eitaa logo
🦋طلبه مجاهد🦋
178 دنبال‌کننده
119 عکس
55 ویدیو
0 فایل
خادمی شهدا امتداد عاشقی..🪽 کانال خادم الشهدا مجاهد جبهه انقلاب عارف دلسوخته طلبه گرامی اعظم عربی در کنار ما باشید تا از دلنوشته ها و دست نوشته های این بانوی بزرگوار برایتان روایت کنیم 👌 ادمین @tobaykarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃دیدم که جانم می رود... کتاب دیدم که جانم می رود، خاطرات یک شهید را روایت می‌کند؛ مصطفی کاظم زاده. او در سال ۱۳۴۴ به دنیا آمده بود اما در عملیات مسلم بن عقیل در ۲۲ مهر ماه ۱۳۶۱ به شهادت رسید. نویسندهٔ این کتاب با شهید یادشده، دوست و آشنا بودند 💢یکی از کتابهای مورد علاقه ی خانم عربی... مطالعه 📚 👌 https://eitaa.com/Arabi_khadem_shohda
یا صاحب زمان وقتی میان نفس و هوس چنگ می شود، قلبم به چشم هم زدنی سنگ می شود؛ 😭 آقا ببخش که سرم گرم زندگیست؛ کمتر دلم برای شما تنگ می شود.😭😭 دلنوشته زیبای طلبه ی مجاهد جبهه انقلاب اعظم عربی.. # طلبه مجاهد https://eitaa.com/Arabi_khadem_shohda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱شهیدی که حضرت زینب سلام الله علیها را در بیداری دید. شهید مدافع حرم محمد علی حسینی شهید هجده ساله ای که هر چه اصرار می کرد مادرش اجازه نمی داد به سوریه برود. به بهانه خرید برای منزل از برادرش پول گرفت و تصمیم گرفت برای رفتن به سوریه فرار کند و از تهران اعزام شود. در حین فرار توسط مأمورین ایست و بازرسی مهریز مورد تعقیب می گیرد. 🔸در دل شب به بیابان می زند و راه را گم می کند. 🟢بانویی نقاب به چهره را می بیند شوکه می شود آستین پیراهن دست راستش را می گیرد چند قدمی همراهش می آید و به او می گوید؛ پسرم برگرد مادرت را راضی کن به ما می رسی. شهیدی که در ماه محرم به دنیا آمد و در هفتمین روز ماه محرم در سوریه به شهادت رسید و مزارش در گلزار شهدای کرمان واقع شده است. راوی مادر شهید محمد علی حسینی شهید 🌷 https://eitaa.com/Arabi_khadem_shohda
📸سه شهید مقاومت در یک قاب 🔹تصویری از شهید حاج قاسم سلیمانی، شهید جهاد مغنیه و شهید هادی طارمی در یک قاب مشترک انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید جهاد مغنیه🌷 https://eitaa.com/Arabi_khadem_shohda
هدایت شده از نشر شهید هادی
👈ازدواج شهید مدافع حرم و همسرش به واسطه 🌷 🔹سوم دبیرستان بودم و به واسطه علاقه ای که به شهید سید مجتبی داشتم، کتاب علمدار، زندگی نامه ایشان مطالعه کردم. این مطالعات به شکل کلی من را با ، آرمان ها و اعتقاداتشان بیش از پیش آشنا می کرد. 🔸شهید علمدار گفته بود به همه مردم بگویید اگر دارید، در خانه شهدا را زیاد بزنید. وقتی این مطلب را شنیدم به شهید سید مجتبی علمدار گفتم: حالا که این را می گویید، می خواهم دعا کنم خدا یک مردی را قسمت من کند که از سربازان (عج) و از اولیا باشد. 🔹حاجتی که با عنایت ادا شد و با دیدن خواب ایشان، باهمسرم که بعدها در زمره شهدا قرار گرفت، آشنا شدم. 🔸یک شب خواب شهید سیدمجتبی علمدار را دیدم که از داخل کوچه ای به سمت من می آمد و یک جوانی همراهشان بود. شهید لبخندی زد و به من گفت (ع) حاجت شما را داده است و این جوان هفته دیگر به خواستگاری تان می آید. نذرتان را ادا کنید. 🔹وقتی از خواب بیدار شدم زیاد به خوابم اعتماد نکردم. با خودم گفتم من خواهر بزرگ تر دارم و غیرممکن است که پدرم اجازه بدهد من هفته دیگر کنم. غافل از اینکه اگر شهدا بخواهند شدنی خواهد بود. 