eitaa logo
ذاکرین آل الله
285 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
312 فایل
( متن اشعار؛سبکها وفایلهای صوتی ایام ولادت و شهادت ائمه اطهار(ع) ومناسبتها ی ملی و مذهبی التماس دعا حاج غلامرضا سالار 09351601259 . شماره جهت ارتباط با مدیر کانال...
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️عکسی که امام خمینی (ره)برای حضرت آقا امضا کردند و هنوز روی دیوار خانه ایشان قرار دارد. 🔻
🌺ما همان نسل جوانيم که ثابت کرديم در ره عشق جگر دار تر از صد مرديم 🌺هر زمان بوی خمينی به سر افتد ما را دور سيد علی خامنه ای ميگرديم 🔻
20.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥یادآوری هشدارهای امام به مسئولان: بترسید‌‎ ‎‌از روزی که مردم بفهمند در باطن شما چیست و یک انفجار حاصل بشود. 🔹در سی و پنجمین سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، ویدئویی از سخنان مهم امام را خطاب به مسئولین کشور منتشر شد. این سخنان در صبح 6 خرداد 1360 (22 رجب 1401 ) در حسینیه جماران و در جمع نمایندگان مجلس شورای اسلامی‌ ایراد شده است. 💐هدیه به روح مطهرش صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مرگ یا خمینی ✊ به مناسبت قیام ۱۵ خرداد، یاد عاشورای کفن پوشان ورامین و پیشوا که اولین فصل خونین مبارزه با طاغوت را در سال ۴۲ رقم زدند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨ماجرای ۱۵ خرداد سال ۴۲ چه بود؟ و چرا امام خمینی بنیانگذار انقلاب اسلامی این روز را برای همیشه عزای عمومی اعلام کردند.؟ https://eitaa.com/harffe_hesab 🟣🟣🟣
🔸🔶《السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الْبَرَّ التَّقِيَّ الْإِمَامَ الْوَفِيَّ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الرَّضِيُّ الزَّكِيُ التَّقِیُّ الجَوادُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ(ص)》🔶🔸 ✅در بین ائمه اطهار(ع) امام جواد(ع) جوانترین امامی بودند که شهید شدند. یعنی در سن ۲۵ سالگی!(۱) بعد از شهادت امام رضا(ع) به اصرار مامون، دخترش ام فضل به ازدواج امام جواد(ع) در آمد. مامون با فرستادن دختر خود به خانه امام(ع)، آن حضرت(ع) را براى هميشه زيرنظر داشت و از كارهاى او بي خبر نمی ماند. سرانجام مامون در سال ۲۱۸ قمری مُرد و برادرش معتصم جای او نشست. امام جواد(ع) با امّ الفضل به جانب عراق آمد. مسعودی می نویسد ؛ 📋《فَلَمَّا انصَرفَ أَبُوجَعفَرِِ(ع) اِلَى العَرَاقِ لَم يَزَلِ المُعتَصَمُ وَ جَعفَرُ بنُ المَأمُونِ يُدَبِّرونَ وَ يَعمَلونَ فِي الحَيلَةِ فِي قَتلِهِ! فَقَالَ جَعفَرُ لِاُختِهِ أُمِّ الفَضلِ وَ كَانَت لِاُمِّهِ وَ أَبِيِهِ فِي ذَلِكَ؛ لِأَنَّه وَقَفَ عَلَى انحِرَافِهَا عَنهُ وَ غَيرتهَا عَليِهِ لِتَفضِيلِهِ أَم أَبِي الحَسَنِ ابنِهِ عَلَيهَا مَعَ شِدَّةِ مَحَبَّتِهَا لَه وَ لِأَنَّهَا لَم تَرزُق مِنهُ وَلَدَاً! فَأَجَابَت أَخَاهَا جَعفَرَا وَ جَعَلُوا سَمَّا فِي شَيءِِ مِن عِنَبِِ رَازِقِيِِ وَ كَانَ يُعجِبُهُ العِنبَ الرَازِقي! فَلَمَّا أَكَلَ مِنهُ نَدَمَت وَ جَعَلَت تَبكِي! فَقَالَ لَهَا : مَا بُكاؤُكَ؟ وَ اللّهِ لَيَضرِبَنَّكَ اللّهُ بِفَقرِِ لَا يَنجِي وَ بَلاءِِ لَا يَنسَتِرُ》 ♦️وقتى امام جواد(ع) به عراق آمد، معتصم و جعفر بن مأمون درباره كشتن امام جواد(ع) مكر و حيله كردند. جعفر به امّ الفضل كه خواهر او بود پيشنهاد قتل امام جواد(ع) را داد، زيرا جعفر مي دانست كه امّ الفضل به جهت اين كه امام جواد(ع) مادر امام هادی(ع) را از او بيشتر مي خواهد، با آن حضرت(ع) ميانه خوبى ندارد، از طرفى هم امّ الفضل از امام جواد(ع) فرزندى ندارد! لذا امّ الفضل حرف برادر خود را گوش كرد، انگوری را به زهر رازقى آغشته کرد و به امام(ع) داد و ایشان هم انگور رازقى را دوست مي داشت. وقتى امام(ع) از آن انگور خورد، امّ الفضل از عمل خود پشيمان شد، بناى گريه و زارى را نهاد، امام جواد(ع) به او فرمود : چرا گريه ميكنى؟! و الله! خدا تو را به فقرى دچار مي كند كه از آن نجات نخواهى يافت و به بلائى مبتلاء می شوى كه مخفى و پوشيده نخواهد ماند.(۲) در برخی از منابع به مسمومیت امام جواد(ع) اشاره شده، ولی از ام الفضل نامی به میان نیامده است. ابن شهر آشوب نقل می کند : 📋《وَ قُبِضَ بِبَغْدَادَ مَسْمُوماً》 ♦️امام جواد(ع) در بغداد در حالی که مسموم شد، از دنیا رفت.(۳) حتی شیخ مفید، این مسمومیت امام جواد(ع) را رد می کند و در این باره می گوید : 📋《وَ قِيلَ إِنَّهُ مَضَى مَسْمُوماً وَ لَمْ يَثْبُتْ بِذَلِكَ عِنْدِي خَبَرٌ فَأَشْهَدُ بِهِ》 ♦️و گفته‌ شده که امام جواد(ع) با سمّ درگذشته است؛ اما این مطلب برای من ثابت نشده است که بتوانم بدان شهادت دهم.(۴) اما برخی منابع شهادت امام جواد(ع) را بر اثر سخن‌چینی قاضی بغداد، نزد معتصم دانسته‌اند. روزي معتصم در مجلسي كه براي تعيين محل قطع دست دزد تشكيل داده بود، امام(ع) را شركت داد و قاضي بغداد، ابن ابي داود و ديگران در اين مجلس شكست خورده و شرمنده گرديدند. چند روز بعد، ابن ابي داود نزد معتصم رفت و از روی حسد و كينه توزی به وی گفت : از باب خيرخواهی به شما تذكر مي دهم كه جريان چند روز قبل به صلاح حكومت شما نبود؛ زيرا در حضور همه دانشمندان و مقامات عالي مملكتي فتواي ابوجعفر(ع) ، يعني فتواي كسي كه نيمي از مسلمانان او را خليفه و شما را غاصب حق او مي دانند،را بر فتواي ديگران ترجيح دادي! اين خبر ميان مردم منتشر گرديد و خود دليل قاطعي بر حقانيت او نزد شيعيان شد. معتصم كه مايه ي ابراز هر نوع دشمني با امام(ع) را در نهاد خود داشت، از سخنان قاضي بغداد، بيشتر تحريك شد و درصدد قتل امام(ع) برآمد و سرانجام منظور پليد خود را عملي كرد و او را توسط منشي يكي از وزرايش مسموم و شهيد نمود.(۵) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : در میان حجره یارب کیست غوغا مى کند شکوه زیر لب ز بى رحمى دنیا مى کند خاک عالم بر سرم گویى جواد ابن الرضاست کز عطش مى سوزد و خون، قلب زهرا مى کندآب را مى ریزد آن بیدادگر روى زمین هر چه آب آن تشنه لب از او تمنا مى کند تشنه لب با قلب سوزان جان به جانان مى دهد قاتلش جان دادن او را تماشا مى کند 👤نیشابوری 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۲۷۳ ۲)اثبات الوصية مسعودی، ص۲۲۷ ۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۳۷۹ ۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۲۹۵ ۵)التفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۲۰
