eitaa logo
📚 فصیح‌ یار
1.1هزار دنبال‌کننده
180 عکس
172 ویدیو
3 فایل
با ما تا فتح قله‌ی زبان عربی، همراه باشید ارتباط با ما: @FatemeMohebbi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوستان برای شروع پر قوت درس آماده اید؟😊
بریم که از سر بگیریم شور و نشاط یادگیری رو‌👨‍🎓
📖 ثمَّ ذهبتُ إلى المكتبةِ الشوشتريةِ في النجفِ الأشرفِ وفيها بالمناسبةِ عددٌ كبيرٌ من كتبِ عمي السيدِ محمدٍ، موقوفةٌ عليها. سپس به کتابخانه شوشتری در نجف اشرف رفتم و در آنجا ضمنا تعداد زیادی از کتاب‌های عمویم سید محمد وقف شده بود. وهناكَ استنسختُ بعضَ الكتبِ. و در آنجا برخی از کتاب‌ها را نسخه برداری کردم. ثمَّ عدنا مع الأهلِ إلى إيرانَ عن طريقِ البصرةِ، ومنها إلى خرمشهر، وركبنا القطارَ من خرمشهر إلى طهرانَ. سپس با خانواده از طریق بصره به ایران بازگشتیم، و از آنجا به خرمشهر و از خرمشهر با قطار به تهران رفتیم. وفي طهرانَ فقدتُ هذه الكتبَ مع عددٍ من الجنسياتِ أقمتُ الدنيا وأقعدتُها، وبحثتُ في كلِّ مكانٍ و ذهبتُ إلى مستودعاتِ سككِ الحديدِ، وفتشتُ عنها طويلاً، ولكنْ دونَ جدوى. در تهران این کتاب‌ها را همراه با تعدادی از شناسنامه‌ها گم کردم، همه جا را زیر و رو کردم و به انبارهای راه‌آهن رفتم و به‌طور مفصل جستجو کردم، اما بی‌فایده بود. عدتُ إلى مشهدَ مهموماً حزيناً أسفاً. با دلی اندوهگین، غمگین و افسرده به مشهد بازگشتم. بعدَ سنتين تقريباً وصلتْ رسالةٌ من صاحبِ سيارةِ أجرةٍ (تكسي) يقول: لقد وجدتُ صرَّةً متروكةً في سيارتي، ففتحتُها لأتعرَّفَ على علامةٍ لصاحبها، فلم أجدْ سوى كتبٍ وجنسياتٍ. تقریباً پس از دو سال نامه‌ای از یک راننده تاکسی دریافت کردم که می‌گفت: یک بسته در ماشینم پیدا کردم، آن را باز کردم تا نشانه‌ای از صاحبش پیدا کنم، ولی چیزی جز کتاب‌ها و شناسنامه‌ها نیافتم. ثمَّ رأيتُ صاحبَ الجنسيةِ معمَّماً، فسألتُ بعضَ المعمَّمين في طهرانَ، فدلَّني أحدُهم على عنوان «المسجد» في مشهدَ. وهكذا عادتِ الكتبُ. سپس صاحب شناسنامه را که روحانی بود دیدم، از برخی روحانیون در تهران پرسیدم، یکی از آنها نشانی «مسجد» در مشهد را به من داد. و به این ترتیب کتاب‌ها بازگشتند. صفحة ۴۸ من کتاب «إن مع الصبر نصرا» ⛔️انتشار بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e
storageemulatedموزیک4.mp3
1.63M
🎧 ۱۰ قرائت صفحه ۴۸ از کتاب «إن مع الصبر نصرا» ⛔️انتشار بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e
🔻 کلمات مهم متن ۱. ذَهَبْتُ: رفتم 🛫 ۲. المَكْتَبَةِ: کتابخانه 📚 ۳. الشُوشْتَرِيَّةِ: شوشتری ۴. بِالمُنَاسَبَةِ: ضمناً 🌟 ۵. مَوْقُوفَةٌ: وقف شده 🏛️ ۶. اسْتَنْسَخْتُ: نسخه برداری کردم 📄 ۷. الأَهْلِ: خانواده 👨‍👩‍👧‍👦 ۸. رَكِبْنَا: سوار شدیم 🚂 ۹. فَقَدْتُ: گم کردم 🔍 ۱۰. الجِنْسِيَّاتِ: شناسنامه‌ها 🆔 ۱۱. أَقَمْتُ الدُّنْيَا وَأَقْعَدْتُهَا: همه جا را زیر و رو کردم 🌪️ ۱۲. بَحَثْتُ: جستجو کردم 🔎 ۱۳. فَتَّشْتُ: گشتم 🔍 ۱۴. دُونَ جَدْوَى: بی‌فایده 🚫 ۱۵. مَسْتَوْدَعَاتِ سِكَّكِ الحَدِيدِ: انبارهای راه‌آهن 🚉 16. طَوِيلاً: طولانی 📏 ۱۷. مَشْهَدَ: مشهد 🕌 ۱۸. مهمُوماً: اندوهگین 😔 ۱۹. حَزِيناً: غمگین 😢 ۲۰. أَسِفاً: افسرده 😞 ۲۱. رِسَالَةٌ: نامه ✉️ ۲۲. سَيَّارَةِ أُجْرَةٍ (تَكْسِي): تاکسی 🚕 ۲۳. وَجَدْتُ: پیدا کردم 🔍 ۲۴. صُرَّةً: بسته 📦 ۲۵. مُتْرُوكَةً: رها شده 🏷️ ۲۶. لِأَتَعَرَّفَ: تا شناسایی کنم 🕵️‍♂️ ۲۷. لَمْ أَجِدْ: نیافتم 🚫 ۲۸. سِوَى: جز ✋ ۲۹. مُعَمَّماً: روحانی 🕋 ۳۰. عَادَتْ: بازگشت 🔙 ⛔️انتشار بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کونوا هادئین...🍃 همراه با اختصاصی 🎬📝 با ما برای داشتن فرصتهای یادگیری بیشتر همراه باشید 📚 ⛔️انتشار بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام وقتشه دو دقیقه کار انتخاباتی نکنیم، درس بخونیم😊 درس خواندن هرگز تعطیل نمی‌شود✌️