🔸فردا شب سید مجتبی به خواب مادرم آمده و در خواب به مادرم گفته بود: جوانی هفته دیگر به خواستگاری دخترتان می آید. مادرم در خواب گفته بود نمی شود، من دختر بزرگ تر دارم پدرشان اجازه نمی دهند. شهید علمدار گفته بود که ما این کارها را آسان می کنیم. 🔹خواستگاری درست هفته بعد انجام شد. طبق حدسی که زده بودم مقاومت کرد اما وقتی همسرم در جلسه خواستگاری شروع به صحبت کرد، پدرم دیگر حرفی نزد و موافقت کرد و شب خواستگاری قباله من را گرفت. 🔸پدر بدون هیچ رضایت داد و درنهایت در دو روز این وصلت جور شد و به یکدیگر درآمدیم. همان شب خواستگاری قرار شد با عبدالمهدی صحبت کنم. وقتی چشمم به ایشان افتاد تعجب کردم! طوری که یادم رفت سلام بدهم. 🔸یاد خوابم افتادم. او همان بود که شهید علمدار در خواب به من نشان داده بود. وقتی با آن حال نشستم، ایشان پرسید اتفاقی افتاده است. گفتم شما را در خواب همراه دیده ام. 🔹خواب را که تعریف کردم شروع کرد به گریه کردن. گفتم چرا گریه می کنید؟ در کمال تعجب او هم از خودش به شهید علمدار برای پیدا کردن متدین برایم گفت... راوی:همسر شهید 💗 📙برگرفته از کتاب شهادت آیه ها. اثر جدید گروه شهید هادی https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
هدایت شده از ابومهدی مدیا
6.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بانو زینب سلیمانی: حضرت آقا، حکم رگ گردن حاج قاسم رو داشت +دنیا بداند ما رویِ رگ گردن حاج قاسم خیلی حساسیم ❤️✌🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 کاربر آمریکایی نوشته: حتی طبیعت هم به محور مقاومت پیوسته! 🔹 اینو دیگه خودشون میگن! 🇮🇷
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یا صاحب الزمان عج ❤️ درد و دلی با امام زمان علیه السلام 😔 مجاهد
هدایت شده از روایتگری شهدا
داستان پرواز .mp3
3.04M
صدای شهید حاج عبدالله را میشنوید... ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
# دستنوشته اعظم عربی تصویر سازی بسیار زیبا و عجیب خانم عربی از نحوه عروج ملکوتی اش چقدر عاشقانه و زیبا است .. بسم الله النور یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ‌کس نبو،د یه دختری بود که وقتی تنها میشد میرفت پیش شهدا، انگار گلزار خونش شده بود. زمین مزار شهدا براش میشد آسمون خدا، جدا میشد از دنیایی که جدا بود از شهدا. یه روز "از" غصه دوری از شهدا، دخترک رو مریض کرد، شهدا چند روز منتظر اومدن مهمونشون بودن ،وقتی فهمیدن مریض شده همگی پوتین عیادت پاهاشون کردن و چفیه سلامتی به گردن انداختن، رفتن توی شهر تا برسند به خونه دخترک، از غصه چشماشون پر از اشک شد! مردم رو دیدن که مشغول گناه و معصیتن، بوی گناه آزارشون میداد، هیچ خبری از خدا نبود. دلشون از غربت و گمنامی خودشون گرفت، وقتی به کوچه مهمونشون رسیدن دیدن کوچه آب و جارو شده و بوی گلاب همه جا رو پر کرده و دخترک با چادر سفید منتظر دم در ایستاده، با دیدن شهدا، دختر پیش اومد و دعوت‌شون کرد که مهمونش بشن، شهدا رفتن رفتن کنار حوض حیاط نشستن و قبل از اینکه احوال مهمونشون رو بپرسند از اوضاع شهر گفتن و گریه کردن دخترک همراه شهدا گریه میکرد و اشک چادرش رو خیس می کرد شهداء که کمی آروم شدن دیدن مهمون همیشگی مزارشون دلش تا خدا پرواز کرده و بوی غریبی گرفته، مثل خودشون شده، وقتی داشتن به گلزار برمیگشتند، مهمونشون رو هم با خودشون بردن تا دیگه هیچ وقت تنها نمونه حالا دیگه دخترک تنهای قصه ما کنار شهدا خونه داشت و دیگه تنها نبود..😭😭 # طلبه مجاهد زیبا 👌👌 مطالعه ☝️☝️☝️ https://eitaa.com/Arabi_khadem_shohda