eitaa logo
ذاکرین آل الله
305 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
340 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
💢۷ آذر، سال روز شهادت دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
« گفتم : «محسن جان ! دیر میای بچه‌ها نگرانتن» . لبخندی زد و حرف از صمیم قلبش بیرون آمد ؛ حرفی که زبانم را قفل زد . غیرتمند گفت : «هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد ؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم ».  معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودی‌ها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از محسن فخری‌زاده». ... (خاطرات همسر شهید) 🌹هفتم آذر سالگرد شهادت دانشمند هسته ای شهید محسن فخری زاده🌹 برای شادی روحشون صلوات 🌸 محبان اهل بیت (ع)
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۰۸ آذر ۱۴۰۲ میلادی: Wednesday - 29 November 2023 قمری: الأربعاء، 15 جماد أول 1445 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️18 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️28 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️35 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️44 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ▪️45 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی زیباتر می شود به شرطی که به اندازه‌ی تمام برگ های پاییز برای یکدیگر آرزوی خوب داشته باشیم امیدوارم سماور زندگی‌ همه همیشه بجوشه و چایی عمرتون حسابی دم بکشه و قندون لحظه هاتون همیشه شیرین کامتون کنه ... آرزو می‌کنم که لحظه لحظه زندگی‌ همه قرین آرامش باشه ... .
فاطمیه چراغی‌ست که در پرتو نور آن راه‌ هدایت و امامت ، همواره‌ روشن خواهد بود. دشمن این را خوب میداند، که برای رسیدن به اهدافش ، باید این چراغ را خاموش کند. زیرا فاطمیه در دل خود فاطمه‌دارد فاطمه‌ای که‌ پاره‌‌ی تن پیامبر است. همان فاطمه، که اهل سقیفه حرمت او را شکستند ، و حقش را ظالمانه غصب کردند. اگر فاطمیه تثبیت‌ و زنده‌نگه‌ داشته شد ، محرم و صفر معنا پیدا خواهد کرد ، چون فاطمیه است که عاشورا را شکل میدهد و چه‌خوب است که‌ بگوییم عاشورا عقبه‌‌ جنگی است که فاطمیه خط مقدم آن است ... غصب کردن، سیلی ، آتش کشیدن ، جسارت کردن ، و هرآنچه که در واقعه عاشوراست نقطه آغازش در فاطمیه است ... https://eitaa.com/Arbabhosyn
مرحوم میرزا اسماعیل دولابی: خدا می‌فرماید: هرچه دیدی هیچی مگو. من هم هر چه که دیدم هیچی نمیگم یعنی تو در مصائب صبور باش و چیزی نگو، منم در خطاهایت چیزی نمیگم. هرچه درد را آشکارتر کنی دوا دیرتر پیدا می شود اگر با ادب بودی و چیزی نگفتی راه را نشانت می دهد. باید زبانت را کنترل کنی ولو اینکه به تو سخت بگذرد. چون‌ با بیان آن مشکلات را چند برابر میکنی ... https://eitaa.com/Arbabhosyn
روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیهابه نفس حاج میثم مطیعی •✾• السَّلامُ عَلَیكِ يا سيِّدَتي وَ یا مَولاتي لَعَنَ اللهُ قاتِليكِ وَ ضارِبيكِ وَ ظالميكِ و غاصِبي حَقِّكِ يا سيِّدَتي وَ یا مولاتي.. *بی بی جان شب شهادته..خدا اونایی که تو رو زدن لعنت کنه..خدا اونایی که درِ خونه ات رو شلوغ کردن نبخشه..* با اینکه اهلِ صحبت بی پرده نیستم راضی به رنج دستِ ورم کرده نیستم جارو نکش؛ که فاطمه جان درد می‌کشم دارم شبیه؛ پهلویتان درد میکشم *انقدر تو این خونه کار نکن، علی رو شرمنده نکن، بعد از پیغمبر چه جوری کارهای خونه رو می کرد... " مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِيهَا نَاحِلَةَ الْجِسْمِ"یعنی مادرم آب شد..."مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ" مادرم منهدم شد."مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ" مادرم سرش درد می کرد."باكِيَةَ الْعَيْنِ "مادرم گریه می کرد."حَتّی صارَتْ کَالخَیالِ" مادرم مثل مرده متحرک شد. موهای زینب رو شونه می کرد، دستش شکسته بود اذیت میشد...* جارو نکش که عطر بهشت است می‌بری روی مرا زمین نزن این روزِ آخری *زنهای پرستار خدمت بی بی بودن یوقت دیدن حال زهرا خراب شد گفتن بریم مسجد علی رو خبر کنیم.بین راه امیرالمومنین رو دیدند قبل از اینکه زنها چیزی بگن امیرالمومنین فرمود: "مَا الْخَبَر"؟چه خبر شد ؟"مَا لِي أَرَاكُنَّ مُتَغَيَّرَاتِ الْوُجُوهِ وَ الصُّوَرِ "؟شما چرا رنگاتون پریده؟فاطمهٔ من چی شده ؟ گفتن: یا ابالحسن!"أَدْرِكْ ابْنَةَ عَمِّكَ الزَّهْرَاءَ"علی! اگه یه بار دیگه میخوای زهراتو ببینی عجله کن....