📖 ضفاف دجله کنار رود دجله حب اللغة العربية عشق به زبان عربی أمِّي عرَبِيَّةُ النَّشْأَةِ، رَحَلَ جَدُّها مِن إِصْفَهانَ إِلى النَّجَفِ، وَهوَ مِن أُسْرَةِ المِيردامادِي المُتَوَطِّنَةِ في نَجَفِ آبادَ مِن أَعْمالِ إِصْفَهانَ، وَلَها فُروعٌ في النَّجَفِ الأَشْرَفِ. مادرم عرب‌تبار است، پدربزرگش از اصفهان به نجف کوچ کرد و او از خانواده میردامادی است که در نجف‌آباد از توابع اصفهان مستقر هستند و در نجف اشرف شعبه‌هایی دارند. والِدُها مِنَ العُلَماءِ الفُضَلاءِ، وَلُغَتُهُ عَرَبِيَّةٌ، فَالوَالِدَةُ نَشَأَتْ في بَيْتٍ يَتَكَلَّمُ العَرَبِيَّةَ قَبْلَ بُلوغِها رَحَلَتْ إِلى إِيرانَ مَعَ أُسْرَتِها، وَلِذَلِكَ كانَتْ تُتْقِنُ العَرَبِيَّةَ الدّارِجَةَ في النَّجَفِ. پدرش از علما و فضلا بود و زبانش عربی بود، پس مادر در خانه‌ای بزرگ شد که به عربی صحبت می‌کردند و قبل از اینکه به بلوغ برسد به همراه خانواده به ایران رفت. به همین دلیل به زبان محلی نجف مسلط بود. وكانَتِ الوالِدَةُ تُتْقِنُ القُرْآنَ، وَعَلى عِلْمٍ بِالْحَدِيثِ الشَّرِيفِ وَبِالْكُتُبِ العَرَبِيَّةِ. مادر به قرآن مسلط بود و با حدیث شریف و کتب عربی آشنایی داشت. هذِهِ كانَتِ البِدايَةُ.. این آغاز بود.. وفي المَدْرَسَةِ الابْتِدائِيَّةِ تَعَلَّمْتُ قَواعِدَ اللُّغَةِ العَرَبِيَّةِ مِن خِلالِ كِتابِ جامِعِ المُقَدِّماتِ عِنْدَ بَعْضِ المُعَلِّمِينَ المُعَمَّمِينَ في المَدْرَسَةِ. در مدرسه ابتدایی قواعد زبان عربی را از طریق کتاب جامع المقدمات توسط برخی از معلمان معمم در مدرسه آموختم. في الحادِيَةَ عَشْرَةَ أَوِ الثّانِيَةَ عَشْرَةَ بَدَأْتُ بِدِراسَةِ عُلومِ العَرَبِيَّةِ بِشَكْلٍ جَادٍّ مُتَواصِلٍ. در سن یازده یا دوازده سالگی به طور جدی و مستمر به مطالعه علوم عربی پرداختم. كُلُّ أَشِقّائِي كانُوا يُشارِكُونَنِي هذَا الجَوَّ، غَيْرَ أَنِّي كُنْتُ مُولَهاً بِاللُّغَةِ العَرَبِيَّةِ بِشَكْلٍ خاصٍّ. همه برادرانم در این فضا با من همراه بودند، اما من به طور خاصی به زبان عربی علاقه‌مند بودم. صفحة ۵۱ من کتاب «إن مع الصبر نصرا» ⛔️انتشار بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e
storageemulatedموزیک5.mp3
1.89M
🎧 ۱۱ قرائت صفحه ۵۱ از کتاب «إن مع الصبر نصرا» ⛔️انتشار بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e
🔻 کلمات مهم متن ۱. ضفاف دجلة: کنار رود دجله 🌊 2. حب اللغة العربية: عشق به زبان عربی ❤️ ۳. عَرَبِيَّةُ النَّشْأَةِ: عرب‌تبار 👩‍👧‍👦 ۴. أُسْرَةِ المِيردامادِي: خانواده میردامادی 👪 ۵. أَعْمالِ إِصْفَهانَ: توابع اصفهان 🏘️ ۶. فُروع: شعبه‌ها 🌿 ۷. رَحَلَ: کوچ کرد 🚶‍♂️ ۸. المُتَوَطِّنَةِ: مستقر 📍 ۹. تُتْقِنُ: مسلط است 💪 ۱۰. جاد: جدی 🎓 ۱۱. مُتَواصِلٍ: مستمر 🔄 ۱۲. أَشِقّائِي: برادرانم 👬 ۱۳. يُشارِكُونَنِي: با من همراهی می‌کردند 🤝 ۱۴. مُولَهاً: علاقه‌مند ❤️ ⛔️انتشار بدون ذکر منبع ممنوع😊👇 🔗📲 https://eitaa.com/joinchat/1429865284C4ce88c132e