16.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️ سخنی تکاندهنده از امام حسین (ع) ناراحت کنندهتر از زخمهای بدن مقدسش
🎙 «استاد شهید مطهری»
9.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این ایام هیئتی دیدی روضه ای دیدی برو در مصیبت اهل بیت علیهمالسلام گریه کن 🎤آیت الله مجتهدی تهرانی
#سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت 3)
#قسمت_سوم
✅صدای ملک الموت را شنیدم که میگفت: این جماعت را چه شده؟ به خدا قسم من به او ظلم نکردم؛ روزی او از این دنیا تمام شده است. 💠اگر شما هم جای من بودید به دستور خدا، جان مرا میگرفتید. اطاعت و عبادت من بر درگاه الهی این است که هر روز و شب دست گروه زیادی را از دنیا قطع کنم.نوبت به شما هم می رسد... ♨️جمعیت به کار خود مشغول و گوش شنیدن این هشدارها را نداشتند. آرزو میکردم ای کاش در دنیا یکبار برای همیشه این هشدارها را شنیده بودم تا درسی برای امروزم بود.
اما ...افسوس و صد افسوس!
◼️پارچهای بر بدنم کشیدند و پس از ساعتی بدنم را به غسالخانه بردند، مکان آشنایی بود، بارها برای شستن مرده هامان به اینجا آمده بودم. 🔷در این حال، متوجه غسال شدم که بدون ملاحظه، بدنم را به این سو و آن سو میچرخاند.
به خاطر علاقهای که به بدنم داشتم، بر سر غسال فریاد میزدم: آهستهتر! مدارا کن!
اما او بدون کوچکترین توجهی به درخواستهای مکرر من، به کار خویش مشغول بود. 🔵آن روزها فکر میکردم خرید کفن، یک عمل تشریفاتی است، اما .. چه زود بدنم را سفیدپوش کرد. واقعاً دنیا محل عبور است.
✨با شنیدن صدای دلنشین الصلوة... الصلوة...الصلوة...نوعی آرامش به من دست داد.. 🍀چون نماز تمام شد،جنازهام را روی دستهایشان بلند کردند و ترنم روح نواز شهادتین، بار دیگر دلم را آرام کرد. من نیز بالای جنازهام قرار گرفتم و به واسطه علاقهام به جسد، همراه او حرکت کردم. 💥تشییع کنندگان را میشناختم. باطن بسیاری از آنها برایم آشکار شده بود .
چند تن از آنها را به صورت میمون میدیدم در حالیکه قبلاً فکر میکردم آدمهای خوبی هستند. 🌼 از سوی دیگر، یکی از آشنایان را دیدم که عطر دل انگیز و روح نوازش، شامهام را نوازش میداد. این در حالی بود که من او را به واسطه ظاهر سادهاش محترم نمیشمردم، شاید هم غیبت دیگران، او را از چشمم انداخته بود و یا .... 💠تابوت بر روی شانه دوستان و آشنایان در حرکت بود و من همچنان، با نگرانی از آینده، آنهارا همراهی میکردم.
در حالیکه بسیاری از تشییع کنندگان، زبانشان به ترنم عاشقانه لااله الاالله و ... مشغول بود. ❌ دو نفر از دوستانم آهسته به گفتگو مشغول بودند. به کنارشان آمدم و به حرفهایشان گوش سپردم. عجبا! سخن از معامله و چک و سود کلان و..میکنید؟ چقدر خوب بود در این لحظات اندکی به فکر آخرت خویش میبودید، به آن روزی که دستتان از زمین و آسمان کوتاه خواهد شد و پرونده اعمالتان بسته و هرچقدر مانند من مهلت بطلبید، اجازه برگشت نخواهید داشت
ادامه دارد...
♡••࿐
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در اون عالم دنبال برادر دینی باشید
آیت الله جوادی آملی:
«ببينيد سعيدبنعبدالله چه كار كرده. عرض كرد يابن رسول الله! شما نماز بخوانيد تير که از هر طرف ميآيد ولی به من اجازه دهيد اين افتخار برای من باشد كه من جلو بايستم...
هيچ كس نقل نكرد كه مُژه بر هم زد، «مژه بر هم نزنم گر بزنی تير و سنانم»، تير از طرف راست ميآمد ميگرفت، از طرف چپ ميگرفت. بعضی از آقايان اين تيرها را شمردند گفتند #دوازده چوبه تير را گرفت تا نماز حضرت تمام شود، يك تير از كمانی برخاست سعيدبنعبدالله ديد، اگر غفلت كند ممكن است اين تير به پسر پيغمبر برسد، دستی نمانده بود #صورتش را جلو آورد اين تير را با صورت گرفت، همين مقدار نفس برايش مانده بود كه نماز حضرت تمام شد، عرض كرد: «هَلْ وَفَيْتُ بِعَهْدِي يَابن رَسُول الله»
ایا به عهدم وفا کردم پسر پیغمبر
حضرت فرمود: «أَنْتَ بَيْنَ يَدَی أَمَامِی فِي الْجَنَّة»
تو مقابل من در بهشت هستی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرض کنید قیامت نیست
حجة الاسلام قرائتی