علی وارد منزل شد عبا از دوش برداشت عمامه از سر برداشت. سر بی بی رو به دامن گرفت صدا زد"يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى فَلَمْ تُكَلِّمْهُ" جواب نداد" یَا بِنْتَ مَنْ حَمَلَ الزَّكَاةَ فِي طَرَفِ رِدَائِهِ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ" به هر اسمی به هر تعبیری صدا زد جواب نشنید.بی بی چشما رو باز نمیکنه. یوقت صدا زد.." يَـا فَـاطِمَـه َ فَـأَنـَا ابْـنُ عَمِّـكَ. عَلِي" ... زهرا من علی مظلومم، من پسر عمِّ مظلومتم "كَلِّمِـينِـي" با من حرف بزن، "فَفَتَحَتْ عَیْنَیْهَا " چشمها رو باز کرد... "و َبَکَت وَ بَکاء" هر دو شروع کردند های های گریه کردن.... مدتی رو به حال هم گریه کردند.بعد که خوب برا هم گریه کردن علی فرمود: فاطمهٔ من چی شده؟ عرضه داشت یا علی!"إنّی أَجِدُ الْمَوْتَ الَّذی لابُدَّ مِنْه وَلا مَحیصَ عَنْهُ " علی مرگ رو در مقابل دیدگانم میبینم ..علی گریه میکرد فاطمه زهرا صحبت میکرد.صدا زد علی جان!" غَسِّلنِی بِاللَّیل ،حَنِّطْنی بِاللَّیل، کَفِّنِّی باللَّیل دَفِّنِّی بِاللَّیل وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً"..علی کسی رو خبر نکنی، منو خواستی غسل بدی" فَلا تَکْشِفَ عَنِّی" از روی پیراهن غسل بده...* باغِ بدونِ غنچه و گل دلنواز نیست ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست گیرم که گرد گیری امروز هم گذشت فصل بهار آمد و این سوز هم گذشت آشفته خانه جگرم را چه می‌کنی؟ خاکی که ریخته به سرم را چه می‌کنی ؟ زهرا به جای نان، غمِ ما را درست کن حلوای ختم شیرِ خدا را درست کن مبهوت و مات ماندم از این مهر مادری دست شکسته جانب دستاس می‌بری جان علی بگو که تو با این همه تبت شانه زدی چگونه به گیسوی زینبت؟ شستی تن حسین و حسن با کدام دست؟ آماده کرده ای تو کفن با کدام دست؟ حرف از کفن شد و جگرت سوخت فاطمه از تشنگی، لبِ پسرت سوخت فاطمه حرف از کفن شد و کفنت ناله زد، حسین! خونابه های پیروهنت ناله زد، حسین! شستی تن حسین و حسن با کدام دست؟ آماده کرده ای تو کفن با کدام دست؟ *یا زهرا! با دست شکسته کارای خونه رو‌ کردی.. با دست شکسته موهای زینبت رو‌شونه زدی ... وقتی علمدار کربلا بالای اسب نشسته بود،"و تَوجه نَحو الخيمة" گفت الان آب به خیمه ها می برم.. دستاشو شکستن،دست راستشو زدن، مشک رو به بازوی چپ گرفت، دست چپ رو زدن، خیالی نبود.( شاید، نمی‌دونم گفت من کی باشم دستای من چه ارزشی داره دستای دختر پیغمبر رو شکستن من که جای خود دارم)مشک رو به دندان گرفت ..* «نمیدانم چرا هر وقت از یاس میخوانم کنار یاس قدری روضه عباس میخوانم» *مشک رو به دندان گرفت یه اتفاقی افتاد " فَوَقَفَ العَبّاس مُتحیّرا "وقتی تیر به مشکش خورد همون جا ایستاد. نه راه پیش داره نه راه پس، چنان با عمود آهن به سرش زدن با صورت به زمین افتاد. صدا زد" یا اَخا اَدرِک اَخاک" دیگه بیا به دادم برس. امام حسین رسید بالای سرش یه نگاهی انداخت. صدا زد"« أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي " کمرم شکست "وَ قَلَّت حِيلَتِي"سعی کرد این بدن رو جمع کنه..عباس صدا زد: "یا اخی ما تُرید منّی" ؟ میخوای چیکار کنی ؟ یوقت منو به خیمه ها نبری ...* دستی نداری تا بگیرم از زمین پاشی میشه دوباره باز علمدار حرم باشی این بچه ها دیگه نمیخوان آب تو رو می‌خوان میشه براشون باز سقاشی عباس من! وقتی خجالت می کشی شرمنده تر میشم سقّا بدون دست هم سقاست باور کن
تو چشم عباسم نبینم اشکِ غم باشه بی تو حسین تنها ست باور کن *آخه وقتی می‌خواست بره میدان صدا زد: "يا أَخِي إِذَا مَضَيْتَ فَتَفَرَّقَ عَسْكَرِي " تو بری لشگرم از هم پاشیده ميشه...* دریا تو دستاته اباالفضل ممنون دستاتم اباالفضل چشمات پر از خون شد عزیزم دلتنگِ چشماتم ابالفضل *دخترا و زنهای اهل حرم همه منتظر بودن هی سرک میکشیدن خدایا! چرا از علقمه خبری نمیشه نه امام حسین اومد نه علمدار اومد. همینجور که نگاه میکردن یوقت دیدن"وَ رَجَعَ الحُسَین الی المُخَیَّم" دیدن آقا داره تنها برمیگرده "منکسِراََ حزیناََ باکیا"دیدن کمرش شکسته داره گریه می‌کنه"یُکَفکِفُ الدُّموعَهُ بِکُمِّه."با این آستین پیراهن هی اشکها رو پاک می‌کنه...* دستم رو میگیرم به پهلو راه میرم من اونچه نباید عاقبت، دیدی سرم اومد تا که نشستم پیش تو انگار حس کردم یک لحظه بوی مادرم اومد دیدی بهت گفتم کبوده صورت مادر دیدی بهت گفتم که خیلی سخت راه میره ‌ دیدی چقدر سخته ببینی مادرت هر بار دستش رو به پهلوش میگیره دریا تو دستاته ابالفضل ممنون دستاتم ابالفضل چشمات پر از خون شد عزیزم دلتنگ چشماتم ابالفضل ↫.