مرا با غصه محرم آفریدند
دلم را از گل غم آفریدند
همیشه در درونم روضه خوانی اسـت
مرا مثل محرم آفریدند
بدون بال تا خورشید رفتم
مرا از نسل شبنم آفریدند
برای اشک ریزی در محرم
خطائی بهر آدم آفریدند
اشاره برقد زینب نمودند
کـه طاق آسمان خم آفریدند
ز گیسوی رهای روی نیزه
بـه یک الهام پرچم آفریدند
۹ تیر ۱۴۰۳
محرم آمد و نو کرد درد و داغ حسین
گریست ابر خزان هم بـه باغ و راغ حسین
هزار و سیصد و اندی گذشت سال و هنوز
چو لاله بر دل خونین شیعه داغ حسین
بـه هر چمن کـه بتازد سموم باد خزان
زمانه یاد کند از خزانِ باغ حسین
هنوز ساقی عطشان کربلا گویی
کنار علقمه افتاده با ایاغ حسین
اگر چراغ حسینی بـه خیمه شد خاموش
منور اسـت مساجد بـه چلچراغ حسین
خدا بـه نافۀ خلدش دماغ جان پر داشت
کـه بوی خون نکند رخنه در دماغ حسین
فراغ از دو جهان داشت با فروغ خدای
خدای را چـه فروغی اسـت در فراغ حسین
یزید کو کـه ببیند بـه ناله قافله ها
گرفته از همه ی سوی جهان سراغ حسین
۹ تیر ۱۴۰۳
هنگامۀ غم آمده فابک علی الحسین
ايّام ماتم آمده فابک علی الحسین
امشب هلال با قد خم ناله میزند
ماه محرم آمده فابک علی الحسین
صوت حزین حی علی مجلس العزا
بر اهل عالم آمده فابک علی الحسین
احرام نوکری حسین رابه تن کنید
حجی فراهم آمده فابک علی الحسین
گریه کـه از مناسک حج محرم اسـت
از چشم زمزم آمده فابک علی الحسین
توفیق گریه راکه بـه هر کس نمیدهند
فیض دمادم آمده فابک علی الحسین
اذن ورود مـا بـه حسینیه ي عزا
از عرش اعظم آمده فابک علی الحسین
بانی روضه هاي محرم کـه فاطمه اسـت
با قامت خم آمده فابک علی الحسین
۹ تیر ۱۴۰۳
پهن شد سفره دل، بوی خدا آمده اسـت
بـه تن شاه وگدا رخت عزا آمده اسـت
در و دیوار حسینه چرا گریان اسـت
نکند فاطمه در روضه مـا آمده اسـت
ده شب و روز همه ی سینه زنان سیرابند
فصل آب آوری شاه وفا آمده اسـت
مژده اي میرسد از پنجره فولاد رضا
سوی مـا تذکره کرببلا آمده اسـت
کوچه سینه زنی ارث شهیدان برماست
روزی مـا زعطای شهدا آمده اسـت
دم اي اهل حرم باز بگیرد ناظم
حضرت ام بنین با قد تا آمده اسـت
ذهن درگیر سوالی اسـت دوباره امسال
ارمنی در وسط روضه چرا آمده اسـت
بیست روز اسـت ز دروازه شهر نیرنگ
ناله کوفه میا کوفه میا آمده اسـت
۹ تیر ۱۴۰۳
باز پیراهن مشکی بـه تنم کرد ارباب
باز دلبسته این پیرهنم کرد ارباب
اي خدا شکر کـه در هیئت امسالش هم
باز مشغول بـه سینه زدنم کرد ارباب
هر شخصی در پی دلدار خودش میگردد
باز آواره دور از وطنم کرد ارباب
مـن کـه عمریست نشد نوکر خوبی باشم
از سر لطف اُویس قرنم کرد ارباب
مـن کجا روضه کجا هیئت ارباب کجا؟
یا حسین گفتم و شیرین دهنم کرد ارباب
خواب آن شب اثر سینه زدن هایم بود
باز پیراهن مشکی بـه تنم کرد ارباب
مـن بـه عالم ندهم لذت مردن رابا
فکر خوبی کـه برای کفنم کرد ارباب
۹ تیر ۱۴۰۳
رخصت دهید شال محرم بیاورید
پیراهن عزای مرا هم بیاورید
با اشکتان جراحت او خوب می شود
ای چشمهای غم زده مرحم بیاورید
مادر رسیده است کمی کوچه وا کنید
مادر رسیده گریه کند دم بیاورید
۹ تیر ۱۴۰۳
بـه یک سلام دلخوشم ؛ السلام یا حسین
لحظۀ آخرم یک کلام یا حسین
حب الحسین حبک سر حیاتی
یا ثارالله تـو قتیل العبراتی
یا رب العشق تـو سفینه النجاتی
ای شاه کربلا ؛ ای نور نیرین
صلّی الله علیک یابن الزهرا حسین
۹ تیر ۱۴۰۳
فصل اشک و سوز و آه از پرده ی دل میشود
باز چشمانم به رنگ سرخ مایل میشود
باز هم روح الامین مرثیه خوانی میکند
کاف و هاء و یا و عین و صاد نازل میشود
۹ تیر ۱۴۰۳
راه را باز نماييد…محرم آمد
دم بگيريد که هنگامه ي ماتم آمد
دست بر سينه نهاده…همه تعظيم کنيد
مادري دست به پهلو، کمري خم آمد
۹ تیر ۱۴۰۳
نسیم روضه وزیده محرم آمده است
زمان گریه به ارباب عالم آمده است
دوباره بیرق و پرچم دوباره طبل و کتل
که ماه مرثیه و غصه و غم آمده است
۹ تیر ۱۴۰۳
دمید روح غم اندر، تن مه غم عالم
تو نوحه سر بده چون شد، عزای اشرف آدم
لباس تیره به تن کن، ز داغ نوحه تو سر کن
که گشته ماه عزا و ، دوباره گشت محرم
۹ تیر ۱۴۰۳
#استقبال_ازماه_محرم #امام_حسین
شکر خدا دوباره شدم مبتلای تو
ای کشته ای که جان دو عالم فدای تو
شکر خدا نسیم محرم وزیده است
هرشب شده عبادت من روضه های تو
((باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است))
شکر خدا شکسته دلم در عزای تو
باور نمی کنم که دوباره نشسته ام
با چشم خیس بین حسینیه های تو
با اذن مادرت به سر و سینه می زنم
ممنونم از ترحم و لطف و عطای تو
من با غذای روضه تان رشد کرده ام
وقف شماست بود و نبود گدای تو
بیمار عشقم و دهه ای بسته ام دخیل
کاسه بدست گوشۀ دارالشفای تو
این عطر سرخ می وزد از سمت قتلگاه
حالا دلم رسیده به پایینِ پای تو
🔸شاعر:
#محمدرضا_رضایی
_____________________________
۱۰ تیر ۱۴۰۳