🔹🔷《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا جَوَادَ الاَئِمِّةِ(ص)》🔷🔹 ✅ابویحیی صنعانی نقل می کند که؛ در محضر امام رضا(ع) بودم، که در آن هنگام فرزندش، امام جواد(ع) را که خردسال بود محضرش حاضر کردند. امام رضا(ع) فرمود : 📋《هَذَا المَولُودُ الَّذِي لَم يُولَد مَولَودَاً عَظَمُ بَرَكَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنهُ》 ♦️این مولودی است که برای شیعیان ما، با برکتتر از او زاده نشده است.(۱) عبدالله بن رزين می گوید : 📋《كُنتُ مُجَاوِرَاً بِالمَدِينَةِ الرَّسُولِ(ص) وَ كَانَ أبُوجَعفَرِِ(ع) يَجِئُ فِي كُلِّ يَومِِ مَعَ الزَّوَالِ إِلَى المَسجِدِ فَيَنزِلُ إِلَى الصَّخرَةِ وَ يَمُرُّ إِلَى رَسُولِ اللهِ(ص) وَ يُسَلِّمُ عَلَيهِ وَ يَرجَعُ إِلَى بَيتِ فَاطِمَةَ(س) وَ يَخلَعُ نَعلَهُ فَيَقُومُ فَيُصَلَّي》 ♦️من مجاور مدینه الرسول(ع) بودم، و امام جواد(ع) را می دیدم که، هر روز ظهر به مسجد می آمد و در صحن پیاده می شد و به طرف قبر رسول خدا(ص) می رفت و بر او سلام می کرد و بعد به محل خانه حضرت فاطمه زهرا(س) بر می گشت و کفشهایش را بیرون می آورد و می ایستاد و نماز می خواند.(۲) حضرت(ع) علاقه و تعصب ویژه ای نسبت به حضرت فاطمه زهرا(س) داشت. در روایتی؛ زكریا بن آدم مى گوید : 📋《إِنِّی لَعِنْدَ الرِّضَا(ع) إِذْ جِیءَ بِأَبِی جَعْفَرٍ(ع) وَ سِنُّهُ أَقَلُّ مِنْ أَرْبَعِ سِنِینَ فَضَرَبَ بِیَدِهِ إِلَى الْأَرْضِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى السَّمَاءِ فَأَطَالَ الْفِكْرَ》 ♦️خدمت امام رضا(ع) نشسته بودم كه امام جواد(ع) را پیش او آوردند. پس آن حضرت(ع) از چهار سال كمتر بود. حضرت جواد(ع) دست هایش را بر زمین نهاد، سرش را به طرف آسمان بلند كرد و در فكرى عمیق فرو رفت. امام رضا(ع) به ایشان فرمود : 📋《بِنَفْسِی! فَلِمَ طَالَ فِكْرُكَ》 ♦️جانم فدایت! چرا در فكرى؟ امام جواد(ع) عرض کرد : 📋《فِیمَا صُنِعَ بِأُمِّی فَاطِمَةَ(س) أَمَا وَ اللَّهِ لَأُخْرِجَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُحْرِقَنَّهُمَا ثُمَّ لَأُذْرِیَنَّهُمَا ثُمَّ لَأَنْسِفَنَّهُمَا فِی الْیَمِّ نَسْفاً》 ♦️به آن چه درباره مادرم، فاطمه زهرا(ع) انجام شد، مى اندیشم. به خدا سوگند، حق قاتلانش آن است كه اگر دستم به آن ها برسد، آنان را سوزانده، تكه تكه كنم و ریشه شان را بركَنم. 📋《فَاسْتَدْنَاهُ وَ قَبَّلَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ : بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَنْتَ لَهَا یَعْنِی الْإِمَامَةَ》 ♦️در این هنگام، امام رضا(ع) او را در آغوش كشید و میان دو چشمش را بوسید و فرمود : پدر و مادرم فدایت! به راستى كه تو لایق امامت شیعه هستى!(۳) حضرت زهرایی که از پس از خواندن خطبه در مسجد النبی(ص) هنگامی که به منزل بازگشت، به امیرالمؤمنین(ع) فرمود : 📋《..قَدْ أَجْهَدَ فِی خِصَامِی وَ أَلْفَیْتُهُ أَلَدَّ فِی کَلَامِی》 ♦️همانا او (ابوبكر) كوشش كرد كه با من دشمنی كند و او را در مكالمه اي كه با وی داشتم، دشمن ترين و لجبازترين دشمن ها يافتم.(۴) و از نبود یار و یاوری برای حمایت از خویش و همسرش، خطاب به ابوبکر فرمود : 📋《وَاللهِ لَاَدعُوَنَّ اللهَ عَلَیكَ عِندَ كُلِّ صَلَوةِِ اُصَلَّیَهَا》 ♦️به خدا قسم! من در هر نمازى كه مى خوانم، تو را نفرین مى كنم.