله دل ِ دخترمو شکست
پاشو لشکر بی حیا قرق حرمو شکست
ما غمِ حسین و اصحاب حسین را در ده شب قسمت کردیم و هرشب جگرمان خون تر از شب قبل شد...
بمیرم برای جگر سوختهات فرزند زهرا❤️🩹
اباالفضل_ماه راه حرم
اباالفضل_تکیه گاه حرم
اباالفضل_ای پناه حرم
اباالفضل کربلا عزتي
اباالفضل شیعَه حیثیتي
هانْسی گروهون بِیله مولاسی وار
شیعه لَرون حضرت عباسی وار
هدایت شده از ˖ درختِ بیستساله𐇲 ˖
4.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- اَرمنیا میان درِ خونت ، بس که تو دردا رو دوا کردی ❤️🩹
من حضرت عباس رو خیلی دوست دارم.
من باعث افتخارمه که بگم شخصی به این باغیرتی به این شجاعت به دلاوری و مردانگی ، پسرِ مولای من امام علی (ع) بوده🤍
ببین خیلی جدی حضرت عباس میتونست امام حسین رو حمایت نکنه و ازش دست بکشه؛ در روایات هست که دو بار از سپاه دشمن برای فقط حضرت عباس امان نامه آوردن ، اولیش رو عبدالله بن ابی محل بن حزام که با خانم امالبنین همطایفه بودن آوردن که حضرت عباس گفتن:
ما را به امان شما نیازی نیست، امان الهی بهتر از امان ابن زیاد است
یه اماننامه هم از طرف شمر لعنت الله علیه ،اومد...
شمر نزدیک خیمهها شد و بچههای حضرت امالبنین رو صدا کرد؛ چرا؟ چون برخی منابع میگن که شمر و خانم امالبنین از یک قبیله بودن (خواهر و برادر نبودنا! صرفاً از یک قبیله بودن)
حضرت عباس و برادرانشون (عبدالله، جعفر و عثمان) اومدن جلو ، شمر گفت:
تا چندساعت دیگه جنگ شدت میگیره و هیچکس از یاران حسین زنده نمیمونه!
من برای شما امان نامهای از عمربن سعد آوردم، شما از این ساعت در امان ما هستید، مشروط بر اینکه از یاری برادرتان حسین (ع) دست برداشته و سپاهش رو ترک کنید.
شیرِ دلاور، قمربنی هاشم آقا ابوالفضل العباس به شمر لعنت الله علیه گفت:
بریده باد دستان تو
و لعنت خدا بر تو و امان نامه تو!
ای دشمن خدا! ما را فرمان میدهی که از یاری برادر و مولایمان حسین (ع) دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و ناپاکان در آوریم؟
آیا ما را امان میدهی ولی برای فرزند رسول خدا (ص) امانی نیست؟
شمر از این پاسخ دندان شکن، نا امید و خشمناک شد و با سرافکندگی به خیمهگاه خودش برگشت.
خودمونیم، دوبار امان نامه آوردن ، خود اباعبدالله شب قبل جنگ به سپاهش گفت هرکی میخاد بره ، میتونه بره من بیعتم رو از شما برداشتم...
حضرت عباس نرفت، جدی میتونست بره و حتی ادعای امامت کنه!
ولی موند، موند و جنگید و فدای امامِزمانِ خودش شد و یک جهان رو متحیر و بیتاب خودش کرد❤️🩹
دست مارا بگیر یا بابالحوائج!
بچهها این روزا یادتون باشه زیرک باشید!
اگه شد تو هیئت و روضه چایی پخش کنید قندش رو پخش کنید
لیوان های چایی رو جمع کنید
یا حتی اگر دیدید سر راهتون لیوان پلاستیکی یا حتی خورده برنجی ریخته جمعش کنید...
اینکار های شما رو فقط دو کس میبینن یکی خدا ، یکی امام حسین(و اصحابش)
خودمونیم ..
شاید قیامت که برپا شد تو نامه اعمال ما بنویسن «خادم امام حسین»
بعد یه لحظه متحیر بمونی که من نه زمان امام حسین زندگی کردم ، نه کربلا بودم، نه حرم امام حسین خادمی کردم..
من کی خادم شدم؟
بعد بهت نشون میدن که تو یه لیوان برای حسین و به عشق حسین جابهجا کردی..
تو وقتی داشتی از هیئت برمیگشتی تو حیاط یه لیوان یکبار مصرف افتاده بود زمین، تو خم شدی برداشتیش انداختی تو سطل زباله، نزاشتی بگن این مجلس بینظمه و بهم ریختهس:)
رفقا یدونه برنج خشک شده اگه افتاده باشه رو فرشای هیئت رو اگه برداریم ، یهدونه لیوان اگه جابهجا کنیم، اینا رو امامحسین میبینه و حواسش هست:)
حواسش هست.