(۵) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : همین بس است که دردانه ی پدر بودی دوام نسل پدر بودی و پسر بودی درخت نخل ولایت فقط تو را کم داشت برای نخل ولا بهترین ثمر بود خدا به نام شما زد جواد بودن را ز هر که هست به مادر شبیه تر بودی خدا نخواست فدایی مادرت بشوی که حکمت است پس هر نبود و هر بودی برای دین به جوانیت اکتفا کردی تمام عمر کمت در دل خطر بودی به کوری همه ی چشمهای شور عرب همین بس است که دردانه ی پدر بودی 📝كثيری نژاد 📚منابع : ۱)الكافی مرحوم کلینی، ج۱، ص۳۲۱، ح۹ ۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۵۰، ص۶۰ ۳)دلائل الامامه طبری، ص۴۰ ۴)الإحتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۰۷ ۵)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷
يَا أَبا جَعْفَرٍ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ ، أَيُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا ، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ سراير- قارن از برادر شيرى حضرت جواد نقل كرد كه گفت: روزى حضرت امام علي النقى با مؤدب خود كه زكريا نام داشت نشسته بود حضرت جواد عليه السّلام آن موقع در بغداد بود امام علي النقى مشق خود را براى معلم ميخواند ناگهان گريه شديدى را آغاز نمود. معلم پرسيد علت گريه شما چه بود جواب نداد فرمود اجازه ميدهى من بحرم سرا داخل شوم، اجازه داد يك مرتبه صداى شيون و گريه زنان از منزل بلند شد. بعد از اينكه پيش ما آمد علت گريه را پرسيديم فرمود پدرم هم اكنون از دنيا رفت گفتيم از كجا فهميدى فرمود عظمت خدا بر دلم جاى گرفت كه برايم سابقه نداشت فهميدم پدرم از دنيا رفته. آن تاريخ را يادداشت كرديم وقتى خبر آمد معلوم شد در همان ساعت از دنيا رفته بوده.1 کبوترا تو آسمون بالهاشونو بهم دادند به پیکر امام جواد مانع نور آفتابند آی کفترا که اون روزا سایه بون آقا بودید سوالی تو قلب منه تو کربلا کجا بودید محمد بن ریان می گوید: مأمون برای امام جواد (ع) هر نیرنگی که داشت بکار برد (تا شاید آن حضرت را آلوده و دنیا طلب نشان دهد) ولی نتوانست. چون درمانده شد و خواست دخترش را برای زفاف نزد حضرت فرستاد، دویست دختر از زیباترین کنیزان را خواست و به هر یک از آنها جامی که در آن گوهری (هدیه ای) بود، داد تا پیشکش امام کنند، ولی امام به آنها هم توجهی نکرد، مردی بنام «مخارق» آوازه خوان و تار زن و ضرب گیر بود، که ریش درازی داشت و به دعوت مأمون آمده بود، مقابل امام جواد (ع) نشست و صدای عرعر الاغی را در آورد. اهل خانه به دورش جمع شدند، شروع کرد با سازش نواختن، ساعتی آواز خواند، امام جواد (ع) به او توجهی نمی کرد و به چپ و راست هم نگاه نمی کرد، سپس سرش را به جانب او بلند کرد، و فرمود: ای ریش بلند! از خدا بترس، ناگاه ساز و ضرب از دستش افتاد و تا وقتی که مرد ، دستش کار نمی کرد و فلج شد. یا امام جواد (ع)! قربان غربتتان آقا! در حضور شما مجلس لهو و لعب برگزار کردند، ساز زدند و آواز خواندند و به شما توهین کردند. اما عرض می کنم یا امام جواد (ع) این اولین بار نبود که این چنین، توهین می کردند. نبودید ببینید، مردم شام چطور به خاندان رسول الله (ص) اهانت کردند. جمعیت بسیار زیادی جمع شده بودند و همه شادی می کردند، طبل و دف می زدند و می رقصیدند. خاندان رسول الله(ص) را بر روی شتران بی جهاز، در منظر نامحرمان، می گرداندند. از روی پشت بام ها با خاک و خاکستر اهانت می کردند2... . حسین الا لعنه علی القوم الظالمین 1-بحارالانوار زندگانی امام جواد (علیه السلام) 2-کلینی ، اصول کافی ، ج 2 ، ص 417 ، ح 4. محمد باقر کمره ای ، در کربلا چه کذشت ؟ (ترجمه نفس المهموم )، ص 552